آنها ، طمع کارانه به سمت اولد اوک روانه شدند... ابتدا پیشقراولی را جلو فرستادند تا وضعیت را بررسی کنند ، ناگهان به خندق هایی برخوردند و ارتش را فراخوانی کردند تا به آنجا بیایند ، امن ترین راه خرفتن از جاده اصلی هست و مجبورن تا خندق هارو از پیش رو بردارند ...
آنها رو به کندن درخت و پر کردن خندق ها کردند ، سربازا پس از این شروع به رد کردن خودشان و ادوات کردند ، اما ادوات به سختی عبور داده میشدند و مکان صعب العبور بود ! مقدار کمی ادوات را توانستند رد کنند آنهایی هم که رد کردند با آسیب دیدگی بود . در حین عبور با خندق های خاصی روبرو شدند که درون آنها نیزه هایی بود که مستقیما وارد ادوات و باعث شکستن آنها میشد اما به هر حال ، توانستند با هر زحمتی عبور کنند که شت! پس از این بلافاصله با تله های مدافع روبرو شدند که یکی پس از دیگری به روی آنها افتادند ! سپس سربازای مهاجم با ساز و کاری شروع به پیدا کردن بعضی تله ها کردند که باعث کمتر شدن تلفات آنها شد که شت! ( تله ها بیشتر روی ادوات تاثیر داشتند)
ناگهان چندین سنگ بزرگ از دم قلعه ( کمی شیب داره) ول داده شد و به سمت اونها روونه شد و تلفات گرفت ولی نه چندان ولی چون ادوات رو باید تکون بدن و ادوات هم راحت تکون نمیخورن ، تونستن چندتا ادوات از اون مقدار کمی که آوردن رو بیارن و سنگها هم درون خندق ها افتاد ! در همین حین ادوات و کمانداران روی دیوار قلعه شروع به تیر اندازی کردند که بلافاصله مهاجم پس از بررسی اوضاع دوباره به مسیرش ادامه میده (تلفات میخوره ) ، چونکه خندق با سنگها کیپ شده بود ، مقدار کامل سرباز ها و ادوات نتونست عبور کنه اما مهاجم به پشت دروازه میرسه که بازم شت! اونجا باز هم گرفتار میشه چون الوار زیادی از قبل روی دروازه تعبیه شده و به روی سر اونها ریخته میشه و همچنین ارتش مدافع با تراکم زیاد ، درحال تیر اندازی بود که باعث شد مهاجم بک بخوره !
تلفات مدافع : ناچیز تلفات مهاجم : ۱۸ درصد ، ۲۳ درصد ادوات
ادر ها به روی بام دراگون استون آمدند و نظاره گر دریا بودند! ابتدا شروع به پرتاب سنگ و تیر به سمت کشتی ها میکنند ، تمامی ارتش ها خایه کرده بودند و ذره ای برای این واقعه آماده نبودند ، پس دستور به عقب نشینی را دریافت میکنند. کانیبال ، با چشمانی آبی ، از مرگ بازگشته ، در بالای ابر ها درحال پرواز بود ... ناگهان به پایین آمد و به سمت ارتش دو کینگ حمله ور شد و قسمت زیادی را منجمد کرد اما به دلیل تعداد بیشماری ادوات حاضر در کشتی ها ، این کار برایش سخت شد و در جای جایی تعادلش را از دست داد ، دو ارتش در حال فرار بودند ....
اما این پایان ماجرا نبود ، سربازانی که در کشتی ها کشته شده بودند ، از مرگ برخواستند و به سرباز های دیگر حمله ور شدند و تلفات خوبی گرفتند . کشتی ها در حال فرار بودند که در حین برگشت کشتی های ارتش مردگان از پشت آنها را سورپرایز کردند و به بیرون آمدند اما چو آنجا دریا هست و آزادی عمل بیشتری وجود دارد ، توانستند که از دست آنها بگریزند اما حداقل یک کشتی آنها گرفتار جنگ با آنان شد و بگا رفت. هردو ارتش بک میخورند به مکان قبلی .
دو ارتش در نزدیکی دراگون استون صف آرایی کردند ، اولین جنگ مستقیم دو پادشاه !
در ابتدا ارتش بیلون عقب رفت تا رو به کار با ادوات بیاورد که ناگهان ، دو ارتش شروع به شلیک به یکدیگر کردند! ارتش کهولو به شدت قویتر بود و به همین جهت به جلوتر رفتند اما ناگهان ، آرتور مرده ، همه را غافل گیر کرد ! آنها در دراگون استون مدفون شده ساکن شده بودند و به دستور او ، تمام اسکلت مردگان بیدار گشته بودند ....
نسیم سوزناک حرکت را برایم سخت کرده بود مسیر زیادی را از خانه دور شده بودیم تا به قلعه کستمیر برسیم آفتاب گه گاه از پشت ابر بیرون می آمد ولی گرمایی در کار نبود در جلوی ارتش در حال حرکت بودم و سواره های کنارم پرچم قلعه اشمارک را برافراشته بودند کمتر از چند ساعت مانده بود تا جنگ آغاز شود
ارتش اشمارک از دره های پی در پی و فراز نشیب مسیر عبور کرد که ناگهان در ورودی اصلی دره دیوار مستحکم در برابر خودشون میبینن با ادوات بالاشون دیوار رو زود خراب میکنن و پیشقراول های خودشونو جلو میفرستن
پیشقراول ها با تعدادی نیرو پشت دیوار درگیر میشن که نفرات بالای مهاجم کار رو پیش میبره پیشقراولان با احتیاط اکثر تله های پیش روی خودشونو خنثی میکنن و جلو میرن ارتش اصلی با فاصله نه چندان در پشت سر آنها در حال پیشروی بود
پیشقراولان به منطقهای میرسن که مثل یک گودال نه چندان مرتفع بود یکم چک میکنن اطرافشونو میبینن خبری نیست که ناگهان صدای شیپور به گوششون رسید و زمین شروع به لرزیدن کرد به چند ثانیه طول نکشید که کل پیشقراول مهاجم رو اب برد ارتش اصلی راهکاری برای رودخانه عبور نداشت و همونجا بک میخوره
صدای ارتش طوفانی استورم اند از چند فرسنگی شنیده میده طوفان زادگان با قدرت حضور پیدا کرده بودند و حالا وقت نشان دادن خودشون بود
ارتش استورم اند بدون پشقراول به سمت جلو در حال حرکت بود که به دود غلیظ در طول مسیر خود میخورد زمانی که ارتش استورم اند برای عبور از جاده وارد دود میشود با کمینی از مدافع روبرو میشود چند حمله کوچک چیریکی صورت میگیرد کمانداران مدافع از روی درخت ارتش دشمن را هدف قرار میدهند و ارتش استورم اند در اولین مرحله پیشروی تلفات سختی میخوره
ارتش استورم اند در دو جبه وارد جنگ میشه از سمت غرب و شرق و شروع به اتش سوزی و درست کردن دود میکنه که اینکار به ضرر هر دو طرفه جنگ میشه مدافع ادوات ندارع 💢💢 مهاجم هم ادوات به شدت کم 💢💢
ادوات مهاجم و تنها دژکوب آنها نابود میشه و هیچ راهی به بالای دیوار نداشتن و زیر دیوار های دشمن تلفات میدن
شهر همچنان در دست مدافع باقی میماند تلفات استورم 15% تلفات گریفینز روست 5%
در کمپ ناگهان سرو صدایی به پا شد و همه در حال دویدن بودن شوالیه شمشیر خود را برداشت و سریع خود را به مرکز کمپ رساند دوتراکی ها در حال زین کردن اسب ها بودند و انسالید ها در حال آرایش گرفتن
ارتش دری دن رسیده بود با تمام قوا ارتش های دری دن به راحتی لند کردند و ارتش وستروس اینبار به پا ایستاده بود
چشمان شوالیه از تعداد نفرات آنها درشت شده بود چیزی حدود ۴۰هزار سرباز برای نجات به میدان جنگ آمده بودند فرمانده هان گیسکار ارتش های خود را به جلو هدایت میکردند و شوالیه با بقیه همراه شد او در صف اول ایستاده بود که پادشاه کل اسوس همراه با گارد خود به جلوی میدان آمد شاه کهولو آنجا بود همراه با شمشیر معروف خود همچون شاهزاده موعود برای ارتش سخنرانی کرد در چهره سربازان گیسکار امید پدیدار شد و بعد از پایان سخنرانی با صدای مهیب فریاد میزدند
ارتش ها هر دو جناح در دشت رو در روی همدیگر ایستاده بودند و آرایش مخصوص به خود را گرفته بودند با دمیده شدن صدای شیپور و نزدیک شدن ادوات بر سر هر دو ارتش آتش میریخت ارتش گیسکار ارایش اولیه خود را ماگهان تغییر داد و چیزی پر شتاب به سمت ارتش دری دن در حال آمدن بود ارابه های مرگ به خطوط اولیه دشمن برخورد کردند و تقریبا گارد اولیه ارتش دری دن را نابود کردند ارابه ها بخاطر تیغه های تعبیه شده در کنارش همرو سلاخی میکرد و رد میشد
لایه دوم ارتش گیسکار دوتراکی ها بودند که لایه لایه به سمت ارتش دری دن حرکت میکردند در همین حین ارتش دری دن با ارایش مخصوص خود هر لایه از حمله های دوتراکی ها را نابود میکرد
در سمت راست میدان جنگ برج های کماندار دری درن کار را برای آنها راحت میکرد در همین حین سواره نظام دری دن به صورت پیکانی ارایش گرفت و به سمت ارتش گیسکار حمله ور شد آنسالیدی ها برای خنثی کردن سواره نظام ارایش شیلد وال به خود گرفت که ناگهان با تیر های آغشته به وایلدر فایر از طرف ارتش دری دن مواجه شد تیر ها با برخورد به هر سرباز اتشی سبز در تمام وجود سرباز به پا میخیزید انسالیدی ها یکی بعد از دیگری فریاد میکشیدند وحشیانه میسوختند
ارتش گیسکار به ارایش دوباره خودش میپردازه که در همین حین ارتش دری دن قصد حمله دوباره رو از جناحین داره به صورت انبوری که ارابه های باقی مانده گیسکار. برای اخرین بار اونهارو نجات میدن
ارتش گیسکار با ارایش جدید به برج های محاصره و اونارو به دست دوتراکی ها میسپاره شوالیه های آزاد به صورت پیکانی و از جناحین وارد میدون میشه که ارتش دری دن برای این راهکار داشته و از تله های آهنی نوک تیز استفاده میکنه که سرعت گیسکارو کم میکنه ادوات دری دن در همین حین با نهایت اتش به سمت جناحین شلیک میکنند و لایه های جناحین گیسکار تلفات شدید میبینن سواره نظام و شمشیر زنهای ارتش دری دن سریع به صورت پیکانی به قلب ارتش گیسکار حمله ور میشن و در لایه اول به انسالید ها درگیر میشن شوالیه های اژدها در جناحین به ارتش گیسکار حمله میکنن و تلفات میگیرن
جنگ فرسایشی و سخت بود هیچ برنده و بازندهای از قبل معلوم نبود شاه کهولو در قلب ارتش خود شروع به رجز خوانی کرد و ناگهان موجودات ی به نام باسسلیگ را آزاد کرد موجوداتی غولپیکر به شکل سوسمار و دارای سم بسیار قوی وسرعت بالا مارمولک های گیسکار به وسط ارتش دری دن وارد شدند و نظم ارتش رو بهم زدند
ارتش گیسکار به محاصره از جناحین ادامه داد و تقریبا موفق به این کار بود ارتش سینا در محاصره گیر کرده بود و کماندارن گیسکاری از طرفین در حال تیر اندازی بودند که ناگهان صدا شیپور از سمت قلعه شنیده میشه و سواره نظام های مدافع با برخورد به خطوط محاصره آن را میشکنند و به کمک هموطن های خود می ایند بازی برگشته بود و ارتش مدافع حمله های پیکانی در چند جهت را شروع کرده بود و تلفات های زیادی از مهاجم میگرفت کهولو ارتش خود را جمع کرد و با رهبری شخص خود حمله های چند جانبه را خنثی کرد و به صورت پیکانی از وسط و طرفین به دشمن حمله ور شد مدافع که دوباره در حال محاصره شدن بود به سرعت به داخل قلعه بک میزنه
نسیم پرچم های قرمزطلایی لنستر هارا به رقص در اورده بود پیاده نظام های لنستر به صورت خطی در جاده به سمت قلعه اولد اوک در حال حرکت بودند فضای ابری و سنگینی روی قلعه حاکم بود
ارتش لنستر به جاده رسید اما اینبار قبل از اینکه پیشقراول به جلو بفرستد با پرتاب منجنیق ها جاده و روستا را صاف کرد و بعد پیشقراولان لایه لایه را فرستاد
بعد از رسیدن ارتش به قلعه ادوات شروع به کار کردند و اتش روانه یکدیگر میکردند ادوات لنستر ادوات روی دیوار را زد و دژکوب ها دروازه را نابود کردند جنگ داخل شهری سختی نبود چون افراد الد اوک کم تعداد و نا امید بودند ارتش لنستر به راحتی قلعه الد اوک را به سرزمین خود اضافه کرد
آفتاب بادبان های کشتی های گیسکاری را رنگین تر میکرد قلعه گوست هیل از میانه دریا مشخص بود کشتی ها بی باکانه به جلو حرکت میکردند و سربازان نمیدانستند که سرزمین پیش رویشان گوری برای مرگ خواهد بود یا زمینی برای جشن سرور
کشتی های گیسکاری به راحتی لند میکنن کشتی در نواره ساحل به خط میشن و ادوات هر کشتی شروع به شلیک به سمت ساحل میکنن ارتش به صورت کامل از کشتی ها پیاده میشن و به سمت قلعه حرکت میکنن پیشقراول های مهاجم لایه لایه به سمت جلو حرکت میکنن و تله های مختلف را خنثی میکنن تا اینکه در میانه راه به دود غلیظ برخورد میکنند پیشراول ها با شیپور به ارتش اصلی خبر میدهند و وارد محوطه دودی میشوند در دود غلیط مدافع تله هایی به کار گذاشته بود که به علت دید کم پیشقراولان مهاجم دو گروه اول انها نابود میشوند ارتش اصلی زمانی که به دود میرسد و وارد ان میشود صداای عجیب توجه همه را به خود جلب میکند و سربازن در حالت تدافعی قرار میگیرند صدا نزدیک تر و نزدیک تر میشه تا اینکه سکوت همه جارو میگیره ارتش مهاجم از دود ها رد میشن و به پای قلعه میرسن ادوات هر دو شروع به کار میکنه و دیوار های مهاجم درهم میشکنه برج های محاصره سربازان روی دیوار رو میزنن و نردبان ها روی دیوار قرار میگیرن و ارتش مهاجم دیوار هارو تصرف میکنه جنگ داخل شهری به خاطر برتری تعداد مهاجم به نفع او تمام میشه و قلعه گوست هیل به امپراطوری گیسکار اضافه میشه
در کمپ ناگهان سرو صدایی به پا شد و همه در حال دویدن بودن شوالیه شمشیر خود را برداشت و سریع خود را به مرکز کمپ رساند دوتراکی ها در حال زین کردن اسب ها بودند و انسالید ها در حال آرایش گرفتن
ارتش دری دن رسیده بود با تمام قوا ارتش های دری دن به راحتی لند کردند و ارتش وستروس اینبار به پا ایستاده بود
چشمان شوالیه از تعداد نفرات آنها درشت شده بود چیزی حدود ۴۰هزار سرباز برای نجات به میدان جنگ آمده بودند فرمانده هان گیسکار ارتش های خود را به جلو هدایت میکردند و شوالیه با بقیه همراه شد او در صف اول ایستاده بود که پادشاه کل اسوس همراه با گارد خود به جلوی میدان آمد شاه کهولو آنجا بود همراه با شمشیر معروف خود همچون شاهزاده موعود برای ارتش سخنرانی کرد در چهره سربازان گیسکار امید پدیدار شد و بعد از پایان سخنرانی با صدای مهیب فریاد میزدند
ارتش ها هر دو جناح در دشت رو در روی همدیگر ایستاده بودند و آرایش مخصوص به خود را گرفته بودند با دمیده شدن صدای شیپور و نزدیک شدن ادوات بر سر هر دو ارتش آتش میریخت ارتش گیسکار ارایش اولیه خود را ماگهان تغییر داد و چیزی پر شتاب به سمت ارتش دری دن در حال آمدن بود ارابه های مرگ به خطوط اولیه دشمن برخورد کردند و تقریبا گارد اولیه ارتش دری دن را نابود کردند ارابه ها بخاطر تیغه های تعبیه شده در کنارش همرو سلاخی میکرد و رد میشد
لایه دوم ارتش گیسکار دوتراکی ها بودند که لایه لایه به سمت ارتش دری دن حرکت میکردند در همین حین ارتش دری دن با ارایش مخصوص خود هر لایه از حمله های دوتراکی ها را نابود میکرد
در سمت راست میدان جنگ برج های کماندار دری درن کار را برای آنها راحت میکرد در همین حین سواره نظام دری دن به صورت پیکانی ارایش گرفت و به سمت ارتش گیسکار حمله ور شد آنسالیدی ها برای خنثی کردن سواره نظام ارایش شیلد وال به خود گرفت که ناگهان با تیر های آغشته به وایلدر فایر از طرف ارتش دری دن مواجه شد تیر ها با برخورد به هر سرباز اتشی سبز در تمام وجود سرباز به پا میخیزید انسالیدی ها یکی بعد از دیگری فریاد میکشیدند وحشیانه میسوختند
ارتش گیسکار به ارایش دوباره خودش میپردازه که در همین حین ارتش دری دن قصد حمله دوباره رو از جناحین داره به صورت انبوری که ارابه های باقی مانده گیسکار. برای اخرین بار اونهارو نجات میدن
ارتش گیسکار با ارایش جدید به برج های محاصره و اونارو به دست دوتراکی ها میسپاره شوالیه های آزاد به صورت پیکانی و از جناحین وارد میدون میشه که ارتش دری دن برای این راهکار داشته و از تله های آهنی نوک تیز استفاده میکنه که سرعت گیسکارو کم میکنه ادوات دری دن در همین حین با نهایت اتش به سمت جناحین شلیک میکنند و لایه های جناحین گیسکار تلفات شدید میبینن سواره نظام و شمشیر زنهای ارتش دری دن سریع به صورت پیکانی به قلب ارتش گیسکار حمله ور میشن و در لایه اول به انسالید ها درگیر میشن شوالیه های اژدها در جناحین به ارتش گیسکار حمله میکنن و تلفات میگیرن
جنگ فرسایشی و سخت بود هیچ برنده و بازندهای از قبل معلوم نبود شاه کهولو در قلب ارتش خود شروع به رجز خوانی کرد و ناگهان موجودات ی به نام باسسلیگ را آزاد کرد موجوداتی غولپیکر به شکل سوسمار و دارای سم بسیار قوی وسرعت بالا مارمولک های گیسکار به وسط ارتش دری دن وارد شدند و نظم ارتش رو بهم زدند
ارتش گیسکار به محاصره از جناحین ادامه داد و تقریبا موفق به این کار بود ارتش سینا در محاصره گیر کرده بود و کماندارن گیسکاری از طرفین در حال تیر اندازی بودند که ناگهان صدا شیپور از سمت قلعه شنیده میشه و سواره نظام های مدافع با برخورد به خطوط محاصره آن را میشکنند و به کمک هموطن های خود می ایند بازی برگشته بود و ارتش مدافع حمله های پیکانی در چند جهت را شروع کرده بود و تلفات های زیادی از مهاجم میگرفت کهولو ارتش خود را جمع کرد و با رهبری شخص خود حمله های چند جانبه را خنثی کرد و به صورت پیکانی از وسط و طرفین به دشمن حمله ور شد مدافع که دوباره در حال محاصره شدن بود به سرعت به داخل قلعه بک میزنه( چون در دروازه باز بوده و بالاخره چیز دور از منطقی نیست میتونه برگرده ) که در حین بک زدن هم تلفات میخوره
کشتی های مهاجم به سمت سان اسپیر در حال حرکت هستند ، جنگی غیر منتظره
اونا به خلیج میرسن و پیشقراول های خودشونو میفرستن که به کشتی های مدافع برخورد میکنن و نابود میشن مهاجم به سمت بندر ها میره و ادوات مهاجم که روی صخره هاست یه تلفات ریز ازشون میگیره نیرو ها مهاجم روی خشکی ارایش میگیرن و ادوات هر دو طرف شروع به کار میکنه مهاجم پیشقراول های خودشو حلو میرفته که با تله ها و خندق های لایه لایه مواجه میشن و در همین حین ادوات مهاجم دروازه هارو هدف قرار میده مهاجم با هر بد بختی بود خندق ها رو پر میکنه و تله هارو خنثی میکنه به زیر دیوار ها که میرسه مدافع اهن مذاب میریزه رو سرش که تلفات میده همچنین مدافع از یک بمب هم استفاده میکنه که تلفات خوبی میگیره ادوات دروازه رو میشکونن و نیرو های لایه اول شهر وارد جنگ میشن، جنگ چریکی بود و نفرات زیاد مهاجم کارو براش در میاره اولین لایه شهر به دست مهاجم میوفته در همین حین مهاجم مهاجم از شرق با سواره نظام حمله میکنه و وارد لایه دوم میشه جنگ فرسایشی بود و مهاجم برای ورود به لایه بعدی از شهر تلفات بدی میداد به هر حال شهر به دست مهاجم میوفته ( خندق بزنی و تونل اینا باید قبلا رول داده بشه )
باد سوزناکی تمامی ردا های مشکی روی دیوار را دیوانه وار تکان میداد بارش برف طوری بود که دید افراد روی دیوار را محدود کرده بود سربازان سیاه پوش شادوزتاور با دستانی لرزان شمشیر ها و کمان های خود را محکم گرفته بودند که صدای مهیب شیپور جنگ همه را میخ کوب کرده بود ارتش وحشی ها به پشت دیوار بزرگ رسیده بودند شعله های مشعل کوچک از بالا دیده میشد
ارتش وحشی ها با جرعت تمام و بدون هیچ پیشقراولی به سمت دیوار از شمال در حال حرکت بود غول ها با ارایش مربعی شکل همراه با ادوات به نزدیکی دیوار رسیدند ادوات روی دیوار شروع به شلیک کردند و با اتش فراوان از خود دفاع میکرند مهاجم با ادوات مخصوص خود که به غول ها وابسته بودند جواب مدافع را دادند ارتش وحشی ها در کناره دیوار در حال حرکت بودند که سیاه پوشان الوار های نیمه روشن را روی آنها پرت میکردند ماموت ها تحت شیلد غول ها به جلو امدند و در تلاش بودند تا دروازه را باز کنند مدافع با تیر های اسکورپین سعی در جلو گیری از این کار داشت پلی تعداد بی شمار وحشی ها کار را پیش برد درواز شکست و وحشی ها با ارایش پارد تونل شدند که به اولین خندق برخورد کردند غول ها شروع به پر کردن خندق کردند که ادوارت داخلی این اجازه را به آنها نداد مدافع ارتش خود خود را جلو فرستاد و جنگ در تونل در گرفت ادوات کار را برای مدافع راحت میکرد و تنگ بودن تونل کار را برای غول ها سخت میکرد خون روی یخ در حال سر خوردن بود تونل پر از جنازه شده بود و در حال کیپ شدن بود بازی به نفع مدافع بود و از موقعیت خود بهترین استفاده میکرد که ناگهان
از بیرون قلعه صدای شیپور به گوش رسید مهاجم هر دو ارتش خود راه به حرکت در اورده بود و سواره نظام های مهاجم در حال قتل عام سربازان از سمت جنوبی قلعه بودند ادوات مهاجم به هر دو طرف دیوار در حال ضربه زدن بود
شب شده بود بارش برف کار را برای همه سخت کرده بود
میانه تونل بسته شده بود از جنازه های دو طرف و ارتش جنوبی مهاجم کارا جلو میبرد همه سربازان تا اخرین نفس در حال مبارزه بودند شمشیر روی شمشیر سر میخورد تیر وارد گوشت و استخوان میشد که ناگهان نور سبز چهره همه افراد حاضر در جنگ را روشن کرد گرما بخش نورانی دیوار به خود لرزید و وایلدر فایر مدافع تمامی سربازان را خاکستر کرد
مدافع در اخرین راهکار خود از اتش وحشی استفاده کرد سربازان مدافع همگی از بین رفتند و دیوار اسیب نصبتا زیادی خورد قلعه به دست مردمان وحشی افتاد و اخرین سنگر دیوار از بین رفت
صدای باران و رعد برق همه جارا پر کرده بود فقط حدود300 سرباز باقی مانده بود و خود که از همچین جنگ طاقت فرسایی زنده مانده بودند یاد آوری خاطرات برای تک تکشون زجر آور بود فرمانده از کهنه سربازش درباره کمین و پیش قراول ها پرسید و سرباز چنین شرح داد:(پیشقراولان اهنزادگان به شدت زیاد بودند توی هر کدوم از تله ها که می افتادند در حد چند تن از افرادشون رو از دست میدادند و بخاطر برتری عددی تله ها خنثی میشدن سرعت اهنزادگان در گِل ها کم شد و اونجا بود که ارتش تویینز تونست ازشون یه تلفات خیلی ریز بگیره ولی بازم برتری عددی کارو برای اهنزادگان پیش میبرد
صدای نم نم بارون روی کلاه خود های آهنین به گوش میرسید و فرمانده یاد اور ارتش جلوی قلعه شد : ارتش آهنزادگان ارایش پیکانی خود را جلوی برج جنوبی تویینز به خود گرفت ارداوت شروع به کارکردند ادوات تویینز کاری از پیش نبرد و در همون اوایل جنگ ازبین رفتن پیشقراول های دشمن به سمت قلعه رفتند و تله های ممکن را در زیر تیر بار های مدافع خنثی کردند دژکوب ها وارد عمل شدند و مدافع از هیچ چیزی برای ازبین بردن دژ کوب ها دریغ نکرد اولین دژ کوب ها توسط مدافع از بین رفت ولی بقیه دژ کوب ها به دروازه رسیدند دروازه شکست و ارتش بیشمار دشمن به روی دیوار ها نفوذ کرد جنگ سختی برای مدافع بود چون مهاجم برتری بسیار زیادی داشت ارتش آهنزادگان به روی پل حمله ور میشوند ارتش ها در حال در گیری بودند که ناگهان ارتش آهنزادگان عقب نشینی میکنه درحالی که افراد مدافع مات مبهوت مانده بودند در سکوت باران ناگهان بوووووووووووووووووم 🔥 پل تویینز با بمب های دستی منفجر میشه و ارتباط امن بین شمال و جنوب نابود میشه
صدای چکاک از بیرون به داخل تالار اولدتاون به گوش میرسد افراد تالار در صندلی های خودشان با استرس نشسته بودند که ناگهان در های تالار بزرگ باز شد و
فرمانده ارتش اولد تاون با صورتی آغشته به خون دشمن وارد تالار شد زانو زد و شرح جنگ را برای لرد چنین تعریف کرد
شرح داد: قربان سه تا کشتی از کشتی های دشمن وارد حریمه خلیج شدند و در نزدیکی کشتی های خودی و با اداوت چیده شده در ساحل درگیر شدند واز بین رفتند بعد از نابودی کشتی های دشمن ناوگان اصلی از کشتی های آهنین جزایر وارد خلیج شدند ادوات کشتی ها از دور با همدیگر در گیر شدند و جنگ دریایی به نفع ما بود تا زمانی که کشتی های به هم برخورد کردند و کشتی های دشمن دست پیش را داشتند و بیشتر کشتی های ما را از هم دریدند همچین جنگ تن به تن روی کشتی های ها به نفع دشمن پیش رفت بعد از نابودی کشتی های اولد تاون مهاجم به سمت شرق قلعه باد بادن کشید ادواتی که در ساحل شرقی قرار گرفته بودند را نابود کرد و نیرو های خود را پیادکرد با اداوت کشتی ها شروع به شلیک به سمت دیوار های اولد تاون کرد و در خشکی ارتش ارایش خود را گرفت ادوات هر دو طرف شروع به شلیک کردند
فرمانده نفس نفس زنان ادامه داد:جناب لرد من روی دیوار شرقی ایستاده بودم ارتش آهنزادگان مثل آدم های تشنه به خون در حال فریاد زدن بود روحیه بسیار وحشی داشتن
ارتش آهنزادگان و متحد هایی از اربور به آرایش های مخصوص خود شروع به لند کردند در طرف دیگر و در زیر دیوار های الدتاون ارتش اولدتاون قدرتمند ایستاده بود شیپور جنگ دمیده شد و ارتش های با همدیگر در گیر شدند سواره نظام های گل بی رحمانه به دل دشمن میزدند و در جنگ دشت باز ارتش اولد تاون در حال پیشروی فوق العادهای بود که ناگهان ادوات کشتی های دشمن یه حفره روی دیوار باز کردند و ارتش اهنزادگان با روحیه وصف نا پذیر و با ارایش مناسب به سمت دیوار ها یورش بردند اما ناگذیر از اینکه در زیر دیوار های اولد تاون تله های مخفی قرار داشت که دهن آهنزادگان صاف شد
فرمانده ادامه داد:ارتش دشمن به روی دیوار رسید جنگ روی دیوار ادامه پیدا کرد و بخاطر متمرکز بودن ارتش دشمن دیوار شرقی مورد تصرف دشمن قرار گرفت جنگ به داخل شهر کشیده شد و ورق به نفع اولد تاون برگشت و جنگ های چیریکی آغاز شد جویبار ها در از خون روان بود و آهنزادگان تا اخرین نفس در حال پیشروی بودندو قسمت شرقی را به تصرف خود در اوردند
(تمای پل ها ی ارتباطی شرق و غرب از بین رفته دشمن به علت تنگ بودن خیابان های شهر نمیتواند از ادوات استفاده کن ) شرق اولد تاون به دست مهاجم افتاده است!
مهاجم یه ارایش حرفهای به خودش میگیره و به سرعت به دامنه کوه میرسه در دامنه کوه تله های بسیار زیادی کار شدن که مهاجم با استفاده از برنامه مخصوص به خودش اکثر اونارو از بین میبره از دامنه کوه بالا میرن و به دوتا خندق میرسن(با توجه به موقعیت قلعه )راهکار های مهاجم امکان پذیر نبود و در همین خین مدافع با ادواتش یه تلفات ریز از مهاجم میگیره و مهاجم