💥محمد، پيامبر اعراب، پسر چه كسى بود عبدالله يا شخصى ديگر؟
#قسمت_هفتم⭕️نتيجه گيرى:
همان طور که گفتیم اکثر علماء اسلام گفته اند که محمد فوت کرد و عمرش ٦٣ سال بود و ٨ سال بعد مرگ حمزه محمد فوت نموده است و حمزه در سال سوم هجری کشته شد در حالی كه ٥٩ ساله بود یعنی حمزه بدون شک باید چهار سال بزرگتر از محمد باشد و نه دو سالی که برخی روی آن اصرار دارند.
حال بپردازیم به روایاتی که نحوه و زمان همبستر شدن عبدالله با آمنه را نشان می دهد که چه مدت بعد از زمان ازدواج حاملگی آمنه صورت گرفته است:
ابن سعد و سایر مورخین و محدثین اسلامی ماجرای زنی از قبیله خثعم را که سبب شد عبدالله برود و با آمنه همبستر شود را چنین ذکر می کنند:
خلاصه متن عربى:
ذِكْرُ الْمَرْأَةِ الَّتِي عَرَضَتْ نَفْسَهَا عَلَى عَبْدِ اللَّهِ
بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَقَدِ اخْتُلِفَ عَلَيْنَا فِيهَا،
فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ: كَانَتْ قُتَيْلَةَ بِنْتَ نَوْفَلِ بْنِ
أَسَدِ بْنِ عَبْدِ الْعُزَّى بْنِ قُصَيٍّ أُخْتَ وَرَقَةَ بْنِ
نَوْفَلٍ، وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ: كَانَتْ فَاطِمَةَ بِنْتَ مُرٍّ الْخَثْعَمِيَّةَ
قَالَ: أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ بْنِ وَاقِدٍ الْأَسْلَمِيُّ قَالَ: حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ ابْنُ أَخِي الزُّهْرِيِّ، عَنِ الزُّهْرِيِّ، عَنْ عُرْوَةَ قَالَ: وَحَدَّثَنَا عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ صَفْوَانَ، عَنْ أَبِيهِ، وَحَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ عُبَيْدِ اللَّهِ، عَنْ سَعِيدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ جُبَيْرِ بْنِ مُطْعِمٍ، قَالُوا جَمِيعًا: هِيَ قُتَيْلَةُ بِنْتُ نَوْفَلٍ أُخْتُ وَرَقَةَ بْنِ نَوْفَلٍ وَكَانَتْ
تَنْظُرُ وَتَعْتَافُ فَمَرَّ بِهَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ فَدَعَتْهُ يَسْتَبْضِعُ مِنْهَا، وَلَزِمَتْ طَرَفَ ثَوْبِهِ، فَأَبَى وَقَالَ: حَتَّى آتِيَكِ وَخَرَجَ سَرِيعًا
حَتَّى دَخَلَ عَلَى آمِنَةَ بِنْتِ وَهْبٍ فَوَقَعَ عَلَيْهَا، فَحَمَلَتْ بِرَسُولِ اللَّهِ، ثُمَّ
رَجَعَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ إِلَى الْمَرْأَةِ
فَوَجَدَهَا تَنْظُرُهُ، فَقَالَ: هَلْ لَكِ فِي الَّذِي
عَرَضْتِ عَلَيَّ؟ فَقَالَتْ: لَا، مَرَرْتَ وَفِي وَجْهِكَ نُورٌ سَاطِعٌ، ثُمَّ رَجَعْتَ وَلَيْسَ فِيهِ ذَلِكَ النُّورُ،
وَقَالَ بَعْضُهُمْ: قَالَتْ: مَرَرْتَ وَبَيْنَ عَيْنَيْكَ غُرَّةٌ
مِثْلُ غُرَّةِ الْفَرَسِ، وَرَجَعْتَ وَلَيْسَ هِيَ فِي وَجْهِكَ
📚منبع: الطبقات الكبرى ج: ١ ص:٩٦-٩٥
📌ترجمه: داستانى زنى كه خود را به عبد الله بن عبد المطّلب عرضه داشت:
در مورد اين زن روايات مختلف براى ما نقل كرده اند، برخى گفته اند او نفيلة دختر نوفل بن اسد بن عبد العزّى بن قصىّ، خواهر ورقة بن نوفل است و برخى گفته اند او فاطمه دختر مرّخثعمى است.
محمد بن عمر بن واقد اسلمى از محمد بن عبدالله برادرزاده زهرى، از زهرى از عروة، و عبيدالله بن محمد بن صفوان، از قول پدرش، و اسحاق بن عبيدالله از سعيد بن محمد بن جبير بن مطعم همگى نقل مى كردند اين زن فتيلة دختر نوفل و خواهر ورقة بن نوفل است و او پيش بينى مى كرد و زنى پاكدامن بود. چون عبدالله بن عبد المطّلب از كنار او گذشت او را صدا زد و دعوت كرد تا از او كام بگيرد و گوشه لباس عبدالله را گرفت. عبدالله از پذيرفتن خواسته او خود دارى كرد و گفت: باش تا برگردم، و شتابان رفت و با آمنه دختر وهب همبستر گرديد و او به رسول الله باردار شد. عبدالله پيش آن زن برگشت و ديد همچنان منتظر اوست. گفت: آيا براى پيشنهاد خود حاضرى؟ گفت: نه، آن وقت كه عبور كردى بر چهره تو نورى مى درخشيد و اكنون كه برگشته اى آن نور نيست. برخى هم گفته اند:
نفيلة به عبدالله گفت آن وقت كه بر من گذشتى ميان دو چشمت نورى سپيد چون سپيدى پيشانى اسب بود و اكنون كه برگشته اى نيست.
ادامه دارد
مطالعه
قسمت ششم از این طریق:
https://t.me/Iamkheradgera/17149🔥مطالب بیشتر در کانال: من خردگرا هستم
👇 @Iamkheradgera