دلهرهی شب طولانی ۲۳ خرداد
شام ۲۳ خرداد ۸۸ برای من یکی از طولانیترین شبهای سال بود و برای دیگر دانشجویان
#دانشگاه_صنعتی_اصفهان!
میرحسین موسوی اعلام
#تقلب کرده بود و از اواخر شب جمعیت معترض از خوابگاه پسران راه افتاده بود و در مقابل خوابگاه دختران
#اتوبوس دانشگاه را
#آتش زدند
سپس به سمت
#آمفیتئاتر دانشگاه رفتند و به یک چشم بر هم زدن آنجا را به آتش کشیدند.
به همراه چند تن از دانشجویان قصد خاموش کردن آتش را داشتیم ولی بعد از چند دقیقه نجات بچههایی که جلوتر از ما دل به آتش زدند مهمتر شد
سختترین صحنهای که من دیدم آتش گرفتن رفیقم
#محمدرضا بود که برای خاموش کردن آتش تالار ۸ دانشگاه رفته بود!
او میسوخت و میدوید، اولین نفر رسیدم و لباسهایش را که جزغاله شده بود از تنش کندم!
در آن غوغای شعار و سنگپرانی و آتش افروزی در ساعت ۱۲ شب دانشگاه صنعتی چه میشد کرد؟
محمدرضا را با موتور رساندیم به درمانگاه و بیخبر از حالش تا صبح در
#مسجد دانشگاه و کنار مزار شهدا سرکردیم، بعد از حادثه سوختن بچهها گفتیم حفاظت از بیتالمال دیگر فایده ندارد، گفتیم فقط یک جا با آشوبگران درگیر میشویم و آن هم در صورت اهانت به مسجد بود!
آن شب سخت گذشت، معترضان به مسجد نرسیدند و بعد از آتش زدن و تخریب چند ساختمان دیگر دانشگاه توسط پلیس غائله جمع شد!
آن شب تمام شد و ترس و دلهرهاش برای ما ماند و ۴۰ درصد سوختگی محمدرضا برای خاموش کردن آتش فتنهای که دیگران به پا کردن و ۲ میلیارد تومان خسارت به اموال دانشگاه!
🌈جبهه ی انقلاب
➠
@Jebheye_Enghelab