در سال 2002، ینس نائومان کانادایی، که در بزرگسالی نیز نابینا شده بود، اولین نفر از یک سری 16 بیمار پرداخت کننده برای دریافت ایمپلنت نسل دوم Dobelle شد
که یکی از اولین کاربردهای تجاری
#BCI ها را نشان می دهد.
دستگاه نسل دوم از ایمپلنت پیچیده تری استفاده کرد که نقشه برداری بهتر
#فسفن ها را در دید منسجم ممکن می کرد.
فسفن ها در سراسر میدان بینایی پخش می شوند، چیزی که محققان آن را اثر شب ستاره ای می نامند.
بلافاصله پس از کاشت، نائومان توانست از دید ناقص ترمیم شده خود برای رانندگی آهسته در محوطه پارکینگ موسسه تحقیقاتی استفاده کند.[19]
برخلاف فناوریهای جایگزین، در سال 2002، یک دانشمند بریتانیایی، کوین وارویک، تحت عنوان
#پروژه_سایبورگ، مجموعهای از 100 الکترود را به سیستم عصبی او شلیک کرد تا سیستم عصبی او را به اینترنت وصل کند تا احتمالات بهبود را بررسی کند.
با این کار، وارویک با موفقیت یک سری آزمایش از جمله
گسترش سیستم عصبی خود از طریق اینترنت برای کنترل یک دست رباتیک، همچنین دریافت بازخورد از نوک انگشتان برای کنترل گرفتن دست انجام داد. این نوعی ورودی حسی گسترده بود.
متعاقباً، او ورودی اولتراسونیک را به منظور تشخیص از راه دور فاصله تا اجسام بررسی کرد. در نهایت، با کاشت الکترودها در سیستم عصبی همسرش، اولین آزمایش ارتباط الکترونیکی مستقیم بین سیستم عصبی دو انسان را انجام دادند.[20][21]
از سال 2004،
نیل هاربیسون، هنرمند بریتانیایی، یک
#آنتن _ایبورگ در سرش کار گذاشته است که به او اجازه میدهد تا از طریق ارتعاشات در جمجمه، درک خود از رنگها را فراتر از طیف بصری انسان گسترش دهد.[22]
آنتن او در عکس پاسپورت 2004 او گنجانده شده بود که ادعا شده بود وضعیت سایبورگ او را تایید می کند.[23]
در سال 2012 در TEDGlobal# ، [24]
هاربیسون توضیح داد که وقتی متوجه شد که نرمافزار و مغزش با هم متحد شدهاند و حس بیشتری به او دادهاند، شروع به احساس یک سایبورگ کرد.[24]
#نیل_هاربیسون یکی از بنیانگذاران بنیاد سایبورگ است (2004)[25] و در سال 2017 انجمن
#Transspecies را تأسیس کرد، که انجمنی است که افراد با هویت های غیرانسانی را توانمند می کند و از آنها در تصمیم گیری هایشان برای توسعه حواس منحصر به فرد و اندام های جدید حمایت می کند. [26]
نیل هاربیسون یک مدافع جهانی برای حقوق سایبورگ ها است.
راب اسپنس، یک فیلمساز ساکن تورنتو، که خود را یک زندگی واقعی "
#Eyeborg" می نامد، در کودکی در یک تصادف تیراندازی در مزرعه پدربزرگش به چشم راست خود آسیب جدی وارد کرد.[27]
سالها بعد، در سال 2005، او تصمیم گرفت که چشم نابینا که همیشه رو به وخامت بود و اکنون از نظر فنی نابینا شده بود را با جراحی خارج کند، [28]
پس از آن مدتی قبل از اینکه بعداً، پس از مدتی بازی با ایده نصب یک
#چشم، یک
#چشم_چشم پوشید.
در عوض، با پروفسور استیو مان در مؤسسه فناوری ماساچوست، یک متخصص در محاسبات پوشیدنی و فناوری سایبورگ، تماس گرفت.[28]
تحت هدایت مان، اسپنس، در سن 36 سالگی، یک نمونه اولیه به شکل دوربین مینیاتوری ایجاد کرد که میتوان آن را در داخل چشم مصنوعی او قرار داد.
اختراعی که توسط مجله تایم به عنوان یکی از بهترین اختراعات سال 2009 معرفی میشود.
#چشم_بیونیک هر چیزی را که میبیند ضبط میکند و شامل یک دوربین ویدیویی با وضوح پایین 1.5 میلیمتر مربع، یک برد مدار چاپی گرد کوچک، یک فرستنده ویدیوی بیسیم است. ،
که به او امکان می دهد آنچه را که در زمان واقعی می بیند به رایانه و یک میکروباتری VARTA قابل شارژ 3 ولتی منتقل کند.
چشم به مغز او متصل نیست و حس بینایی را به او بازگردانده است.
علاوه بر این، اسپنس همچنین یک چراغ LED لیزر مانند در یکی از نسخههای نمونه اولیه نصب کرده است.[29]
علاوه بر این، بسیاری از سایبورگها با ریزتراشههای چند منظوره تزریق شده به دست شناخته شدهاند. با تراشهها میتوانند کارتها را بکشند، درها را باز یا باز کنند، دستگاههایی مانند چاپگرها را کار کنند یا در برخی از آنها از ارز دیجیتال استفاده کنند، محصولاتی مانند نوشیدنیها را با تکان دست بخرند.[30][31][32] [33] [34]
bodyNETE