.
#قابل_تامل⭕️ کاوهی آهنگر ۱۸ فرزند داشت. ۱۷ فرزندش را کشتند و مغز شکافتند و خوراک مارها کردند، کاوه تحمل کرد و مدارا و گفت هنوز فرزند دیگر دارم و هی زیر لب میگفت: این نیز بگذرد.
تا اینکه نوبت رسید به هجدهمین و آخرین فرزندش. وقتی آخرین فرزندش را برای کاردآجینِ و بیرون کشیدن مغزش به آشپزخانهی کاخ ضحاک میبردند، دیگر تاب نیاورد. دیگر نتوانست پتک مدارا را بکوبد بر سر آهن تفته. چرم آهنگری از تن بیرون کشید و آن را برسر نیزه زد و قیام کرد.
و اینگونه کاوه توانست هجدهمین فرزندش را نجات دهد. نه تنها هجدهمین فرزند که تمام جوانان ایران را نجات داد.
اما چه کسانی مسئول آشپزخانهی ضحاک بودند؟
در شاهنامه آمده: در آشپزخانه ضحاک دو مرد کار میکردند به نامهای «ارمایل و گرمایل». هر پگاه هنگامی که نگهبانان دو جوان ایرانی به سلاخ میسپردند تا سلاخی شده مغز آنان خورشت اژدها گردد، ارمایل و گرمایل در خفا یکی را کشته و بهجای دومی گوسفند جایگزین میکردند.
آیا ارمایل و گرمایل آدم خوبی بودند؟
بررسی خوببودن یا نبودن این دو هیچ فایده ای ندارد. آنچه در این داستان برجسته است این است که تا زمانی که «سیستم فاسد» برپاست، ارمایل و گرمایل نیکنهاد هم مجبورند از دو جوان یکی را با دست خودشان سلاخی کنند و از مغزش خورش بسازند.
این تقصیر کیست؟
این تقصیر فرهنگی است که زیر لب زمزمه میکند: «این نیز بگذرد» .
این طرز فکر همان است که در نهایت شعارش این است «گذار حداقلی»
نتیجه:
از دست دادن نود درصد پتانسیل حال( هفده جوان از هجده تا) و چشمدوختن به آیندهای که قرار است بالاخره روزی خودش از راه برسد! و فراموش کردن حال است
و «حال» یعنی کشتهشدن هفده جوان از هجده تا، ناامیدی و مهاجرت هفده جوان از هجده تا و ...
بازی ارمایل و گرمایل بس است. دیگه تمومه ماجرا.
ضحاک را بگوییم:
به عکس کودکان و جوانانی که کُشتی خوب نگاه کن. به سیل مهاجرت جوانان نگاه کن.
دیگر بس است.
هجدهمین فرزند؛
یعنی آیندهی سرزمینمان را نه به شیوهی ارمایل و گرمایل، نه از کشاکشِ هرزهبازی اصولگرا و اصلاحطلب،
که از دهان خودت و مارهایت بیرون میکشیم.
🔺شگفتا که این میان قدرت تحلیل مردم را از آنان که ادعای روشنفکری دارند، بسیار بیش میبینیم.
🎬به حرمت خون عزیزانمون برای نابودی حکومت پلید جمهوری اسلامی به خیابانها بازمیگردیم.
#رای_من_سرنگونی@Hamgerayiiraniyan