✍ سالک گفت: با فرستاده در راه روشن پیش رفتم تا به دریای موّاج رسیدم و مشکل من به تمامی حلّ شد, در گرداب آن دریای بزرگ, کشتی
#عالم_بسیط را دیدم, در وجود آن سفینه نظر کردم, به من گفته شد: باید با اندک و بسیار آن بسازی که این کشتی از آنِ عارفان است و
#معراج #وارثان_نبی در آن است. کشتی ای دیدم با
#ذات_روحانی و وسایل آسمانی, پایه هایش, قدم کشتی نشینان و سکّان آن
#آرامش_دل آنان و غذایش
#لطایف و ستون هایش
#مواقف (ایستادنگاه,مقام), پوشش آن
#یقین و سپاهش
#قوت و
#تمکین, بادبانهایش
#شریعت, مرکز ثقل و تعادل بخش آن
#طبیعت, طناب هایش
#اسباب, صندوق هایش
#گنجینه_های_خرد, ملوان هایش
#نقل, ناخدایش
#عقل, دریادارانش
#انفال (غنیمت دادن, غنیمتها که از کفار گیرند), آبگیرش سالم بودن از
#رنج و
#نکال (عذاب,عقوبت), تجارتش
#افکار, نسیمش
#اذکار, موجش
#احوال و دعایش
#اعمال بود؛ کشتی ای که به
#ظهور «الف» از «به نام خدا راندنش»(هود/۴۱) تا «بخوان به نام پروردگارت»(علق/۱) پایانش در دریای
#مجاهده روان بود تا جان های
#عنایت را در ساحل
#مشاهده افکند. وقتی از دریای فریب گذشت و از گرداب بزرگ
#اغیار سلامت یافت, ناخدا بندِ بندگیِ کشتی را می کشید. ...
📘جهان درپناه یازده اسم اعظم(الاسری الی مقام الاسری)_ باب نفس مطمئنه و دریای پُر و موّاج, ص۵۱
🆔 @EbnArabi101Shariat