◼️زهراي اطهر سلام الله علیها، يادگار پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم.
🏴اين ايّام منسوب به
حضرت صديقهي كبرا (علیها السلام) است.
🏴💢بنگريد در صدر اسلام هواپرستي چه كرد؟!
يك يادگار از پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) باقي ماند كه وظيفهي مسلمانان اين بود خاك پاي او را توتياي چشم خود قرار دهند؛ امّا چه كردند؟! پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در حيات خودش چه قدر از او احترام ميكرد؛ پيش پاي او برميخاست؛ دست او را ميبوسيد و ميفرمود:
💠پدرش به قربانش! تا به مردم بفهماند اين دختر بعد از من، حجّت خدا در ميان شماست.
🔹اگر ديديد يك روز او در مقابل حكومتِ وقت ايستاد، بدانيد آن حكومت باطل است؛ گفتارِ دختر من سند بطلان آن حكومت است.
ولي به خواست رسول و به خواست خدا عمل نكردند، آنچنان ستم دربارهي او روا داشتند كه:
(ما زالَتْ بَعْدَ اَبيها مُعَصَّبةَ الرَّأْس)؛
بنابر نقلي،75 روز بعد از پدر زنده بود و در تمام اين مدّت، دستمالي كه علامت بيماري بود به سر بسته بود و روز به روز بدن به تحليل ميرفت و همچون شمعي ميسوخت و آب ميشد.
(ناحِلَةَ الْجِسْمِ مُنْهَدَّةَ الرُّكْنِ باكيَةَ الْعَيْنِ مُحْتَرِقَةَ الْقَلْبِ يُغْشيََ عَلَيْها ساعَةً بَعْدَ ساعَةٍ)؛
گاه بيهوش ميشد و گاه به هوش ميآمد؛ گاه كنار قبر پدر ميرفت و ميگريست و ميگفت:
قُلْ لِلْمُغيَّبِ تَحْتَ أَطْباقِ الثَّري
إنْ كُنْتَ تـَسمَعُ صَـرْخَتى وَ نِدائِيا_
⬅️«اي پدر؛ رفتي زير خاكها خوابيدي، ميشنوي صداي ناله و آه جانسوزم را»؟!
صُبَّت عَلَيَّ مَصائِبُ لَوْ أنَّـها_
صُبَّتْ عَلَي الايّامِ صِرْنَ لَيالِيا_
🔹«آن قدر مصيبت بر من ريخته شد كه اگر بر روز روشن ريخته ميشد، تبديل به شب تار ميگرديد».
إذا ماتَ يَوْماً مَيِّتٌ قَلَّ ذِكْرُهُ_
وَ ذِكْرُ اَبى مُذْماتَ و اللهِ اَزْيَدُ[1]_
☑️«هر كسي كه بميرد، تدريجاً رو به فراموشي ميرود، امّا پدر من از آن روز كه رفته، يادش افزون گشته است!!»
گاهي كودكانش را كنار خودش جمع ميكرد و ميفرمود:
(أَيْنَ اَبُوكُمَا الَّذِي كانَ يَحْمِلُكُما عَليََ عاتِقِهِ)؛
🔻«كجا رفت آن جدّ بزرگوار شما كه [از اين در با لب خندان وارد ميشد و] شما را روي دوشش ميگرفت»؟!
♻️اذان بلال!
بعد از پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ديگر بلال اذان نميگفت.
بعد از مدتي كه صداي بلال به گوشها نميرسيد، روزي
حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمود: من دلم ميخواهد صداي مؤذّن پدرم را بشنوم! به بلال گفتند:
زهرا (علیها السلام) دوست دارد صداي اذان تو را بشنود. خيلي خوشحال شد و گفت: من بنا نداشتم كه اذان بگويم، ولي حالااطاعت امر ميكنم. بالاي بلندي رفت و گفت️(اللهُ اَكْبَرُ) تا صداي بلال در فضاي مدينه پيچيد، مدينه منقلب شد! مسلمانان از مرد و زن به ياد زمان پيغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) افتادند. شور و غوغا به وجود آمد.
زهرا (علیها السلام) حالش دگرگون شد، هر فصلي از فصول اذان را كه بلال ميگفت، گريهي
زهرا (علیها السلام) شديدتر ميشد، تا رسيد به جملهي: (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ الله)؛ دختر پيامبر سخت دگرگون شد و از حال رفت و بيهوش شد، شايد حسن و حسينش دويدند كه: بلال؛ ديگر اذان نگو! مادرمان بيهوش شد.
🌺پپروردگارا
به حرمت صدّيقهي كبرا، در فرج امام زمان تعجيل بفرما.
توفـــيق بندگي با خلوص نيّـت به ما عنايت فرما.
📘[1] ـ مناقب، جلد 1، صفحهي 242 .
✍🏻برگرفته از سخنان آیت الله سید محمد ضیاءآبادی
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها @Gofteman_channell