تو آفتابی
در صبح ترین پاییزی که
اواز نارنجی برگ هایش
گونه ی زمین را می بوسد
تو بارانی
با مه ی غلیظ
در ابتدای روشنای آسمان
که بر چشمان تو
دل به خواب ِ خوش لبخندهایت
سپرده است
تو آن کلمه ای در ابتدای هر چیز
نام زیبای عشق از آغاز جهان
علاقه ای که نمی توان از آن دل کند
در تلاقی نگاهی که صدایت را می بوسد
بی قرار می کند دوست داشتنت را
طولانی و پیوسته....
#زینب_سادات_حسينی(ترنّم)
#سلام_صبحتون_زرین