انجمن آنتیتئیستهای ایران
★
#خیامفیلسوف (۵)
در
نوروزنامه، برگ ۴۰
#خیام به طور نقلقول مینویسد:
... و چنین گفتهاند که هر نیک و بدی که از تأثیر کواکب سیاره بر زمین آید به تقدیر و ارادت باری تعالی، و به شخصی پیوندد، بدین اوتار و قسی گذرد
#نظامیعروضی در ضمن حکایتی که از
#خیام میآورد میگوید که
#ملکشاه از
#خیام درخواست میکند که پیشگویی بکند هوا برای شکار مناسب است یا نه و خیام از روی علم
#Métérologie پیشگویی صحیح میکند، بعد میافزاید:
اگر چه حکم حجةالحق عمر بدیدم، اما ندیدم او را در احکامنجوم هیچ اعتقادی ...
در رباعی دیگر علت پیدایش را در تحت تاثیر چهار عنصر و هفت سیاره دانسته:
ای آنکه نتیجه چهار و هفتی
وز هفت و چهار دایم اندر تفْتی
می خور که هزار باره بیشت گفتم
باز آمدنت نیست، چو رفتی رفتی
چنانکه سابق گذشت بدبینی خیام از سن جوانیش وجودداشته و این بدبینی هیجوقت گریبان او را ول نکرده. یکی از اختصاصات فکر خیام است که پیوسته با غم و اندوه و نیستی و مرگ آغشته است و در همانحال که دعوت به خوشی و شادی مینماید لفظ خوشی در گلو گیر میکند. زیرا در همین دم با هزاران نکته و اشاره هیکل
#مرگ،
#کفن،
#قبرستان و
#نیستی خیلی قویتر از مجلس کیف و عیش جلو انسان مجسم میشود و آن خوشی یکدم را ازبین میبرد. طبیعت بیاعتنا و سخت کار خود را انجام میدهد، یک دایه خونخوار و دیوانه است که اطفال خود را میپروراند و بعد با خونسردی خوشههای رسیده و نارس را درو میکند. کاش هرگز به دنیا نمیآمدیم، حالا که آمدیم، هر چه زودتر برویم خوشبختتر خواهیمبود:
افلاک که جز غم نفزایند دگر
ننهند به جا تا نربایند دگر
نا آمدگان اگر بدانند که ما
از دَهْر چه میکشیم، نایند دگر
چون حاصل آدمی درین جایِ دودَر
جز درد دل و دادن جان نیست دگر
خرم دل آنکه یک نفس زنده نبود
و آسوده کسی که خود نزاد از مادر
این آرزوی نیستی که
#خیام در ترانههای خود تکرار میکند آیا با نیروانه بودا شباهت ندارد؟
در فلسفهبودا دنیا عبارتست از مجموع حوادث بههمپیوسته که تغییرات دنیای ظاهری در مقابل آن یک ابر، یک انعکاس و یا یک خواب پر از تصویرهای خیالی است:
شادی بطلب که حاصل عمر دمی است
هر ذره ز خاک کیقبادی و جمی است
احوال جهان و اصل این عمر که هست
خوابی و خیالی و فریبی و دمی است
اغلب شعرای ایران بدبین بودهاند ولی بدبینی آنها وابستگی مستقیم با حس شهوت تند و ناکام آنان دارد. در صورتیکه در نزد
#خیام یک جنبه عالی و فلسفی دارد و ماهرویان را تنها وسیله تکمیل عیش و تزیین مجالس خودش میداند و اغلب اهمیت شراب بر زن غلبه میکند
وجود زن و ساقی یک نوع سرچشمه کیف و لذت بدیعی و زیبایی هستند
هیچکدام را به عرش نمیرساند و مقام جداگانهای ندارند. از همه این چیزهای خوب و خوشنما یک لذت آنی میجسته. ازین لحاظ
#خیام یک نفر پرستنده و طرفدار زیبایی بوده و با ذوق بدیعیات خودش چیزهای خوشگوار، خوشآهنگ و خوشمنظر را انتخاب میکرده
#خیام یک فصل از کتاب
#نوروزنامه در باره صورت نیکو نوشته و این طور تمام میشود:
... و این کتاب را از برای فال خوب بر روی نیکو ختم کردهآمد
پس
#خیام از پیشآمدهای ناگوار زندگی شخصی خودش مثل شعرای دیگر مثلا از قهر کردن معشوقه و یا نداشتن پول نمینالد، درد او یک درد فلسفی و نفرینی است که بر پایهٔ احساس خویش به اساس آفرینش میفرستد.
این شورش در نتیجه مشاهدات و فلسفه دردناک او پیدا شده، بدبینی او بالاخره منجر به
#فلسفهدهری شده. اراده، فکر، حرکت و همه چیز به نظرش بیهوده آمده:
ای بیخبران شکل مجسم هیچ است
وین طارم نُهْسپهر ارقم هیچ است
خوش باش که در نشیمن کون و فساد
وابسته یک دمیم و آن هم هیچ است
#ادامهداردJoin Us ☞
@iranian_antitheists