http://yon.ir/AAdG🔻نامه ای به همسر اسمانیم:
😔همسر اسمانی من محمد عزیزم سلام.
خوب میدانی که در نبود تو دلم اکنده از درد و دلتنگی است، نازنین من تو که نمیتوانستی حتی ناراحتی مرا ببینی حال چگونه من نبودن تو را مشاهده کنم؟
چگونه نبودنت را باور کنم و چگونه لحظه ها را بی تو سپری کنم؟
عکس تو بر روی دیوارهای شهر حک شده است، پس چگونه تصویر زیبای تو را تا ابد به روی قلبم حک نکنم؟
مردم شهر،دانش اموزانت،همرزمانت،رفقایت در نبودن تو میسوزند پس چگونه من که به گفته ی خودت بعد از خدا و اهل بیت از همه به تو نزدیکتر بودم خاکستر نشوم؟
محمد عزیزم،
#داماد شش ماهه ی من، پس از 48 روز چشم انتظار بودن پیکر مطهرت را به من تقدیم کردند.
میدانی عزیزم، اسمان دیشب برای تو اشک هایش سرازیر شد، حال چگونه اشک های من دریا نشود؟
داماد رعنای من ديشب همه برای حنا بندان من و تو امده بودند.
با طبل هایشان برایمان کل میزدند. یادت هست میگفتی اسم من را هم نفس ننویس، من هم قفس تو هستم؟ یار من از قفس تنگت به سوی ملکوت پرواز کردی و من در قفس تنها ماندم. قول دادی همسفر هم باشیم پس چرا مرا در این قفس تنگ جا گذاشته ای؟ یار لحظهای همیشگی من فردا برایت لباس عروس میپوشم و به استقبالت می ایم، با تمام شهر گلبارانت میکنم و جشن عروسیمان را برپا میکنیم.
از زبان مردم شهر خوبی هایت را فهمیدم و هنوز باورم نمیشود با چه فرشته ای بودم.
هنوز نبودنت را باور نکرده ام و چشم انتظارم...
بیش از هر زمانی دلتنگت هستم...
یار تو.همسر داغدارت
همسر شهيد
#محمد_مسرور🌹مدافعان حرم
🌹https://telegram.me/joinchat/BbFs6TvRqlzOY-6Wovf0KQ