🌷داستان های آموزنده
🌷🌷🌷🌷🌷🌷#حکایتی-آموزنده
📖فردی به دکتر مراجعه کرده بود، در حین معاینه، یک نفر بازرس میرسه و از دکتر میخواهد که مدارک نظام پزشکی اش را ارائه دهد.
دکتر بازرس را به کناری میکشد و پولی دست بازرس میذاره و میگه:من دکتر واقعی نیستم!
شمااین پول رو بگیر بی خیال شو!
بازرس که پولو میگیره از در خارج میشه؟!
مریض یقعه ی بازرس رو میگیره و اعتراض میکنه
بازرس میگه منم بازرس واقعی نیستم و فقط برای اخاذی اومده بودم ولی تو یه مریضی و میتونی از دکتر قلابی شکایت کنی!!!
مریض لبخند تلخی میزنه و میگه:اتفاقا من هم مریض نیستم اومدم که چند روز استراحت استعلاجی بگیرم برای مرخصی محل کارم...
#واین است حکایت ما در جامعه؟!!
📚حکایت ها
برای"بیدار کردن"ما
نوشته شدند؛
اما تمام عمر
ما برای"خوابیدن"
از آن ها استفاده کردیم...!
🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸🦋برمــ
🌾ــدارخـــ
🥀ــــرد
🦋@hami121 ❣