ایران ما آریانا ایران بزرگ و کهن شاهنامه @IranArianaShahnameh

#قاجار
Канал
Логотип телеграм канала ایران ما آریانا ایران بزرگ و کهن شاهنامه	@IranArianaShahnameh
@IranArianaShahnamehПродвигать
2,11 тыс.
подписчиков
8,43 тыс.
фото
8,93 тыс.
видео
4,72 тыс.
ссылок
https://telegram.me/IranArianaShahnameh به مجله‌ی خبری تاریخی اجتماعی فرهنگی سینمایی خوش آمدید همیشه بخند،حتی در بدترین هنگامه ها،چراکه خنده بهترین و بدترین انتقام از این روزگار نیرنگ باز است @ArashMaad (آرش ماد اندیمشکی مغان)

اعتراض روزنامه جنگل در گیلان( یکم بهمن ۱۲۹۶ خورشیدی) به نام نهادنِ آذربایجان بر  آران توسط مساواتیست‌های بادکوبه هفت ماه زودتر از جانب گیری رسمی ایران

#قاجار

روزنامه جنگل: قفقاز جنوبی که همگی اسم معینی دارند،همگی فارسی‌نژاد و ایرانی‌الاصل غیر زبان که فعلا ترکی است همه‌چیزشان ایرانی است، اسم ‎آذربایجان بخود گذاشت؛ چرا؟ به چه جهت؟!!
@darik2500

خائنین دست نشانده جمهوری اسلامی دوباره قفقاز را از ایران جدا کردند 👇
https://t.me/IranArianaShahnameh/25002
حاصل نیم سده سلطنت ناصرالدین شاه به گفته برادرش  عباس میرزا ملک آراء
#قاجار
هیچ اثری جز جهالت، سفاهت، تخریب مملکت و عدم تربیت نوکر و رعیت، یادگاری نگذارد و ایران را طوری ویران کرد که اصلاحش از حیز امکان بیرون و سفاهت را به نوعی و درجه ای اعلی رسانید که زبان از تقریر و قلم از تحریر و وصف عاجز باشد.(۱)(جلد دوم _ ص.۵۵۶_ ۵۵۷)

۱)نقل از سخنان عباس میرزا ملک آراء،ص ۱۲۷ کتابش زیر عنوان شرح حال عباس میرزا چاپ اول،شهریور ۱۳۲۵ خورشیدی


مأخذ:طاهری.ابوالقاسم. تاریخ روابط بازرگانی و سیاسی ایران و انگلیس از دوران فرمان روائی مغولان تا پایان عهد قاجاریه. جلد دوم. از معاهده گلستان تا پیمان اتحاد روس و انگلیس. ۱۱۹۲ تا ۱۲۸۶ خورشیدی = ۱۸۱۳ تا ۱۹۰۷ میلادی. انجمن آثار ملی. بهمن ۱۳۵۷
این روش همین طور ادامه پیدا می‌کند تا در پایان رعیت گرسنه را کاملاٌ لخت کند! – ۱۳۱۶ ه.ق.
#قاجار
#سفرنامه
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
تمام مشاغل رسمی را که واگذار می‌کند، قیمتی همسنگ خود دارد که به خزانه شخصی او (ناصرالدین) می‌رود. والی که شغل خود را با پول کمی می‌خرد، برای جبران آن به نوبه خود مالیات و گمرگ را به شخص ثالثی، شاید تا دو برابر قیمت پرداختی، واگذار می‌کند. این اضافه درآمد مَداخل او است. به همین شیوه، کلانتر، که در مرتبه بعدی قرار دارد، ملزومات خود را از زیر دستانش می‌گیرد؛ این روش همین طور ادامه پیدا می‌کند تا در پایان رعیت گرسنه را کاملاٌ لخت کند. (ص ۱۲۲)
[...] این عرف نامیمون دقیقاٌ به همین شیوه هم در ارتش جاری است. سرتیپها مَداخل خود را به زور از سرهنگها و سرگردها می‌گیرند و آنها نیز ناگهان بر سر سروانها و ستوانها می‌ریزند و آنها را می‌چلانند؛ اینها هم که بی دست و پاتر از مافوقهای خود نیستند، با فروش مرخصی مخصوص به درجه داران و سربازان، به جبران مافات می‌پردازند. (ص ۱۲۴)

مأخذ: اسپاروی، ویلفرید. فرزندان درباری ایران. محمدحسین آریا لرستانی. تهران: انتشارات قلم. سال۱۳۶۹
واقعاً اگر بنایی و ساختمانی از قرون وسطی به یادگار مانده است، همان ساختمانهای زمان سلاطین صفویه است.
#قاجار
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
واقعاً اگر بنایی و ساختمانی از قرون وسطی به یادگار مانده است، همان ساختمانهای زمان سلاطین صفویه است. چه خوب بود اگر دست تعدی حضرت والا سلطان مسعود میرزای ظل السلطان نسبت به بناهای تاریخی صفویه در دارالسلطنه اصفهان قطع می‌گشت و بدان خانواده جلیل از انهدام آثار آنها كینه‌ورزی نمی‌نمود هنوز زیبایی آنها پابرجا بود.
به كجا رفت سردرب باعظمت «باغ هزار جریب»؟ بله گفتند آن را به ابراهیم خان فراشباشی خود بخشیده بود كه خراب نماید و برای خود از مصالح آن خانه بسازد و در «باغ ابریشم» بنای عمارت حضرت والا را تكمیل نماید. هزار افسوس.
به كجا رفت عمارتین نمكدان؟ یكی دارای دو گنبد كاشیكاری بود كه از اول طلوع آفتاب الی غروب از تابش نور خورشید به چندین رنگ جلوه می‌كرد، كه آن شاهزاده بی‌انصاف آن را به میرزا رضای عكاس معروف به حكیم پسر میناساز بخشید كه قیمت آن كاشیهای رفله متالیك را صرف لهو و لعب و عیاشی نماید.
به كجا شد «طالار طویله» معروف به تاریخ جهان؟ به میرزا عبد الوهاب شاطرباشی بخشیده شد. چه شد خیابان چهارباغ آن گلكاریها. آن بانگهای نچین! نچین؟
بله بچه باغبانها كه در بالاخانه‌های مشرف به خیابان نشسته و به لحنهای خوش مردم را از چیدن گل منع می‌نمودند. داستان طراحی و گلكاری خیابان چهارباغ را رجوع به سیاحت‌نامه شاردن فرانسوی می‌نمایم.
جمعی را عقیده بر اینست كه طراحی خیابان شامپ الیزه معروف در پاریس كه محل سیر و تماشا و گردشگاه عمومی است از روی طرح چهارباغ اصفهان ساخته گشته است. قارئین محترم كه در خیابان شامپ الیزه گردش كرده‌اند و یا سیاحت نامه شاردن را به اصفهان هنگام سلطنت سلاطین صفویه مطالعه فرموده‌اند مقایسه با حال حالیه خیابان چهارباغ اصفهان فرمایند.
نظر باینكه ایرانیان از چندین هزار سال قبل تاكنون سلاطین تاجدار خود را منزلت پیغمبری و رسالت می‌داده‌اند و شاه‌پرستی را از اركان دین می‌دانسته‌اند، مرا نباید اینطور بدانند كه نسبت به شاهنشاهی ایران اطاله لسان نمایم. فقط بطور نصیحت به عموم سلاطین وطن خود كه مقام «اولی الامر منكم» را دارا می‌باشند و بخصوص به عموم شاهزادگان و نتایج و خانواده‌های كهن وابسته نصیحت می‌كنم كه بجز هم‌كفو خود و هم‌كفو فامیلشان با خانواده‌های پست نوظهور تازه به دوران و تازه به عرصه رسیده و دهقان‌زادگان عقد مزاوجت نبندند، تا اولاد و نتایج آنها دارای صفات شاهزادگی و بزرگی و نجابت گردند. چنانكه فردوسی علیه الرحمه در حق این موضوع این شعر را گفته:
اگر مادر شاه بانو بدی / ‌مرا سیم و زر تا به زانو بدی.
مقصود اینكه به كارهای كثیف و رذالت و خراب كردن ابنیه تاریخی كه سند قدمت و هنر یك كشور باستانی است اقدام نمی‌نمودی.
آن دو نفر دزدی كه با حضرت مسیح به صلیب كشیده شدند. دزد دست‌چپی به مقام آن حضرت اهانت می‌كرد و دزد دست راستی او را از بدگویی منع می‌نمود و می گفت نسبت بدین مرد بزرگ چرا اطاله لسان نمایی؟ جواب شنید برای بقای نام خود كه بعدها از نام من ذكری بكنند حتی به بدی هم بوده باشد. به‌هرحال از مطلب خارج گشتم عذر می‌خواهم. (ص ۱۲۰_۱۲۲)

مأخذ: ممتحن الدوله، مهدی بن رضاقلی. خاطرات ممتحن الدوله. بکوشش حسینقلی خانشقاقی. تهران: امیرکبیر. سال ۱۳۵۳
ابنیه تاریخی سند قدمت و هنر یك كشور باستانی است
#قاجار
نظر به اینكه ایرانیان از چندین هزار سال قبل تاكنون سلاطین تاجدار خود را منزلت پیغمبری و رسالت می‌داده‌اند و شاه‌پرستی را از اركان دین می‌دانسته‌اند، مرا نباید اینطور بدانند كه نسبت به شاهنشاهی ایران اطاله لسان نمایم. فقط به طور نصیحت به عموم سلاطین وطن خود كه مقام «اولی الامر منكم» را دارا می‌باشند و بخصوص به عموم شاهزادگان و نتایج و خانواده‌های كهن وابسته نصیحت می‌كنم كه به جز هم‌كفو خود و هم‌كفو فامیلشان با خانواده‌های پست نوظهور تازه به دوران و تازه به عرصه رسیده و دهقان‌زادگان عقد مزاوجت نبندند، تا اولاد و نتایج آنها دارای صفات شاهزادگی و بزرگی و نجابت گردند. چنانكه فردوسی علیه الرحمه در حق این موضوع این شعر را گفته:
اگر مادر شاه بانو بدی / ‌مرا سیم و زر تا به زانو بدی.

مقصود اینكه به كارهای كثیف و رذالت و خراب كردن ابنیه تاریخی كه سند قدمت و هنر یك كشور باستانی است اقدام نمی‌نمودی.(ص  ۱۲۱)
@darik2500
سرچشمه: ممتحن الدوله، مهدی بن رضاقلی. خاطرات ممتحن الدوله. بکوشش حسینقلی خانشقاقی. تهران: امیرکبیر. سال ۱۳۵۳
وقتی حتی مصدق هم نمی‌تواند از قاجارها دفاع کند
#قاجار

اولاً راجع به سلاطینِ قاجار: بنده عرض می‌کنم که کاملاً از آن‌ها مأیوس هستم، زیرا آن‌ها در مملکت خدمتی نکرده‌اند که بنده بتوانم این‌جا از آن‌ها دفاع کنم. و گمان هم نمی‌کنم که کسی منکرِ این باشد. همین سلطان احمدشاهِ قاجار بنده را در فارس گرفتارِ سه هزار و پانصد پلیسِ جنوب کرد و پس از آن‌که من استعفا دادم بعد از ۲۷ روز نوشت که به تصویبِ جنابِ رئیس‌الوزراء آقای سید ضیاء‌الدین استعفای شما را قبول کردم و فوری به تهران حرکت کنید. مقصودش این بوده که من بیایم تهران و مرا آقای سید ضیاءالدین بگیرد حبس کند. بنده مدافعِ این‌طور اشخاص نیستم. بنده مدافعِ اشخاصی که برای وطنِ خودشان کار نکنند و جرأت و جسارتِ حفظِ مملک‌شان را نداشته باشند و در موقعِ خوب از مملکت استفاده بکنند و در موقعِ بد از مملکت غایب بشوند نیستم. اگر دوستِ حقیقی و قوم و خویشِ خودم هم باشد، از آن بالاتر هم نباشد، وقتی که این‌طور شد بنده مدافعِ او نیستم.

📚 دفاع دکتر مصدق از قانون اساسی مشروطه، متنِ کاملِ سخنرانی دکتر مصدق در مجلسِ پنجم
اوضاعِ سواد و دانش در ایرانِ قاجاری، دکتر محمدرحیم عیوضی و دکتر محمدجواد هراتی
#قاجار

بیشترِ مسئولانِ اداریِ کشور از سواد و دانش بهره‌ای نداشتند. برای مثال، حاج محمدعلی سیاحِ محلاتی، معروف به حاج سیاح به هنگامِ ورود به اصفهان با مشاهده‌ی رئیسِ گمرکِ آن شهر که به سواد نداشتنِ خود اعتراف می‌کند، آه از نهادش بلند می‌شود و می‌گوید:

ای خدا! عجب چيزهاست که می‌بینیم! رئیسِ گمرک‌خانه‌ی شهری مثلِ اصفهان می‌گوید من سوادی ندارم!¹

یادداشت‌:
۱. حمید سیاح، خاطرات حاج سیاح، تصحیح سیف‌الله گلکار، تهران، بی‌نا، ۱۳۴۶، ص ۱۷۵

📚 درآمدی تحلیلی بر انقلاب اسلامی ایران، محمدرحیم عیوضی/محمدجواد هراتی، قم، دفتر نشر معارف، چاپ ۱۳۹۱، ص ۳۸
چرا نسازیم شراب و به خارجه حمل نکنیم و به قیمت گزاف نفروشیم. (۱۳۱۵ ه.ق.)
#قاجار
#سفرنامه
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
#ایرانشناسی
نمیدانم چه بدبختی است که ما میوه خودمان را نمی‌توانیم بفروشیم ناچار باید انگور را سرکه بسازیم و حال آنکه ممکن است سرکه را از هر میوه شیرین ساخت. چرا نسازیم شراب و به خارجه حمل نکنیم و به قیمت گزاف نفروشیم. شراب در مذهب ما مسلمانان حرامست آشامیدنش لیکن پولش که حلال است که صرف معاش حلال نمایند. چگونه رواست کناسی در خانه مجوس مباح باشد با اجرت قلیل و ساختن شراب بر ایشان حرامست با وجود قیمت گزاف. (ص.۹۶)

مأخذ: صحافباشی تهرانی، ابراهیم. سفرنامۀ ابراهیم صحافباشی تهرانی. به اهتمام محمد مشیری‏. تهران: شرکت مؤلفان و مترجمان ایران.سال۱۳۵۷
اشرار مسلمان خبردار شده شورش می‌نمایند و در محله یهود بنای هرزگی را می‌گذارند!
#قاجار
#کتاب_مرجع


در روز دوم ربیع الاول ۱۳۱۶، یک نفر بنای مسلمان با شاگرد خود در محله یهود كار می‌گیرد. وقت ظهر برای خوردن ناهار دست از كار می‌كشد و از كوچه عبور می‌كند و می‌بیند دو نفر یهودی از پشت‌بام یک اصله تیر را می‌خواهند برای بنایی به نقطه دیگر برند. دو نفر عمله مسلمان هم در كوچه ایستاده منتظر وصول تیر می‌باشند. اتفاقا دو نفر یهودی از عهده نگاهداری تیر برنیامد[ند] و طناب نیز گسسته، تیر به سر شاگرد بنا می‌خورد. در حال جان می‌سپارد. اشرار مسلمان خبردار شده شورش می‌نمایند و در محله یهود بنای هرزگی را می‌گذارند. مختار السلطنه وزیر نظمیه فورا سرباز و سوار به محله یهود می‌گذارد و مردم بلوایی را جلوگیری می‌كند. (ج ۱_ص۲۵۲)

مأخذ: سپهر، عبدالحسین. مرآت الوقایع مظفری. به تصحیح عبدالحسین نوایی. تهران: مركز پژوهشی میراث مكتوب. سال ۱۳۸۵
در ایران آب به همان اندازه قرب و منزلت دارد که آفتاب در کشورهای شمالی اروپا. (ص ۱۶۷)
#سفرنامه
#قاجار
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
مأخذ: روزن‌، مود فون‌. سفری بدور ایران‌ (داستا‌ن‌ گشت‌ و گذاری در داخل‌ ایران‌ همراه‌ با‌ تجربه‌ها‌ و مخا‌طره‌ها‌یش)‌. ترجمه: علی‌محمد عبا‌دی. تهران: پاژنگ. سال ۱۳۶۹
وصیت آغامحمدخان به جانشینش فتحلیشاه قجری

#قاجار
《ارباب زراعت و فلاحت باید چنان باشد که هر ده خانه را یک دیگ نباشد تا به جهت طبخ آشی یک روز به عطلت وانتظار بسر برند و الا رعیتی نکنند و نقصان در ملک روی کند.  رعیت چون آسوده گردد در فکر عزل رئیس و ضابط افتد و علی هذا القیاس. چون عموم اهالی ملک را فراغت روی دهد به عمال و حکام تمکین نکنند و در فکرهای دور و دراز درافتند، این گروه فرومایه را باید به خود مشغول کردن که از کار رعیتی و گرفتاری فارغ نگردند..》

📚بن مایه:روضه‌الصفای ناصری، تصحیح و تحشیه جمشید کیان فر، ۱۳، ص ۷۴۲۱

@darik2500
ایرانی فقط و فقط در زمان حال زندگی می‌کند! – ۱۲۷۲ ه.ق.
#سفرنامه
#قاجار
#ایرانشناسی
ایرانی که از فردای خود تأمین ندارد فقط و فقط در زمان حال زندگی می‌کند؛ شاه نیز مانند خان منزل خود را آن‌طور می‌سازد که تنها چند سال دوام کند؛دهقان نیز به مقدار لازم از آن نوع درختان میوه می‌کارد که بتواند در اسرع وقت از ثمر آن بهره‌ور شود. ایرانی باطناً ستمگر نیست، با حیوانات رفتاری نرمتر دارد تا با انسان. مشاهده مستمر ظلم و ستم و خودسری از حس همدردی و رأفتش کاسته؛ بدین دلیل وی گوش به فرمان است تا دست به هر اقدام ظالمانه‌ای بزند و در عین حال مسؤولیت اقدام خود را به گردن دیگری بیندازد. (ص ۲۱)

مأخذ: پولاک، یاکوب ادوارد. سفرنامه پولاک. ترجمهٔ کیکاووس جهانداری. تهران: خوارزمی. سال ۱۳۶۸
@IranArianaShahnameh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ایران ما همواره درگیر #خشکسالی بوده چه زمان #هخامنشیان و چه زمان #ساسانیان

این سنگنبشته ی #پهلوی ساسانی خشکسالی را به خوبی نشان می‌دهد
همچین بخش بندی برای #آب رو در #نقش_رستم در زمان #قاجار داریم
🔹
یکسری مغز نابود میگن ایرانی ها اینجا نبودن و از سیبری اومدن و.. و.. آره از اونجا اومدن توی این خشک زاریکه چپ و راست بهش حمله میشده و چهار راه جهان هست😑😑😑 مغزتونو....

@IranArianaShahnameh
ایران خانه‌ای کرایه‌ای برای سلطان ایران!
#قاجار
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
(ناصرالدین سلطان) در خاک ایران، که خانۀ موروث اوست، باو میماند که خانه‌ای بموعدِ معین کرایه کرده باشد، تعمیر خانه را از تکلیف خود خارج بداند.(ص.۷۲)

مأخذ: مجدالملک، میرزا محمد خان. رسالۀ مجدیه. با مقدمه و مقابله و تصحیح سعید نفیسی. تهران: چاپخانه بانک ملی ایران.۱۳۲۱

@IranArianaShahnameh
رِی، نقش برجسته از بین رفته، ترسیم به وسیله و.اوزلی(۱۸۱۲ م) سمت چپ و ج.موریه (۱۸۱۳ م) سمت راست.
#باستانشناسی
#ساسانی
#قاجار
#ایرانشناسی
مأخذ: فون گال. هوبرتوس، جَنگِ سَواران در هنر ایرانی و هنر متاثر از هنر ایرانی در دوره پارت و ساسانی، برگردان: فرامرز نجد سمیعی، انتشارات نسیم دانش، تهران ۱۳۷۸
@IranArianaShahnameh
فتحعلی سلطان قجر نقش خود را روی آن تراشید
اوضاعِ داخلیِ ایران به نقل از نامه‌ی ژنرال یرمولوف به امپراتورِ روسیه(۱۸۱۷ میلادی)(شماره ۱)
#قاجار
#ایرانشناسی
زمانِ کوتاهِ مسافرتِ من به ایران، فاصله‌ی مختصرِ طی شده در آن و همچنین موانعِ مختلفِ ایجاد گردیده در بررسیِ اوضاع امکان ندادند که اینجانب اخبارِ دقیق در موردِ اوضاعِ داخلی داشته باشم ولی هر چیزی که من می‌توانستم مشاهده نمایم و اطلاعاتی که با کمکِ افرادِ مستعدِ اهلِ رکابِ سفارت گردآوری نموده‌ام خوشبختم محترمانه به استحضارِ اعلیحضرت امپراتور تقدیم نمایم.

ایران کلا یک کشورِ کم‌جمعیت است. استان‌های شمالیِ آن در مرزهای ما و دریای خزر قرار گرفته دارای جمعیتِ بزرگ و زمین‌های بزرگِ ثروتمند می‌باشد. در مقایسه‌ی اراضیِ خود، زمین‌های موردِ استفاده قرار داده و شخم‌کاری شده کم دارد. در بیشترِ جاها به دلیلِ خصوصیات و همچنین کمبودِ گاوِ نرِ اخته، چیزی تولید نمی‌کند و نمی‌تواند زمین‌های خود را حاصلخیز گرداند مگر از طریقِ ازدیادِ مردمِ زحمتکش و بکارگیریِ کوشش‌های متداوم. اکثریتِ قابلِ توجهِ مردم عزمِ استوار ندارند که در نتیجه عملی گردیدنِ آن به تعلیق افتاده است.

در ایران روشِ معینِ حکومت‌داری موجود نیست. در دستِ شاه قدرتِ نامحدودی قرار دارد که وابسته به اخلاقِ شخصیِ پادشاه کم و یا بیش اتباعِ خود را تحتِ اذیت و آزار قرار می‌دهد. شوقِ اصلیِ شاهِ کنونی جهتِ جمع‌آوریِ گنج، دریافتِ مالیاتِ گزاف بر مردم می‌باشد. اداره‌ی دولت برای هر مدیر چنان لجام‌گسیخته و متمرکز تنظیم شده است که چنانچه حرفِ پول و هدایا به التفاتِ شاه به میان آورده نشود، کسبِ احترام برای هر شخص حتی در مقامِ عالی جاه از هم‌ردیف و یا پایین‌تر از خود ناممکن می‌گردد. پول باعثِ احترامات و امتیازاتی می‌شود که از آن هیچ‌وقت ایرانیان سیر نمی‌شوند. پولِ حلال جنایاتی می‌باشد که ایرانیان از آن جداشدنی نیستند. خودِ دینِ آنها نه تنها سدِ راهِ شوقِ آنها بلکه با تفسیرِ مصنوعی به جهاتِ تملق‌گوییِ پیامبران هدایت می‌کند.

صرف‌نظر از آن، چنین حکومتِ فاسد می‌تواند از مردمِ مطیع، صابر، پرهیزکار و در مقابلِ مقرراتِ جدید انعطاف‌پذیر فایده‌های زیادی ببرد. اگر شاهی به قدرت برسد که با بکارگیریِ این سلطنتِ لجام‌گسیخته به نفعِ بشر، زندگانیِ اتباعِ خود را به‌وسیله‌ی جاری نمودنِ قانون محفوظ دارد، پایه‌گذاریِ عظیمی خواهد کرد. اگر یکی از شاهان، دارایی را از دعوی نجات دهد در هر اقدامِ خود موفق ظاهر شده و موردِ پرستش قرار خواهد گرفت.(ص ۵۸۹_۵۸۸)

@IranArianaShahnameh

سرچشمه : اسنادی از روابط ایران و روسیه از صفویه تا قاجاریه، ترجمه رحیم مسلمانیان قبادیانی و بهروز مسلمانیان قبادیانی، ویرایش و توضیحات: حسین احمدی، تهران: مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی[وزارت امور خارجه]، مرکز چاپ و انتشارات، چاپ اول ۱۳۸۷
ایران، ایران، ایران! این چه مصیبت است که به تو روی آورده؟
#قاجار
#سفرنامه
#ایرانشناسی
گوش داده دیدم ابراهیم بیگ خود به خود می گوید: «ایران، ایران، ایران! این چه مصیبت است که به تو روی آورده؟ تف بر تو باد ای روزگار غدار! این چه خواری است که از برای ایرانیان آماده نمودی؟ ای وطن، ای مادر عزیز! این چه نکبتی است که از برای تو ابنائت روا دیده اند؟ آیا تو آن ایران نیستی که در عهد قدیم گلستان ارم و بهشت روی زمین بودی؟ آیا تو همان ایرانی که به روزگار دیرین آثار مدنیت و تربیت از تو در عالم ناشی و منتشر می شد؟ مورخین دنيا آگاه اند در ایام سلاطین عجم تو رسم های نیک و نظم های پسندیده داشتی. هنوز قانون کیومرث، هوشنگ، جمشید از یاد نرفته و فرنگیان را سرمشق مملکت و کشور آرایی گشته؛ اکنون چه شد که در اقصی بلاد فرنگ ذم اولاد تو را در جراید نشر می نمایند، از نام ایران و ایرانی وحشت کنند؟ ایران، ایران! ایران! پسران ناخلف آوازه بدنامی و فضاحت تو را به گوش فرنگیان رسانیدند. مردمان بی سروپای فرنگ به حرکات اولاد تو می خندند. در باغها گریبان اولاد تو را گرفته به قدح و ذم او پرداخته و به خوشی حال خود می بالند. امروز از اهل تو کسی نیست به حالت گریه کند.» (ص ۴۵۹)

مأخذ: مراغه‌یی، زین‌العابدین. سیاحت نامه ابراهیم بیگ. تهران: آگاه. سال۱۳۲۳

@IranArianaShahnameh
ایران، ایران، ایران! این چه مصیبت است که به تو روی آورده؟
#قاجار
#سفرنامه
#ایرانشناسی
گوش داده دیدم ابراهیم بیگ خود به خود می گوید: «ایران، ایران، ایران! این چه مصیبت است که به تو روی آورده؟ تف بر تو باد ای روزگار غدار! این چه خواری است که از برای ایرانیان آماده نمودی؟ ای وطن، ای مادر عزیز! این چه نکبتی است که از برای تو ابنائت روا دیده اند؟ آیا تو آن ایران نیستی که در عهد قدیم گلستان ارم و بهشت روی زمین بودی؟ آیا تو همان ایرانی که به روزگار دیرین آثار مدنیت و تربیت از تو در عالم ناشی و منتشر می شد؟ مورخین دنيا آگاه اند در ایام سلاطین عجم تو رسم های نیک و نظم های پسندیده داشتی. هنوز قانون کیومرث، هوشنگ، جمشید از یاد نرفته و فرنگیان را سرمشق مملکت و کشور آرایی گشته؛ اکنون چه شد که در اقصی بلاد فرنگ ذم اولاد تو را در جراید نشر می نمایند، از نام ایران و ایرانی وحشت کنند؟ ایران، ایران! ایران! پسران ناخلف آوازه بدنامی و فضاحت تو را به گوش فرنگیان رسانیدند. مردمان بی سروپای فرنگ به حرکات اولاد تو می خندند. در باغها گریبان اولاد تو را گرفته به قدح و ذم او پرداخته و به خوشی حال خود می بالند. امروز از اهل تو کسی نیست به حالت گریه کند.» (ص ۴۵۹)

@IranArianaShahnameh

سرچشمه : مراغه‌یی، زین‌العابدین. سیاحت نامه ابراهیم بیگ. تهران: آگاه. سال۱۳۲۳
نوشته های اوژان فلاندن
سه قرن پیش به قاجارها می‌گوید:
تخت جمشید بیست قرن پیش ساخته شده است


والی فارس و دیدار از تخت جمشید(در زمان حکومت محمد شاه قاجار)
#قاجار
#سفرنامه
#تخت_جمشید
#باستانشناسی
#ایرانشناسی
روزی بحیرت درافتادم از اینکه دیدم جاده را سوار پوشانده است، غلامان که پیشتر باخبر بودند گفتند والی فارس است که برای تماشای خرابه ها بدینجا می آید. این شخص یکی از شاهزادگان و برادر شاه فرهاد میرزا بود که در شیراز اقامت داشت، می خواست مقر شاهان گذشته را که در بیست قرن پیش بدین محل پایتخت داشته ببیند....وقتی به همدیگر رسیدیم دید و بوسی و احوال پرسی از دو جانب رد و بدل شد، برایش تعریف تکه به تکه این خرابه ها را نمودم. به نظر من این شاهزاده دانا و عالم رسید چه از وقایع تاریخی سلطنت جمشید که مورخین شرح داده اند خبر داشت، به اغلب نقوش برجسته نسبتی مي داد که مربوط به دوره اسلامی می شد، از دین گبرها بد گویی می کرد و مي گفت بیشتر آثارشان شیطانی است.(ص.۳۲۱)

مأخذ: فلاندن، اوژن. سفرنامه اوژن فلاندن به ايران. ترجمه:حسین نور صادقی.چاپ سوم. ناشر: انتشارات اشراقی. سال ۱۳۵۶
@IranArianaShahnameh
خداوند هرگز ستمکاره سنگدل قدرت طلب خون آشامی را بر مردم مسلط نمی کند مگر این که آن مردم شایسته چنان حکومتی باشند و به دست خویش خودکامه خونخواره ای را حمایت کنند و زمام امور خود را بدو سپارند.
#قاجار
#کتاب_مرجع
#ایرانشناسی
اما مردم ایران وقتی با اوضاع سیاسی اروپا آشنا شدند، دانستند که اگر آیه «قل اللهم» هست، که خداوند می فرماید ان الله لايغير ما بقوم حتى يغيروا ما با نفسهم(الرعد ۱۱). در آن هنگام بود که با سر کلام زیبای «یدالله مع الجماعه» پی بردند و دانستند که قدرت سلاطین هم از نیروی مردم نشات می گیرد و هرگز خداوند کریم مهربان ستمکاره سنگدل قدرت طلب خون آشامی را بر مردم مسلط نمی کند مگر این که آن مردم شایسته چنان حکومتی باشند و به دست خویش خودکامه خونخواره ای را حمایت کنند و زمام امور خود را بدو۔ سپارند. این اندیشه ها وقتی قوت و قدرت گرفت که حکومت به دست میرزا حسین خان سپهسالار افتاد. این مرد که شیفته تمدن فرنگی بود مقدمات کار را در کاستن از قدرت شاه و مسئولیت بخشیدن به وزرا و ایجاد مجلس مشاوره و تقسیم کار بین وزرا فراهم آورد و آداب زندگی و روش صحیح اداری حتی نحوه لباس پوشیدن را به ایرانیان یاد داد و کوشید تاشاه را از آن مقام نیمه خدایی پایین آورد و افراد جامعه را بها دهد. اقدامات او سنگ اول بنای حکومت ملی در ایران است. هرچند که ناصرالدین شاه زیرک زود ملتفت شد که اقدامات او همچون اقدامات مدحت پاشا صدراعظم هوشمند و مردم گرای عثمانی در جهت تضعیف قدرت ظل اللهی و تجدید اختیارات بی حد وحصر پادشاهانه است و او را کنار گذاشت و دولت سپهسالار مستعجل بود، ولی پایه استواری که او گذاشته بود از میان و افکار و اندیشه های او بزودی بارور شد. جالب توجه آن وقتی سپهسالار خانه و کاخ عظیم خود را می ساخت می گفت آرزو دارم که همین جا مرکز حکومت ملی و پایگاه قدرت گردد و خداوند متعال دعای او را اجابت کرد و خانه او یعنی یعنی عمارت بهارستان شد نخستین مجلس (پارلمان) ایران شد و از همین جا در سال ۱۳۲۴ رأی به طرد حکومت استبدادی داده شد و تقریباً بیست سال بعد، از همین بنا رای به خلع قاجاریه داده شد. (نگاهی به حوادث سالهای ۱۳۲۲ _ ۱۳۲۴ اشاراتی گذرا به وقایع مشروطیت. ص ۱۳_ ۱۵)

مأخذ: سپهر، عبدالحسین خان. یادداشتهای ملک المورخین و مرآت الوقایع مظفری. با تصحیحات و توضیحات و مقدمه های:دکتر عبدالحسین نوائی. انتشارات زرین. پاییز ۱۳۶۸
@IranArianaShahnameh
Ещё