انجمن آنتےتئیستهای ایرانجوکر - از روانکاوی تا
#نئولیبرالیسماکران همزمان فیلم جوکر شاید با اعتراضهای ضددولتی امروز جهان - از شیلی گرفته تا ایران - کاملا اتفاقی باشد، اما بدونشک بیربط نیست. فیلم با تمام ژانرهایش، در واقع نمادی از حقیقت زندگی انسانهاست و بدونشک جوکر ۲۰۱۹ هم خالی ازین مقوله نیست. جوکر، در حقیقت نماد تمامی انسانهای این عصر است که با پیدا کردن کوچکترین روزنهامید به خیابان میآیند و از وضع ویرانگر امروز اعلام نارضایتی میکنند
جوکر تنها یک فیلم نیست، حتی با فیلم
Psycho آلفرد هیچکاک هم قابل مقایسه نیست. این فیلم را باید جور دیگری نگاە کرد. اگرچه تاد فلیپس نویسنده، کارگردان و تهیهکننده فیلم بهوضوح سعی کرده تا بر روی عنصر روانشناختی سوژه فیلم زوم شود، اما مطمئنا رازهای بزرگ دیگری را نیز میتوان از درون فیلم بیرون کشید.
جوکر روایت دلقکیست که کودکی و گذشته ناخوداگاهش را آزار میدهد. او بسان انبار بزرگی از باروت است که تنها جرقهای کافیست تا منفجر شود و همەچیز را نابود کند. و درست اینجاست که سیاستهای نئولیبرالیستی دولتها خواسته و ناخواسته این جرقه را میزند
دولتهای جهان از شرق گرفته تا غرب با هر نظام حکمرانیای که داشته باشند، یکی پس از دیگری به اصلاحات اقتصادی نئولیبرالیستی تن میدهند؛ تنها به این دلیل که مورد غضب سرمایهداریجهانی و سرایهدارهای داخلی قرار نگیرند
در تئوری و بر روی کاغذ، بازار خودش را باز تنظیم میکند. پس خصوصیسازی چیز خوبی است و باید دست دولت در اقتصاد کوتاە شود. ولی نتیجه در خیابانها برعکس است؛ سوژه ناراضی، جوکر میشود و با خشمی بینظیر درصدد گرفتن انتقام برمیآید
شهردار در فیلم جوکر که
نماد دولتمرد در بُعدی بزرگتر است، بدون اینکه دغدغه روزانه شهروندانش را ببیند تنها یک هدف دارد،
رسیدن دوباره به منصب قدرت
بودجه نهادهای حمایتی مانند رواندرمانگاهها، با رشد سیاستهای نئولیبرالیستی قطع و جوکر دیگر حتی نمیتواند با قرصهای تجویزی رواندرمانگرش موقتا خودش را آرام کند. و درست اینجاست که جوکر (سوژهای به نمایندگی از مردم خیابان) چارەای جز انتقام نمییابد. عقدههای زندگی که عمدتا از کودکی نشات میگیرند (از بیپدری، تا تجاوز، سرخوردگی و دریغکردنمحبت از سوی شهردار بهعنوان پدر احتمالیاش) دست به دست هم میدهند تا سوژه یکبار برای همیشه طغیان کند
تصمیم جوکر برای انتقام، بیشباهت به فیلم مرد معترضی نیست که در یکی از شهرهای ایران با تبر درصدد انتقام است. در اینجا دیگر هیچ مسئولیت اخلاقیای متوجه سوژههای درون فیلم و سوژههای کف خیابان نیست؛ او معلول دو چیز است:
سرنوشتی که دخالتی در آن نداشته و بیوجدانی مکرر مجموعه دولت - دولتمرد - سرمایهدار
دختر جانلاک (لیبرالیسم) با گذشت نزدیک به چهارصد سال به منحطترین ورطه خود فرو غلتیدە و تا توانسته انسان عصر مدرن را تنها و فلّه کرده است. دولت بهعنوان دشمن قسمخورده جانلاک، پس از مرگش توانسته با دخترش (لیبرالیسم) ازدواج کرده و فرزند جدیدی بهنام
نئولیبرالیسم خلق کند
واضح است که دیگر کاری از دست جانلاک و نیت اولیهاش (لیبرالیسم بهعنوان ابزاری در برابر زیادهخواهی دولت) ساخته نیست و لویاتانهابز در ابتدای قرن ۲۱ خود را بشکل نئولیبرالیسمی نشان میدهد که دولتها از بزرگ تا کوچکشان پشتش ایستادهاند.
جوکر در تمام این مدت تنها و طرد شده و تا توانسته، ناامید و پوچ شده؛ بطوریکه الان خودش هم نمیداند وجود دارد یا نه. تنها یک راه برای اثبات وجود داشتناش دارد و آنهم انتقام است.
جوکر علیرغم اینکه هرگز گریه نمیکند ولی سراسر خشم میشود؛ خشمی که میداند پایان کار خودش و عاملان این بدبختیست
سکانس پایانی فیلم هم بیشباهت به این روزهای ایران نیست. اختلال ریسه رفتن ناخوداگاه از خنده بار دیگر در جوکر مجرم اوت میکند و وقتی با سوال به چه میخندی توسط بازجو - درمانگر روبرو میشود، جوابش اینست: به اعترافهایم میخندم!. آری، اعترافهایی که قرار است از معترضان دستگیر شده بگیرند و پخش کنند، دروغی بیش نیست و از همین الان باید بدان خندید. واقعیت را هم دولتمردان و هم مردم میدانند ولی باید یکبار دیگر دروغ گفت. خندە جوکر، بزرگترین اعتراض او به تماماین ناعدالتیها است
{برگرفته از وبسایت
عصر آنارشیسم}
Join Us ☞
@iranian_antitheists