انجمن آنتی‌تئیست‌های‌ ایران

#تسلسل
Канал
Логотип телеграм канала انجمن آنتی‌تئیست‌های‌ ایران
@Iranian_antitheistsПродвигать
853
подписчика
1,4 тыс.
фото
283
видео
1,64 тыс.
ссылок
بر چرخ پادشاهی‌عالم کسی نبود انسان که سجده‌کرد، خدا آفریده‌شد ☆ آرشیو @UnbelieversLectures ☆ کتابخانه‌انجمن @ir_antitheists_Library ☆ ربات انجمن @anti_theistsBot ☆ گروه انجمن @iranian_antitheists_group ☆ وبلاگ رسمی انجمن tiny.cc/anti-theists
انجمن آنتی‌تئیست‌های ایران


رد برهان‌حرکت (۲)


× برای خواننده امروزی مسئله چندان بغرنج نمی‌نمايد، زيرا #دینامیک امروزی برخلاف گذشته، #سكون را اصيل نمی‌داند، بلكه #حركت‌يكنواخت (و سكون به عنوان حالت حدی آن) را اصيل می‌داند، كه اين اصالت را امروزه با واژه #اينرسيال می‌شناسيم.

× حالت عادی اجسام اين است كه در حركت‌يكنواخت (يا #سكون) باشند، نه الزاما در #سكون.
× به عبارت ديگر، وجود حركت در جسم ديگر مسئله‌ای بغرنج به شمار نمی‌رود

× جسم می‌تواند همواره در حال حركتی‌يكنواخت باشد، در حالیكه هيچ وجود دیگری بر روی آن اثر نمی‌گذارد.

✓ پس می‌بينيم كه مسئله اين برهان به کلی منتفی است.


• البته شايد پرسيده شود كه علت آن حركت‌ابتدايی چيست؟
× اين سوال مربوط به اين برهان نمی‌شود، زيرا آن حركت ابتدايی با #سكون‌ابتدايی فرقی ندارد، در حاليكه از #علت‌سكون‌ابتدايی سوالی نمی‌شود

ماده در چنين حالت است، و برای بودن در اين حالت نياز به چيز خارق‌العاده‌ای ندارد. به خصوص می‌دانيم كه ماده و انرژی (حركت) معادل هستند، و به عبارت ديگر حركت می‌تواند از دل ماده زاييده شود.

از نظر طرفداران این برهان، وجود حركت در جهان چيزی‌ست كه از طريق خود جهان قابل توجيه نيست، ولی رشد علم توانسته وجود حركت را از طريق خود جهان توصيف كند

✓ پس مسئله حل شده است


تنها مشكلی كه می‌تواند باقی بماند اين است كه ماده و انرژی (حركت) اوليه از كجا آمده است؟
كه این پرسش نیز، مسئله‌ای‌ست مستقل، که در #برهان‌علیت به آن پرداخته‌ام.



گذشته از اين مسايل، ايراد ديگری هم كه از برهان می‌توان گرفت و بسيار اهميت دارد همان ايراد همیشگی برهان‌ها #جهان‌شناختی، يعنی ايراد تحليل موضعی‌ست.

• فرض كنيم چنين استدلالی درست باشد.

× بعضی اجسام حركت می‌كنند.
× اجسامی كه حركت می‌كنند نياز به محرم دارند.
× محرك بايد خود حركت داشته باشد، زيرا در غير اينصورت جسم غير متحرک می‌تواند باعث حركت جسم ديگری شود، و به عبارت ديگر حركت زاييده شود، كه ممكن نيست
× تسلسل محرک‌ها ممكن نيست
× پس #محرک‌نخستی وجود دارد.


× فرض می‌كنيم مقدمات استدلال همگی درست باشد، [هرچند كه علم امروزی بر نادرستی آنها تاكيد می‌كند]
× و فرض می‌كنيم حكم مسله نيز درست باشد، يعنی خدايی وجود داشته باشد.

✓ اما پرسش مهمی که خداباوران از پاسخ به آن تا امروز خودداری کرده‌ و یا #عاجز بوده‌اند این‌ست:

• خدا متحرک است يا ساكن؟


× اگر #ساكن باشد، به اين معنی‌ست كه #سكون باعث ايجاد حركت شده، و به عبارت ديگر #حركت، #زاييده‌شده

این پاسخ برخلاف مقدمه سوم است و بر اساس ايده آنها ممكن نيست.

• اگر قرار باشد حركت، زاييده شود، ديگر نیازی به محرک‌نخست نيست

✓ حركت می‌تواند در دامن #طبيعت زاده شود.

× در این برهان، آنچه ما را به #خدا رساند، #زنجيره‌محرک‌های‌متحرک بود.

• اجسامی كه متحرک بودند و ديگران را به حركت وا می‌داشتند، و به خاطر متحرک بودن نياز به چيزی داشتند كه آنها را به حركت در آورد.
اگر قرار باشد غيرمتحركی بتواند اجسام را به حركت درآورد، اصولا چنين زنجيره‌ای تشكيل نمی‌شود كه ما را به #خدا برساند.


×× اگر خدا خود، متحرک باشد، يعنی چيزی وجود دارد كه متحرک است، و بنا به فرض استدلال، آنچه متحرک است نياز به محرک دارد. پس بايد چيز ديگری هم وجود داشته باشد كه خدا را به حركت در بياورد، و اين، مسئله را دوباره گرفتار #تسلسل می‌كند
در حاليكه #فرض‌خدا، برای جلوگيری از ايجاد تسلسل بود.


✓ پس هيچكدام قابل قبول نيست.

✓ اين تناقضی‌ست بين حكم‌مسئله و فرضيات آن


#ادامه‌دارد

(چرا #خدا_وجود_ندارد)



‏Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتی‌تئیست‌های ایران


رد برهان‌حرکت (۱)


× #برهان‌حرکت دارای سابقه تاريخی طولانی است و توسط #افلاطون، #ارسطو، #آكوئنياس و ديگران بيان شده است.

• برهان‌حرکت يكی از انواع برهان‌های #جهانشناختی است، كه بسيار شبيه به برهان‌های عليت يا وجوب و امكان است



✓ خداباوران، برهان را (با اندكی تفاوت نسبت به هم) اينگونه اقامه می‌کنند:

× در بعضی اجسام #حركت وجود دارد
× اين اجسام خود نمی‌توانند مولد حركت باشند، بلكه آن را از اجسام ديگر می‌گيرند.
× پس به ازای هر جسم‌متحرک، جسم‌متحرک دیگری لازم است
× و برای حركت آن هم جسم متحرک ديگری
× #تسلسل نمی‌تواند وجود داشته باشد
× پس بايد محرک‌نخستينی وجود داشته باشد

✓ اين محرک‌نخست، #خداست.


اين مطلب بيش از هر چيز ريشه در #ديناميک‌ارسطويی دارد، كه با سايه افكندن بر جهان، علم و انديشه را بسيار عقب زد


• در اين باور، #اصالت با #سكون است و حركت امری خاص و غيرعادی به شمار می‌رود.
× اجسام در حال‌ #سكون هستند، مگر اينكه عاملی خارجی (جسمی ديگر) آنها را از حال #سكون خارج كند.
× مشخصا جسمی می‌تواند چنين کاری كند كه خود ساكن نباشد، زيرا اگر ساكن باشد نمی‌تواند برخوردی با جسم‌اوليه داشته باشد، و #میل‌حركتی‌ هم ندارد كه به آن بدهد. و ادامه داستان هم مشخص است.



• لذا طرفداران #برهان‌حرکت می‌پرسند:
× #حركتی كه در جهان وجود دارد از كجا آمده است؟
• و جوابی كه به این پرسش می‌دهند:
#خدا


#ادامه‌دارد

(چرا #خدا_وجود_ندارد)



‏Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتی‌تئیست‌های ایران


نقایصی در برهان علامه‌طباطبایی در اثبات #علیت (۵)


۲. نقص دوم مربوط به دلیل علامه مبنی بر قائم به غیر بودن ماهیت می‌شود.

در صورتی که نظریه علامه حقیقت داشته باشد توجیه #علیت، یا به #تسلسل ختم می‌شود و یا #نامعقول خواهد بود.


با توجه به مفهومی که علامه برای #علیت درنظر می‌گیرد به بررسی این نظریه می‌پردازیم.

علامه استدلال می‌کند که ماهیت #ذاتا شامل وجود یا عدم نیست و در نتیجه وجود و یا عدم همواره باید توسط عاملی بر آن عارض شود.
حال آنکه وجود و یا عدم ماهیت، وابسته به آن عامل بوده و به اصطلاح، وجودش دارای فقر ذاتی است.
بنابراین در صورت نبودن آن عامل و علت امکان تحقق ماهیت نخواهد بود

زیرا وجود بر ماهیت عارض است و ماهیت ذاتا نه موجود است و نه معدوم


در نتیجه می‌توانیم بگوییم که

× وجود علت همواره بر معلول تقدم دارد و باید قبل از آن موجود باشد.

• حال می‌گوییم خود آن علت منطقا یا دارای ماهیت است و یا نیست و شق سومی ندارد.

هم اکنون به بررسی هر یک از حالات می‌پردازیم:

الف) در حالت اول فرض می‌کنیم که علت خود دارای ماهیت است.

• در این صورت بر اساس نظریه‌علامه ذاتا هیچگونه ترجیحی نسبت به وجود یا عدم ندارد. در نتیجه نیازمند علتی است که به آن وجود ببخشد.
• به همین صورت خود این علت ثانویه نیز در صورتی که دارای ماهیت باشد نیازمند علت دیگری است که بر آن مقدم است و معطی وجود به آن است.

• این سلسله علت‌ها تا #بی‌نهایت ادامه خواهد داشت و اصطلاحا، موجب #تسلسل می‌شود که مردود است.

تنها در صورتی سلسله ی علل مقطوع خواهد بود که یکی از علت‌ها فاقد ماهیت باشد.

در حالت دوم به بررسی #علت_فاقد_ماهیت می پردازیم.


ب) همانطور که گفته شد در صورتی که علت دارای ماهیت باشد، سلسله علل بوجود خواهد آمد.
برای رهایی از تسلسل ناچاریم سلسله علل را در علتی که فاقد ماهیت است قطع کنیم.


× اما علت‌بدون‌ماهیت چگونه شئی است؟

• در تعریف #ماهیت گفته شد که تمام ویژگی‌های شئ که باعث می‌شود تا ما آن شئ را از اشیای دیگر باز بشناسیم و بطور کلی تمام پاسخی که به سوال از چیستی شئ داده می‌شود ماهیت نام دارد.

× در نتیجه می‌توان گفت شئ چیزی نیست جز ماهیتی که وارد عرصه #وجود و دامنه #هستی شده است.

بنابراین وقتی گفته می‌شود، فلان ماهیت وجود دارد، این گزاره بر شئ بخصوصی دلالت دارد که چیستی آن شئ را به واسطه ماهیت آن می شناسیم.


هم اکنون می توانیم بگویم که شئ بدون ماهیت همان وجود محض است که هیچ حدود و تعریفی ندارد

(زیرا ماهیت محدوده و چیستی وجود را تعریف و تعیین می کند)

بنابراین سخن گفتن از وجود علت (شئی) فاقد ماهیت به منزله قبول صحت گزاره "وجود، وجود دارد" است

(زیرا همانطور که گفته شد شئ بدون ماهیت همان وجود محض است. پس می توانیم گزاره " شئ (علت) فاقد ماهیت وجود دارد" را به صورت "وجود، وجود دارد" بازنویسی کنیم)

در صورتی که به مفهوم #وجود دقت کنیم متوجه خواهیم شد که
× گزاره فوق دچار دور است، زیرا تقدم شئ بر خودش را موجب می شود.
× زیرا شئ اگر بخواهد موجود شود باید مقدمتا وجود داشته باشد و به عبارت دیگر وجود باید در خودش موجود باشد و این محال است.

اگر از جهت دیگر به مساله نگاه کنیم این گزاره را می‌توان دچار تسلسل نیز دانست. زیرا اگر وجود خود در وجود ثانویه‌ای تحقق داشته باشد، آن وجود ثانویه از آنجا که وجود است، خود باید در وجود ثالثی تحقق داشته باشد (موجود باشد) و آن وجود ثالث نیز از آنجا که وجود است باید در وجود رابعی موجود باشد و این سلسله نامتناهی ادامه دارد و از آنجایی که تولید تسلسل می‌کند اصلا امکان تحقق وجودی ممکن نخواهد بود. حال میبینیم که اینگونه نیست.


به عنوان جمع بندی می توانیم بگوییم که گزاره "هر ماهیتی ذاتا، نه موجود است و نه معدوم" فاقد پایه منطقی محکمی است.

زیرا همانطور که گفته شد در صورتی که ماهیت برای وجودش همواره به علتی نیازمند باشد سلسله علل باید در علتی فاقد ماهیت قطع شود و الا تسلسل روی می دهد. و نیز دیدیم که وجود شئ فاقد ماهیت ممتنع است.
بنابراین در صورتی که وجود ماهیت را همواره عارضی بدانیم (وجود را برای ماهیت به عنوان عرض و حقیقتی غیر ذاتی در نظر بگیریم) یا باید به امری ممتنع معتقد شویم یا دچار تسلسل شویم.

#ادامه‌دارد



‏Join Us ☞ @iranian_antitheists
چرا #خدا_وجود_ندارد

#قسمت_نوزدهم


اگر قرار باشد #خدا علتی نداشته باشد چطور؟

اين حالت به اين معناست كه #عليت جهانشمول نيست.

يعني چيز يا چيزهايی وجود دارند كه نياز به علت ندارند.

❗️ ولی يکی از مقدماتی كه باعث شد به #فرض_وجود_خدا برسيم جهانشمول بودن #عليت بود.

✖️ اگر #عليت جهانشمول نباشد، باز هم زنجيره‌ای كه تصور می‌كرديم ما را به #خدا می‌رساند تشكيل نمی‌شود.


به نظر می‌آمد كه ايده #خدا درمان اين تناقض بزرگ است، در حاليكه با تحليلی كامل‌تر در می‌يابيم اين ايده كه برای رفع تناقض ساخته شد، خود نيز گرفتار آن تناقض است

نتيجه‌گيری درست اينست كه تصور #عليت در شكل جهانشمول آن ممكن نيست.

دست كم بدون پذيرفتن #تسلسل امكان ندارد.


🚫 #عليت نمی‌تواند #جهانشمول باشد.


اگر جز اين عمل كنيم، به تناقض می‌رسيم، و اين #برهان اين تناقض را دست آويزی براي رسيدن به #خدا قرار داده است، در حاليكه اگر بعد از اين نتيجه‌گيری باز هم تحليل را ادامه دهيم، می‌بينيم كه باز هم تناقض وجود دارد.


✔️ پس تناقض اوليه در #فرض_وجود_جهانی_بیخدا نبوده است،

✖️ تناقض اوليه در تصور ما از #عليت بوده است


چگونه یک #خداباور با توسل به باور به اینکه #خدایی وجود دارد که علت اين جهان است و لی خود علتی ندارد، می‌تواند به تئوری‌های پدید آمدن بدون علت گیتی، خرده بگیرد؟


#ادامه_دارد


Join Us ☞ @iranian_antitheists
چرا #خدا_وجود_ندارد

#قسمت_هجدهم


💢 رد #برهان_علیت

دومین برهان احمقانه که همچنان طرفدار دارد و خداباوران به آن متوسل می‌شوند #برهان_علیت است

این برهان، يكی از پرسابقه‌ترين و مهمترين برهان‌هاست، و شاید بتوان گفت در كنار برهان نظم، مهمترين دلايل اعتقاد بسياري از خداباوران است

آ#برهان_علیت را در شكل مختصر آكويناسی می‌توان اينگونه بيان كرد :


در ميان پديده‌ها سلسله‌ای از علل وجود دارد
چون تسلسل علل ممكن نيست
بايد علت نخستينی وجود داشته باشد.
اين علت نخستين خداست



پذيرفتن اينكه پديد‌ای می‌تواند بدون علت باشد مشكل است.

ما عادت داريم اينگونه انتظار داشته باشيم كه هر چیزی نياز به علتی داشته باشد و برای علل آن جستجو می‌كنيم و آنها را می‌يابيم

ولی اصل عليت از كجا آمده است؟
چه اثباتی برای آن داريم؟


اين برهان هم مانند بسياری ديگر از برهان‌ها، گرفتار مشكل #تحليل‌موضعی است.


✖️ فرض كنيم برهان درست باشد.
✖️فرض كنيم اصل عليت جهانشمول باشد

💢 حال سوال اساسی
علت #خدا چيست؟


اگر قرار باشد #خدا علتی داشته باشد

✔️ از #خدايی خود بركنار می‌شود.

🚫 پس اين جواب ممكن نيست.


همچنین اگر #خدا علتی داشته باشد، علتش هم بايد علتی داشته باشد و باز #تسلسل به وجود می‌آيد.

در حاليكه ما برای #فرار_از_تسلسل #فرض_خدا را پذيرفتيم.


☑️ پس #خدايی كه علت داشته باشد در اين برهان به هيچ‌وجه قابل قبول نيست. زيرا نمی‌تواند به مقصود اصلی كه رفع تسلسل است بیانجامد


#ادامه_دارد


Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتی‌تئیست‌های‌ ایران
انجمن آنتی‌تئیست‌های ایران آیا #تسلسل باطل است؟ ‏Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتی‌تئیست‌های ایران


آیا #تسلسل باطل است؟

خیر تسلسل محال نیست. معتقدین به علت‌العلل می‌گویند:
بی‌نهایت سرباز را فرض کنید که در یک خط ایستاده‌اند، فرض کنید قانون اینست که هیچ سربازی شلیک نکند مگر اینکه صدای شلیک سرباز دست چپ خود را بشنود. در این میان شما صدای شلیکی می‌شنوید، ممکن است صدای شلیک، صدای شلیک اسلحه سربازی باشد که جلوی شما باشد که نقض قانون کرده است یا صدای شلیک سرباز نفر nام باشد که نقض قانون کرده و بالتبع آن، سربازان دیگر شروع به شلیک کردن کرده‌اند تا شما صدای شلیک را شنیدید. ولی چیزی که روشن است تا کسی شلیک نکند شما صدای شلیکی نمی‌شنوید و در واقع هیچ اتفاقی نمی‌افتد ولی حال که شما صدای شلیک را شنیدید پس بی‌شک یک نفر شلیک کرده که او علت‌العلل محسوب می‌شود یعنی اگر این رشته را دنبال کنید حتما به شخصی می‌رسید که شلیک کرده است و قبل از او شلیکی انجام نشده که او خودش علت‌العلل این رشته علی محسوب می‌شود حال به هر دلیلی نقض قانون کرده‌، ولی برای ما مهم است که شلیک که [همان بوجود آمدن جهان است] اتفاق افتاده و دیگر سربازان هم پس از آن شروع به شلیک کردن کرده‌اند

استدلال منطقی به نظر می‌رسد ولی کجای کار ایراد دارد؟
اگر توجه کنیم یک سرباز شلیک کرده پس رشته علل به جایی ختم می‌شود‌، وگرنه هیچ گاه شلیکی انجام نمی‌شد. در واقع جهانی بوجود نمی‌آمد پس آن سرباز که اول شلیک کرده و سربازان بعد بالتبع او شلیک کرده اند حکم علت‌العلل یا خداوند را دارد

ولی ایراد آن کجاست؟
در واقع کسی که برهان را قبول دارد اینگونه می‌اندیشد که اگر سربازی شلیک نکند هیچ شلیکی اتفاق نمی‌افتد چون هر سرباز به سرباز سمت چپ خود نگاه می‌کند، پس حال که شلیک توسط سربازی انجام شده یا آن سرباز نقض قانون کرده و یا سرباز قبل او شلیک کرده و سرباز قبل هم سرباز قبل او و ... تا جایی که اگر رشته را دنبال کنیم به سربازی می‌رسیم که قبل از او کسی شلیک نکرده است و این ایجاد تناقض می‌کند، پس سربازی که اول شلیک کرده وجود دارد و او علت‌العلل محسوب می‌شود. ولی مشکل اینجاست که چون رشته سربازان تا بی‌نهایت می‌رود شما به هیچ دلیلی نمی‌توانید روی یک سرباز بایستید و بگویید او شلیک اول را انجام داده در واقع هر سرباز شلیک قبل از خود را شنیده و قانون را رعایت کرده و خودش هم شلیک کرده است.

در اینجا شما فقط با این فرض می‌توانید روی یک سرباز بایستید و بگوئید که او شلیک اول را انجام داده و نقض قانون کرده است که از قبل #تسلسل را باطل بدانید. یعنی ما می‌خواستیم به این برسیم که #تسلسل باطل است با این فرض که #تسلسل باطل است

پس برهان باطل است و #تسلسل محال نیست. یعنی رشته علل می‌تواند تا بی‌نهایت پیش رود و جهان ازلی باشد و اگر کسی #تسلسل را رد می‌کند یا برای او درک ازلی مشکل است یا اینکه مصادره به مطلوب می‌کند تا الزاما به وجود خدا برسد...



Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتی‌تئیست‌های ایران


آیا #تسلسل باطل است؟



‏Join Us ☞ @iranian_antitheists