🌐 ضرورتِ
داوری
اندیشی ایرانیان/ دکتر بیژن عبدالکریمی: ما
ایرانیان باید به
داوری بیاندیشیم و تکلیف خویش را نسبت به اندیشههای او روشن کنیم
🔹دکتر بیژن عبدالکریمی: استاد فلسفه در دانشگاه آزاد اسلامی
🔹سیاست نامه 292
🔹ضرورت داوری
اندیشی ایرانیان ؛ بخش اول
♦️به
داوری بیاندیشیم
به اعتقاد من ما
ایرانیان باید به
داوری بیاندیشیم و تکلیف خویش را نسبت به اندیشههای او روشن کنیم. ظاهراً تقدیر ما تا حد زیادی بسته به نحوۀ تعیین تکلیفمان با اندیشههای اوست. سخن در این است که ما نسبت خود را به همه شخصیتها و مآثر فرهنگی و تاریخیمان از جمله با
داوری روشن سازیم. البته در اندیشههای
داوری عناصر و مؤلفه هائی وجود دارد که تعیین تکلیف با آنها رابطه نزدیکتر و تنگاتنگتری با تقدیر اجتماعی و تاریخی ما دارد. به راستی
داوری از اندیشههائی درخور و قابل تأمل برخوردار است آن هم اندیشه ای که میتواند تعیین تکلیف ما نسبت به آن، تقدیر گره حیات اجتماعی و تاریخی ما باشد.
♦️به باور راسخ من، اکنون ما در شرایطی هستیم که خود آگاه بودن، به دوری ما از فلسفه و تفکر راستین بسیار اصیلتر از توهم برخورداری از اندیشۀ فلسفی و بسیار نزدیکتر به ساحت تفکر و فلسفه است.
♦️تقدیرگر سرنوشت و تفکر فردی و اجتماعی ما
♦️بسیار خوانده و شنیدهایم که شریعتی، فردید و
داوری را با دکارت، کانت، هگل و هایدگر مقایسه کرده، با یقین حکم به نافیلسوف و نامتفکر بودن همه سرمایههای فرهنگی ما دادهاند و تلاش هائی را که در جهت دفاع از میراثهای فکری و نظریمان صورت گرفتهاست، به سهولت ناشی از کج
اندیشی، شیفتگی بیش از اندازه به اساتید خویش یا حاصل نوعی کندذهنی، عقب افتادگیِ اجتماعی و تأخر تاریخی تلقیکرده اند.
♦️این گروه از نقادان هرگز در نیافتهاند که تفکر درست همچون خود جهان و خود زندگی، امری سوبژهمحور نیست و ما حق نداریم حیث تاریخی و هیستوریستی خودمان را فراموش کرده، با اندیشهای انتزاعی و درفضای اثیری و غیرتاریخی درباره شخصیتها و مآثر فکری و فرهنگیمان بیندیشیم.
♦️به همین دلیل است که معتقدم هرگونه موضعگیری نسبت به متفکری چون
داوری تقدیرگر سرنوشت و تفکر فردی و اجتماعی ماست. سوبژهمحوری و نیز تفکر انتزاعی و غیرتاریخی در بسیاری از افراد جامعۀ ما، از جمله مسئولان، روشنفکران، دانشگاهیان و منتقدان سرمایههای فکری و اجتماعی ما، از جمله مهمترین آفاتی است که اندیشه و حیات سیاسی، اجتماعی و تاریخی ما را تهدید میکند.
♦️بیتردید نقد این دو آفت از مهمترین دستاوردهای
داوری است. آنان که تاریخیت و محدودهها، افقها و امکانات تاریخیِ تفکر و زندگی را در مییابند، قضاوت بسیار مثبتتری نسبت به دستاوردهای عظیم برخی از چهرهها و شخصیتهائی چون
داوری داشته و خواهند داشت.
♦️داوری و موضوع فهم متعارف و فهم نامتعارف
♦️رضا
داوری آنچنان که خود نیز بارها و بارها از آن سخن به شکایت گشوده است آنگونه که شایسته و بایسته است مورد مهر و توجه بخش عظیمی از جوانان، روشنفکران، دانشگاهیان و حوزویان ما قرار نگرفته است.
♦️اما چرا؟
♦️ اهمیت، شأن و جایگاه
داوری در میان ما بسته به اهمیت شأن و جایگاه فلسفه و تفکر در میان ماست. اما ما از فلسفه بسیار سخن گفته در همان حال از آن بسیار بدوریم. فلسفه بالذات و از همان آغاز تاریخِ خود تاکنون، سخنی خلافآمد عادت و در تقابل با فهم متعارف و همگامی و مقایر با ظن و گمان (دوکسا) رایج و حاکم بر اذهان مردم مدینه بوده است.
♦️آثار و نوشته های
داوری از یک مشکل رنج میبرد. اندیشهها و نوشتههای او تکرار مشهورات و مقبولات رایج و مورد پذیرش همگان و بس بسیاران نیست.
♦️کینه و بی مهری همگان و فهم متعارف با هرگونه تفکری که آنها را به پرسش و مهمیز نقد گیرد، از شاخصههای تفکیک ناپذیر تاریخ انسان و تاریخ فلسفه و تفکر است. بخش قابل ملاحظهای از بی مهریها نسبت به
داوری حاصل تقابل تفکر با فهم متعارف است.
♦️ ما و سیطره پوپولیسم
♦️اما آنچه فهم این مطلب را دشوار میکند عدم خودآگاهی بخش اعظم جریان شبهروشنفکری و شبهدانشگاهیانِ ما به تبعیت خویش از فهمهای رایج و همگانی است. پوپولیسم تمام ساختارهایِ حیاتِ اجتماعی، سیاسی و فرهنگی از جمله بخشِ وسیعی از روشنفکران، دانشگاهیان و حوزویان ما را تحت سیطره خویش قرار داده است.
♦️ داوری کوشیده است تا به این سیطره تن ندهد. مقابله با فهمهای رایج و همگانی تاوانی جز بیمهری، ناسپاسی و کینهتوزی نخواهد داشت. اگرچه این حکم را نمیتوان مطلق انگاشت، اما هرجا استقبالی از مدینه، نسبت به تفکری وجود دارد، شخص باید درباره اصالتِ اندیشه و راه خویش به تأملی دوباره نشیند.
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی#ضرورت_داوری_اندیشی_ایرانیان#ساختارهای_ایرانیکانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures