واقعاً اگر بنایی و ساختمانی از قرون وسطی به یادگار مانده است، همان ساختمانهای زمان سلاطین صفویه است.
#قاجار #ایرانشناسی #پژوهشگاه_ایرانشناسی واقعاً اگر بنایی و ساختمانی از قرون وسطی به یادگار مانده است، همان ساختمانهای زمان سلاطین صفویه است. چه خوب بود اگر دست تعدی حضرت والا سلطان مسعود میرزای ظل السلطان نسبت به بناهای تاریخی صفویه در دارالسلطنه اصفهان قطع میگشت و بدان خانواده جلیل از انهدام آثار آنها كینهورزی نمینمود هنوز زیبایی آنها پابرجا بود.
به كجا رفت سردرب باعظمت «باغ هزار جریب»؟ بله گفتند آن را به ابراهیم خان فراشباشی خود بخشیده بود كه خراب نماید و برای خود از مصالح آن خانه بسازد و در «باغ ابریشم» بنای عمارت حضرت والا را تكمیل نماید. هزار افسوس.
به كجا رفت عمارتین نمكدان؟ یكی دارای دو گنبد كاشیكاری بود كه از اول طلوع آفتاب الی غروب از تابش نور خورشید به چندین رنگ جلوه میكرد، كه آن شاهزاده بیانصاف آن را به میرزا رضای عكاس معروف به حكیم پسر میناساز بخشید كه قیمت آن كاشیهای رفله متالیك را صرف لهو و لعب و عیاشی نماید.
به كجا شد «طالار طویله» معروف به تاریخ جهان؟ به میرزا عبد الوهاب شاطرباشی بخشیده شد. چه شد خیابان چهارباغ آن گلكاریها. آن بانگهای نچین! نچین؟
بله بچه باغبانها كه در بالاخانههای مشرف به خیابان نشسته و به لحنهای خوش مردم را از چیدن گل منع مینمودند. داستان طراحی و گلكاری خیابان چهارباغ را رجوع به سیاحتنامه شاردن فرانسوی مینمایم.
جمعی را عقیده بر اینست كه طراحی خیابان شامپ الیزه معروف در پاریس كه محل سیر و تماشا و گردشگاه عمومی است از روی طرح چهارباغ اصفهان ساخته گشته است. قارئین محترم كه در خیابان شامپ الیزه گردش كردهاند و یا سیاحت نامه شاردن را به اصفهان هنگام سلطنت سلاطین صفویه مطالعه فرمودهاند مقایسه با حال حالیه خیابان چهارباغ اصفهان فرمایند.
نظر باینكه ایرانیان از چندین هزار سال قبل تاكنون سلاطین تاجدار خود را منزلت پیغمبری و رسالت میدادهاند و شاهپرستی را از اركان دین میدانستهاند، مرا نباید اینطور بدانند كه نسبت به شاهنشاهی ایران اطاله لسان نمایم. فقط بطور نصیحت به عموم سلاطین وطن خود كه مقام «اولی الامر منكم» را دارا میباشند و بخصوص به عموم شاهزادگان و نتایج و خانوادههای كهن وابسته نصیحت میكنم كه بجز همكفو خود و همكفو فامیلشان با خانوادههای پست نوظهور تازه به دوران و تازه به عرصه رسیده و دهقانزادگان عقد مزاوجت نبندند، تا اولاد و نتایج آنها دارای صفات شاهزادگی و بزرگی و نجابت گردند. چنانكه فردوسی علیه الرحمه در حق این موضوع این شعر را گفته:
اگر مادر شاه بانو بدی / مرا سیم و زر تا به زانو بدی.
مقصود اینكه به كارهای كثیف و رذالت و خراب كردن ابنیه تاریخی كه سند قدمت و هنر یك كشور باستانی است اقدام نمینمودی.
آن دو نفر دزدی كه با حضرت مسیح به صلیب كشیده شدند. دزد دستچپی به مقام آن حضرت اهانت میكرد و دزد دست راستی او را از بدگویی منع مینمود و می گفت نسبت بدین مرد بزرگ چرا اطاله لسان نمایی؟ جواب شنید برای بقای نام خود كه بعدها از نام من ذكری بكنند حتی به بدی هم بوده باشد. بههرحال از مطلب خارج گشتم عذر میخواهم. (ص ۱۲۰_۱۲۲)
مأخذ: ممتحن الدوله، مهدی بن رضاقلی. خاطرات ممتحن الدوله. بکوشش حسینقلی خانشقاقی. تهران: امیرکبیر. سال ۱۳۵۳