✅ سوختن در آتش تنهایی اخلاقی؛
بررسی پدیده خودسوزی از منظر طردشدگان اجتماعی
✍#مرتضی_کریمی (چاپ شده در روزنامه
#آتیه_نو، یکشنیه 18 شهریور 97)
🔅 #خودسوزی، حاوی بیشترین و قویترین بار نمادین اعتراض است. این بار نمادین و پیام از این جهت حاوی قدرت است که خودسوزی، با درد شدید همراه بوده و قربانی در صورت نجات مدتهای طولانی با عوارض و زخمهای جسمی و روحی دست به گریبان خواهد بود. بنابراین بر خلاف آنچه ممکن است برخی مسئولان برای توجیه شرایط نامساعد معیشتی در رسانهها بازگو کنند، خودسوزی ممکن نیست از سر تظاهر یا
#مظلومنمایی انجام شود. بلکه این عمل دردناک بازگو کننده مستقیم، عریان، ساده و مشخص نهایت رنجی است که قربانی را وادار به آخرین راه نشان دادن اعتراض خود به شرایط موجود کرده است. بنابراین خودسوزی بر خلاف خودکشی، انگیزهای در خود و محدود به خود نیست. همچنین برخلاف اعمال تروریستی یا عملیات انتحاری، به جای آسیبزدن به دیگران، خود را به عنوان قربانی انتخاب میکند، تا هر توجیه و بهانهای را برای شنودهنشدن از دیگران بگیرد.
🔅 در بیشتر
#خودسوزیها، سوختن، از نوع درجه سه است، که در آن درد فیزیکی تقریبا وجود ندارد، چرا چون میزان و عمق آسیب آنقدر شدید است که عصبهایی که وظیفه درک و احساس درد را دارند نیز همراه باقی بافتهای بدن میسوزند. به همین دلیل تقریبا امیدی به بهبودی اعضای و بافتهای سوخته شده نیست. بنابراین کمتر کسی خودسوزی را به عنوان راهی برای
مظلوم
نمایی یا حتی خودکشی انتخاب میکند. جالب آنکه طبق آمار، که در مجله تحقیق و مراقبت از سوختگی توسط علیرضا احمدی منتشر شد، کمتر از یک درصد خودکشیها در کشورهای توسعه یافته، که از نظر آزادی بیان و امکان احقاق حق در سطح بالاتری قرار دارند، در اثر خودسوزی صورت گرفته است. این آمار در برخی نقاط از کشورهای در حال توسعه، از 40 تا 71 درصد خودکشیها را تشکیل داده است.
🔅مسولین عموما مدعی میشوند که رفتار یا تقاضاهای افراد از طبقه محروم جامعه، افرادی مانند
#کولبران،
#دست_فروشان،
#زاغه_نشینان، خودسوزان... قانونی نیست. اما مساله این است که در شرایطی که نابرابری اجتماعی در کشوری حاکم باشد، قانون خود منجر به نابرابری بیشتر میشود. سالهاست که مفهومی تحت عنوان «
#عدالت_انتقالی» شکل گرفته است که بعدی از آن به این مساله میپردازد که یک سیستم، از آنجایی که قویتر از یک فرد است بسیار ممکن است که به شکل کاملا نظامیافته حقوق فرد را نقش کند. به ویژه وقتی فردی مرتکب یک جرم شده است، ممکن است سایر حقوق انسانیاش توسط سیستم به راحتی پایمال شود. همچنین افرادی که دارای سرمایههای کمتر اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی هستند بیشتر در معرض این نوع بیعدالتی قرار داشته و میبایست از این «افراد» در مقابل «سیستم» و قانون محافظت و حمایت شود.
🔅 ژیل استوفر (Jill Stauffer) استاد حقوق دانشگاه هاروارد، کتاب بسیار برانگیزانندهای در این خصوص تحت عنوان
#تنهایی_اخلاقی (Ethical_Loneliness) در سال ۲۰۱۵ نوشته است. تنهایی اخلاقی، از نظر وی، وضعیتی است که در آن، فرد احساس میکند توسط همه طرد و فراموش شده و اگر درباره رنجها و مشکلاتش حرف بزند کسی به صدای او گوش نمیدهد. مثالها و مصادیق بسیاری برای این
#ناشنوایی_سیستماتیک وجود دارد اما یکی از مواردی که استوفر از آن یاد میکند این است که فرد رنجدیده فکر کند که اگر درباره مشکلات غیرقابل تحمل خود حرف بزند او را صرفا به قوانین موجود ارجا داده یا سخنگویان سازمانها مشکلات وی را به ابعادی ساده و پیشپا افتاده تقلیل میدهند. به عنوان مثال بسیار دیده شده است که متاسفانه سخنگویان سازمانهای دولتی در ایران، مشکلات افراد معترض را بسیار پیشپا افتاده و قابل حل و در عوض شخصیت و وضعیت روانی معترضین، یا حتی طبقه اجتماعی یا میزان سواد و وضعیت خانوادگی آنها را دارای مشکلات فراوان نشان دادهاند.
👇