🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍂با همسرم تصمیم گرفتیم ماه عسل زندگی مشترکمان را پیاده به زیارت حضرت اباعبدالله الحسین برویم،و اربعین بهترین فرصت برای تحقق این ارزو بود.
🍂سیل عظیم جمعیت پیاده و پاسخگو نبودن اپراتور های تلفن همراه ،حتی دسترسی افراد یک کاروان به یکدیگر را کمی دشوار میکرد.
🍂ظهر روز دوم پیاده روی ،افتاب اسمان عراق تداعی کننده ی مظلومیت ظهر
#عاشورا در ذهن عشاق پیاده بود
🍂لحظاتی قبل اذان ظهر در حین پیاده روی بین ان ازدحام و شلوغی،با گوشه ی چشم احساس کردم مردی را دیدم که شبیه یک
#عزیز مجبور بود به شکل خاصی جورابش را بپوشد.
🍂جیغی از سر شعف کشیدم
🍂سرم را برگرداندم
🍂لطف
#خدا بود
🍂خودش بود
🍂پدر
🍂با ان
#عصا🍂کنار حوضی
سر به زیر و
#متواضع 🍂#وضو ساخته بود و با
#احتیاط و ارام
🍂جورابش را طوری می پوشید که
🍂پاهای
#جانبازش...
🍂دویدم به سمتش
🍂#هدیه ی خدا بود بین راه
🍂باید ان لحظات را هر طور که شده بود ثبت میکردم
🍂با خواهش فراوان راضی شد چند عکس با هم داشته باشیم.
🍂حدود شش ماه بعد رفتیم سراغ ارشیو عکسهای ان روز
🍂به دنبال عکسی برای چاپ اعلامیه ی
#شهادتش.
🍂در بیشترعکس هایش دست های
#مهربانش را نمیدیدم.
🍂عصا به دست،عصا و دست ها را پشتش
#پنهان می کرد.
💠به نقل از دختر شهید مدافع حرم حاج (حبیب الله)
#بهمن_قنبری🔸🔹🔸🔹🏴ڪانال مدافعان حـرم
🏴@Iran_Iran