انجمن آنتی‌تئیست‌های‌ ایران

#نوروزنامه
Канал
Логотип телеграм канала انجمن آنتی‌تئیست‌های‌ ایران
@Iranian_antitheistsПродвигать
853
подписчика
1,4 тыс.
фото
283
видео
1,64 тыс.
ссылок
بر چرخ پادشاهی‌عالم کسی نبود انسان که سجده‌کرد، خدا آفریده‌شد ☆ آرشیو @UnbelieversLectures ☆ کتابخانه‌انجمن @ir_antitheists_Library ☆ ربات انجمن @anti_theistsBot ☆ گروه انجمن @iranian_antitheists_group ☆ وبلاگ رسمی انجمن tiny.cc/anti-theists
انجمن آنتی‌‌تئیست‌های ایران


#خیام‌فیلسوف (۱۲)

روی ترانه‌های‌خیام #بوی‌غلیظ‌شراب سنگینی می‌کند و مرگ از لای دندان‌های کلید شده‌اش می‌گوید:
خوش باشیم؟

موضوغ #شراب در رباعیات #خیام مقام خاصی دارد. اگر چه #خیام مانند ابن‌سینا در خوردن شراب زیاده‌روی نمی‌کرده ولی در مدح آن تا اندازه‌ای اغراق می‌گوید. شاید بیشتر مقصودش مدح منهیات مذهبی است. ولی در #نوروزنامه برگ ۶۰ یک فصل کتاب مخصوص منافع‌شراب است و نویسنده از روی تجربیات دیگران و آزمایش شخصی منافع شراب را شرح می‌دهد و در آنجا اسم بوعلی‌سینا و محمدزکریای‌رازی را ذکر می‌کند می‌گوید
هیچ‌چیز در تن مردم نافع‌تر از #شراب نیست، خاصه شراب انگوری تلخ و صافی. خاصیتش آن است که غم را ببرد و دل را خرم کند

و در برگ ۷۰ می‌نویسد:
... همه دانایان متفق گشتند که هیچ نعمتی بهتر و بزرگوارتر از شراب نیست.

و در برگ ۶۱ می‌گوید:
... و در بهشت نعمت بسیار است و شراب بهترین نعمت‌های بهشت است

آیا می‌توانیم باور کنیم که نویسنده، این جمله را از روی ایمان نوشته در صورتی که با تمسخر می‌گوید:
گویند بهشت و حور و کوثر باشد
جوی می و شیر و شهد و شکّر باشد
پر کن قدح باده و بر دستم نه
نقدی ز هزار نسیه بهتر باشد

ولی در رباعیات، شراب برای فرونشاندن غم و اندوه زندگی است خیام پناه به جام‌باده می‌برد و با می ارغوانی می‌خواهد آسایش فکری و فراموشی تحصیل بکند.
خوش باشیم، کیف بکنیم، این زندگی مزخرف را فراموش بکنیم. مخصوصا فراموش بکنیم، چون در مجالس عیش ما یک سایه ترسناک دور می‌زند. این #سایه‌مرگ است، کوزه‌شراب لبش را که به لب ما می‌گذارد آهسته بغل گوشمان می‌گوید:
منهم روزی مثل تو بوده‌ام، پس روح لطیف باده را بنوش تا زندگی را فراموش بکنی!


بنوشیم، خوش باشیم، چه مسخره غمناکی! کیف؟ زن، معشوق دمدمی، بزنیم، بخوانیم، بنوشیم که فراموش بکنیم پیش از آن که این سایه ترسناک گلوی ما را در چنگال استخوانیش بفشارد. میان ذرات تن دیگران کیف بکنیم که ذرات تن ما را صدا می‌زنند و دعوت به نیستی می‌کنند و #مرگ با خنده چندش‌انگیزش به ما می‌خندد

زندگی یک دم است. آن دم را فراموش بکنیم! می خور که چنین عمر که غم در پی اوست. آن به که به خواب یا به مستی گذرد!
عمرت تا کی به خود‌پرستی گذرد
یا در پیِ نیستی و هستی گذرد
می خور که چُنین عمر که غم درپی اوست
آن بِهْ که به خواب یا به مستی گذرد

#پایان


Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتی‌‌تئیست‌های ایران


#خیام‌فیلسوف (۵)

در نوروزنامه، برگ ۴۰ #خیام به طور نقل‌قول می‌نویسد:
... و چنین گفته‌اند که هر نیک و بدی که از تأثیر کواکب سیاره بر زمین آید به تقدیر و ارادت باری‌ تعالی، و به شخصی پیوندد، بدین اوتار و قسی گذرد

#نظامی‌عروضی در ضمن حکایتی که از #خیام می‌آورد می‌گوید که #ملکشاه از #خیام درخواست می‌کند که پیشگویی بکند هوا برای شکار مناسب است یا نه و خیام از روی علم #Métérologie پیش‌گویی صحیح می‌کند، بعد می‌افزاید:
اگر چه حکم حجة‌الحق عمر بدیدم، اما ندیدم او را در احکام‌نجوم هیچ اعتقادی ...

در رباعی دیگر علت پیدایش را در تحت تاثیر چهار عنصر و هفت سیاره دانسته:
ای آن‌که نتیجه چهار و هفتی
وز هفت و چهار دایم اندر تفْتی
می خور که هزار باره بیشت گفتم
باز آمدنت نیست، چو رفتی رفتی

چنان‌که سابق گذشت بدبینی خیام از سن جوانیش وجودداشته و این بدبینی هیج‌وقت گریبان او را ول نکرده. یکی از اختصاصات فکر خیام است که پیوسته با غم و اندوه و نیستی و مرگ آغشته‌ است و در همان‌حال که دعوت به خوشی و شادی می‌نماید لفظ خوشی در گلو گیر می‌کند. زیرا در همین دم با هزاران نکته و اشاره هیکل #مرگ، #کفن، #قبرستان و #نیستی خیلی قوی‌تر از مجلس کیف و عیش جلو انسان مجسم می‌شود و آن خوشی یک‌دم را ازبین می‌برد. طبیعت بی‌اعتنا و سخت کار خود را انجام می‌دهد، یک دایه خونخوار و دیوانه است که اطفال خود را می‌پروراند و بعد با خونسردی خوشه‌های رسیده و نارس را درو می‌کند. کاش هرگز به دنیا نمی‌آمدیم، حالا که آمدیم، هر چه زودتر برویم خوشبخت‌تر خواهیم‌بود:
افلاک که جز غم نفزایند دگر
ننهند به جا تا نربایند دگر
نا آمدگان اگر بدانند که ما
از دَهْر چه می‌کشیم، نایند دگر

چون حاصل آدمی درین جایِ دودَر
جز درد دل و دادن جان نیست دگر
خرم دل آنکه یک نفس زنده نبود
و آسوده کسی‌ که خود نزاد از مادر

این آرزوی نیستی که #خیام در ترانه‌های خود تکرار می‌کند آیا با نیروانه بودا شباهت ندارد؟

در فلسفه‌بودا دنیا عبارتست از مجموع حوادث به‌هم‌پیوسته که تغییرات دنیای ظاهری در مقابل آن یک ابر، یک انعکاس و یا یک خواب پر از تصویرهای خیالی است:
شادی بطلب که حاصل عمر دمی است
هر ذره ز خاک کیقبادی و جمی است
احوال جهان و اصل این عمر که هست
خوابی و خیالی و فریبی و دمی است

اغلب شعرای ایران بدبین بوده‌اند ولی بدبینی آن‌ها وابستگی مستقیم با حس شهوت تند و ناکام آنان دارد. در صورتیکه در نزد #خیام یک جنبه عالی و فلسفی دارد و ماهرویان را تنها وسیله تکمیل عیش و تزیین مجالس خودش می‌داند و اغلب اهمیت شراب بر زن غلبه می‌کند
وجود زن و ساقی یک نوع سرچشمه کیف و لذت بدیعی و زیبایی هستند
هیچ‌کدام را به عرش نمی‌رساند و مقام جداگانه‌ای ندارند. از همه این چیزهای خوب و خوش‌نما یک لذت آنی می‌جسته. ازین لحاظ #خیام یک نفر پرستنده و طرفدار زیبایی بوده و با ذوق بدیعیات خودش چیزهای خوش‌گوار، خوش‌آهنگ و خوش‌منظر را انتخاب می‌کرده

#خیام یک فصل از کتاب #نوروزنامه در باره صورت نیکو نوشته و این طور تمام می‌شود:
... و این کتاب را از برای فال خوب بر روی نیکو ختم کرده‌آمد

پس #خیام از پیش‌آمدهای ناگوار زندگی شخصی خودش مثل شعرای دیگر مثلا از قهر کردن معشوقه و یا نداشتن پول نمی‌نالد، درد او یک درد فلسفی و نفرینی است که بر پایهٔ احساس خویش به اساس آفرینش می‌فرستد.
این شورش در نتیجه مشاهدات و فلسفه دردناک او پیدا شده، بدبینی او بالاخره منجر به #فلسفه‌دهری شده. اراده، فکر، حرکت و همه چیز به نظرش بیهوده آمده:
ای بیخبران شکل مجسم هیچ است
وین طارم نُهْ‌سپهر ارقم هیچ است
خوش باش که در نشیمن کون و فساد
وابسته یک دمیم و آن هم هیچ است

#ادامه‌دارد


Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتی‌‌تئیست‌های ایران


#خیام‌فیلسوف (۲)

به اولین فکری که دررباعیات‌خیام برخورد می‌کنیم اینست که گوینده با نهایت جرات و بدون پروا با منطق بیرحم خودش هیچ‌سستی، هیچیک از بدبختی‌های معاصرین و فلسفه‌ دستوری و مذهبی آن‌ها را قبول ندارد، و به تمام ادعاها و گفته‌های آن‌ها پشت پا می‌زند

در کتاب اخبارالعلماء باخبارالحکماء که در سال ۶۴۶ تالیف شده راجع به اشعار #خیام این طور می‌نویسد:
... باطن آن اشعار برای شریعت، مارهای گزنده و سلسله زنجیرهای ضلال بود. و وقتی که مردم او را در دین خود تعییب کردند و مکنون خاطر اورا ظاهر ساختند، از کشته‌شدن ترسیده و عنان زبان و قلم خود را باز کشید و به زیارت حج رفت... و اسرار ناپاک اظهار نمود... و او را اشعار مشهوری است که خفایای قلب او در زیر پرده‌های آن ظاهر می‌گردد و کدورت باطن او جوهر قصدش را تیرگی می‌دهد.

پس #خیام باید یک اندیشه خاص و سلیقه فلسفی مخصوصی راجع به کاینات داشته ‌باشد. حال ببینیم طرز فکر او چه بوده

برای خواننده شکی باقی نمی‌ماند که گوینده رباعیات تمام مسایل دینی را با تمسخر نگریسته و از روی تحقیر به علما و فقهایی که از آنچه خودشان نمی‌دانند دم می‌زنند حمله می‌کند. این شورش روح آریایی را برضد #اعتقادات‌سامی نشان می‌دهد و یا انتقام #خیام از محیط پست و متعصبی بوده که از افکار مردمانش بیزار بوده. واضح است فیلسوفی مانند #خیام که فکر آزاد و خرده‌بین داشته نمی‌توانسته کورکورانه زیر بار احکام تعبدی، جعلی، جبری و بی‌منطق فقهای زمان خودش برود و به افسانه‌های پوسیده و دام‌های خر‌بگیری آن‌ها ایمان بیاورد. زیرا دین عبارت است از مجموع احکام جبری و تکلیفاتی که اطاعت آن بی‌چون و چرا بر همه واجب است و در مبادی آن ذره‌ای شک و شبهه نمی‌شود بخود راه داد. و یک دسته نگاهبان از آن احکام استفاده کرده مردم عوام را اسباب دست خودشان می‌نمایند. ولی خیام همه این مسایل واجب‌الرعایه مذهبی را با لحن تمسخرآمیز و بی‌اعتقاد تلقی کرده و خواسته منفرداً از روی عمل و علل پی به معلول ببرد. مسایل مهم مرگ و زندگی را به طرز مثبت از روی منطق و محسوسات و مشاهدات و جریان‌های مادی زندگی حل بنماید، ازین رو تماشاچی بی‌طرف حوادث دهر می‌شود.

#خیام مانند اغلب علمای آن زمان به قلب و احساسات خودش اکتفا نمی‌کند، بلکه مانند یک دانشمند به تمام معنا آن‌چه که در طی مشاهدات و منطق خود به دست می‌آورد می‌گوید. معلوم است امروزه اگر کسی بطلان افسانه‌های مذهبی را ثابت بنماید چندان کار مهمی نکرده‌است، زیرا از روی علوم خود‌به‌خود باطل شده‌است. ولی اگر زمان و محیط متعصب #خیام را در نظر بیاوریم بی‌اندازه مقام او را بالا می‌برد.

اگر چه #خیام در کتاب‌های علمی و فلسفی خودش که بنا به دستور و خواهش بزرگان زمان خود نوشته، رویه کتمان و تقیه را از دست نداده و ظاهرا جنبه بی‌طرف به خود می‌گیرد، ولی در خلال نوشته‌های او می‌شود بعضی مطالب علمی که از دستش دررفته ملاحظه نمود

مثلا در #نوروزنامه، برگ ۴ می‌گوید:
به فرمان ایزد تعالی حال‌های عالم دیگرگون گشت، و چیزهای نو پدید آمد. مانند آنک در خور عالم و گردش بود

آیا از جمله آخر فورمول معروف Adaptation du milieu (#گزینش‌طبیعی) استنباط نمی‌شود؟ زیرا او منکر است که خدا موجودات را جداجدا خلق کرده و معتقد است که آن‌ها به فراخور گردش عالم با محیط توافق پیدا کرده‌اند. این قاعده علمی که در اروپا ولوله انداخت، آیا #خیام در ۸۰۰ سال پیش به فراست دریافته و حدس زده‌است؟

در همین کتاب برگ ۳، #خیام می‌نویسد:
و ایزد تعالی آفتاب را از نور بیافرید و آسمان‌ها و زمین‌ها را بدو پرورش داد

پس این نشان می‌دهد که علاوه بر فیلسوف و شاعر ما با یک نفر عالم طبیعی سروکار داریم

#ادامه‌دارد


Join Us ☞ @iranian_antitheists