انجمن آنتیتئیستهای ایران
مبنای
#اصولاخلاقی چیست؟ (۱)
این اسطوره در بین مردم رواج دارد که بدون رعایت اصولاخلاقی، تبهکاری و شرارت جامعه را فرا خواهد گرفت. سپس عدهای از این ایدهغلط، این نتیجه مغالطهآمیزتر را میگیرند که
مذاهب برای رعایت اصولاخلاقی توسط افراد لازم هستند
★ ابتدا گزارهدوم را نقد میکنیم:
مبنای اصولاخلاقی،
#عقل است،
نه #خدا و نه هیچ موجود ماوراطبیعهای. در واقع این
#عقل است که تعیین میکند
نباید دروغ گفت، دزدی و
حسادت کرد و یا
قتلی انجام داد. حتی فیلسوفانمذهبی نیز به این ایده واقف هستند که درستی یا نادرستی عمل بواسطه
#عقل تعیین میشود و نه دستور شخصخاصی. یعنی چون خدا
انسان را از قتل منع کرده است، قتل
عملی غیراخلاقی محسوب نمیشود بلکه قتل به سبب آنچه
عقل
انسان میگوید غیراخلاقی است
پس این مذهب است که بر اخلاق استوار است و برای توجیه خود از موعظه اخلاقی کمک میگیرد و نه برعکس.
رعایت اصولاخلاقی نیازی به مذهب ندارد و این مذهب است که به اخلاقیات تکیه میکند تا بنیانگذاران خود را قدیس و پاک جلوه دهد
بنابراین هیچ کس برای حفظ اصول اخلاقی نیازی به مذهب و ترساندهشدن از بهشت و جهنم ندارد
★ اما
عقل برچه اساسی اخلاقیات را تعیین می کند؟
اگر اصولاخلاقی را
عقل تعیین میکند، پس چرا اخلاقیات اینچنین
نسبی است و در طولتاریخ و یا در جوامعمختلف بر روی یک عملمشخص قضاوتهای متضاد میشود؟
در اینجا دو نظریه مختلف وجود دارد:
✘ نظریهاول میگوید که اخلاقیات را منفعت و لذت
انسانها تعیین میکند
✘ نظریهدوم مدعیست اخلاقیات به اراده
انسان وابسته است و بخشی از عقلی است که
انسان برای زندگی پیشه میکند، یعنی
#عقلعملیانساننظریه اول که
فایدهباور
است میگوید،
عقلانسان برای بیشتر کردن منفعت و لذت خود، اصولاخلاقی را تنظیم میکند
اما این ایده درست به نظر نمیرسد، برای مثال چهکسی میگوید که با دزدیکردن اگر مطمئن باشیم که توسط کسی عقوبت نمیشویم، منجر به افزایشلذت ما نخواهد شد؟
در توجیه ممکنست برخی بگویند که لذت فقط
جسمانی نیست و ما نیاز داریم که مورد پسند دیگران هم باشیم و عمل دزدی این لذت برخورداری از احساسخوب در میان دیگران را از بین خواهد برد. اما این دست توجیهات هم درست به نظر نمیرسند، چون در اینصورت، من میتوانم قرض کسی را که او طلبش را به کل فراموش کرده پس ندهم. این کار به نفع من است اما اخلاقی محسوب نمیشود.
پس میان لذت و اخلاق تباینی وجود دارد
طرفداران نظریهاراده، که
ایمانوئلکانت فیلسوفشهیر آلمانی برجستهترین آنهاست، میگویند که اخلاقیات هیچ ارتباطی به سعادت و لذت
انسان ندارد و رعایت اصولاخلاقی به خاطر لذت بیشتر
انسان نیست. منشا اخلاقیات
عقل و اراده
انسان است. یعنی در شیوه عقلانی رفتار کردن
انسان. چرا که
انسان برای عقلانی رفتار کردن ایجاب میکند که اولا اگر دیگری نیز همان رفتاری که او با دیگران میکند، را با او داشته باشد (
همان جمله معروف با دیگران همان کن که میخواهی دیگران با تو کنند
)، همچنان مطلوب باشد. دوم اینکه عمل او در شرایط مختلف زمانی و مکانی با هم تضادی نداشته باشند و یکدیگر را نقض نکنند. سوم اینکه عملش با اعمال دیگرش در تضاد نباشد.
بنابراین
انسان برای عقلانیزیستن و ارادهای که برای
عقل
عملی دارد، اخلاقیات را رعایت میکند
#ادامهداردJoin Us ☞
@iranian_antitheists