باز رو سوی علی و خونیش
وان کَرَم با خونی و افزونیش
گفت دشمن را همیبینم به چشم
روز و شب بر وی ندارم هیچ خشم
زانکه مرگم همچو من خوش آمدهست
مرگ من در بعث چنگ اندر زدهست
مرگ بیمرگی بوَد ما را حلال
برگ بیبرگی بوَد ما را نَوال
ظاهرش مرگ و به باطن زندگی
ظاهرش ابتر، نهان پایندگی
در رحم زادن، جنین را رفتن است!
در جهان او را زِ نو بشکفتن است!
نوال = عطا
ابتر = ناتمام، ناقص
#علی#قدر#رمضان#مولانا#مثنویhttps://t.center/adabi_sut