سهش

هم‌صدا با گوته‌ام، سرخوش از نقد قوه حکم کانت :)

"اما اکنون "نقد قوه حکم" به دستم رسیده است و من پرنشاط‌ترین دوران زندگی‌م را به آن مدیونم. در این کتاب من پراکنده‌ترین مشغله‌هایم را شانه‌به‌شانه در کنار یکدیگر یافتم، من توصیف حیات درونی هنر و طبیعت را به‌گونه‌ای یافتم که گویی فقط به خاطر خودشان وجود دارند و از یک کانون ژرف و درونی واحد عمل کنند... با شوری زایدالوصف راه خویش را با این‌که نمی‌دانستم مرا به کجا می‌برد و با این‌که کانتی‌ها علاقه چندانی به ثمره کار من نشان نمی‌دانند، دنبال گرفتم."

گوته، impact of recent philosophy

من این نقل قول را در مقدمه دکتر رشیدیان بر ترجمه "نقد قوه حکم" دیدم.

#کانت
#فلسفه
#Proposal
#گوته
#ایدئالیسم_آلمانی

@Fdparizi

همان‌طور که شناخت قابل انتقال به دیگران است، احساس نسبت به زیبا نیز چنین است.

مقدمه دکتر رشیدیان بر ترجمه نقد قوه حکم. ایمانوئل کانت.

#زیبایی_شناسی
#کانت
#proposal

@Fdparizi

هم‌صدا با گوته‌ام، سرخوش از نقد قوه حکم کانت :)

"اما اکنون "نقد قوه حکم" به دستم رسیده است و من پرنشاط‌ترین دوران زندگی‌م را به آن مدیونم. در این کتاب من پراکنده‌ترین مشغله‌هایم را شانه‌به‌شانه در کنار یکدیگر یافتم، من توصیف حیات درونی هنر و طبیعت را به‌گونه‌ای یافتم که گویی فقط به خاطر خودشان وجود دارند و از یک کانون ژرف و درونی واحد عمل کنند... با شوری زایدالوصف راه خویش را با این‌که نمی‌دانستم مرا به کجا می‌برد و با این‌که کانتی‌ها علاقه چندانی به ثمره کار من نشان نمی‌دانند، دنبال گرفتم."

گوته، impact of recent philosophy

من این نقل قول را در مقدمه دکتر رشیدیان بر ترجمه "نقد قوه حکم" دیدم.

#کانت
#فلسفه
#Proposal
#گوته
#ایدئالیسم_آلمانی

@Fdparizi

تنها انسان به‌عنوان موجود عقلانی می‌تواند غایت وجود خود را در خود بیاید.
کانت به روایت دلوز

#ایدئالیسم_آلمانی
#کانت
#Proposal
#Gilles_Deleuze
#امید
#انتظار
@Fdparizi

سومین جنبه از انقلاب کانتی به نقد عقل عملی توجه دارد. کانت بر خلاف دنیای ماقبلش که قوانین را تقلید امر خیر می‌دانستند، این رابطه را وارونه کرد. این "خیر" است که به قانون وابسته است و نه برعکس.
کانت به روایت ژیل دلوز

در واقع دلوز روایت می‌کند که نقد عقل عملی کانت، تغییر رابطه "هست" و "باید" است. تا قبل از کانت، "باید از "هست" ناشی می‌شود اما با کانت، این "هست" است که متاخر از "باید" می‌باشد.

#Gilles_Deleuze
#Proposal
#کانت

@Fdparizi

من(je)، دیگری است. در حقیقت، کانت توضیح می‌دهد که من (moi/ego) خود در زمان قرار دارد و بنابراین در تغییر دائمی است. یک من منفعل و پذیرا که تغییرات را در زمان تجربه می‌کند. اما از سوی دیگر، من (je) عملی است که با تقسیم هر لحظه به حال، گذشته و آینده دائما ترکیبی از زمان و هر آن‌چه که در زمان رخ می‌دهد را اجرا می‌کند.

دومین و مشکل‌ترین جنبه انقلاب کانتی به روایت ژیل دلوز

#Proposal
#کانت
#Gilles_Deleuze

@Fdparizi

جورج لوکاچ، هگلی چپ‌گرا در یادداشتی با نام "رئالیسم در توازن" که به بحث "زیبایی‌شناسی و سیاست‌" می‌پردازد ادبیات معاصر را به سه جریان عمده تقسیم می‌کند که ممکن است همپوشانی‌هایی هم با یکدیگر داشته باشند:
۱. ادبیات مبسوط ضد رئالیستی و شبه رئالیستی که به نوعی تجهیز دفاع از سیستم موجود مربوط می‌شود‌.
۲‌. ادبیات به اصطلاح پیشتاز آوانگارد از ناتورالیسم تا سوررئالیسم.
۳. ادبیات رئالیست‌های عمده و معتبر روز که به هیچ فرم و شکل ادبی تعلق ندارند و در خلاف جهت بسط ادبی دو جریان ذکر شده حرکت می‌کنند.
#Proposal
#لوکاچ
#زیبایی_شناسی
#جریانهای_ادبی
@Fdparizi

زمان، اندازه حرکت، فاصله یا عدد است. این دیدگاه فلسفه باستان بود... اکنون این حرکت است که تابع زمان می‌باشد.
این اولین وارونه سازی {انقلاب کوپرنیکی} کانتی است.

فلسفه نقادی کانت، ژیل دلوز
#Proposal
#Kant
#Deleuze_Gilles

@Fdparizi