آیا فیلسوفانمان خبر دارند جنگلهایمان دارد میسوزد؟! آیا #جامعهشناسان_توسعه صدای این روستایی را میشنوند..؟ آیا #سیاستگزاران و سیاستمداران و #فنآورپیشگانمان فارغ از حرفهایی در #کلیشه، به ریشههای فرهنگ این سرزمین میاندیشند؟
آری، کاش #فیلسوف_محیطزیست داشتیم، #فیلسوف_آب ، فیلسوف_جنگل و فیلسوف_توسعه ... کاش جامعهشناسهایمان بیشتر روستاهای سرزمینمان را دیده بودند تا شهرهای فرنگ را ... کاش #فنآورپیشگانمان کمی مفاهیم #بومی_توسعه را بیشتر میخواندند و جدی میگرفتند! و به جای حرف از #آینده_تکنولوژی کمی به #گذشته سرزمینشان نظر میافکندند.. کاش صدای نگرش #آیندهپژوهانه با نگاهی #کیفی که آینده را در روندی از فهم گذشته میخواهد بیشتر و بیشتر در #سیاستگذاریها و ذهن سیاستگذارانمان طنینانداز بود تا نگاه #کمی#آیندهنگارانه که گویی میخواهد آینده را به شیوهی غرب فقط #مهندسی کند.. نه آینده را میشود بدون آسیب به انسان و درخت و طبیعت، اینچنین مهندسی کرد و نه در برابر تاریخ و گذشته میشود آنچنان چشم فروبست که طبیعتش ابزار #توسعه_خطی شود و #برکتباوری در #کهن_فرهنگ این سرزمین جایش را به #سودمحوری و #سوداگری بدهد!