دانشـ🎓️ـجو

#یک_دقیقه_مطالعه
Канал
Образование
Бизнес
Социальные сети
Другое
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала دانشـ🎓️ـجو
@Dnshjo1Продвигать
2,98 тыс.
подписчиков
937
фото
114
видео
76
ссылок
💢درج آگهی امتحان و آزمون ممنوع💢 ❗هزینه‌ی ثبت آگهی: ۱۰ هزار تومن بالینک زیر واریز کن: http://zarinp.al/Dnshjo1 ارتباط با ما : @Dnshjo2
📚 #یک_دقیقه_مطالعه

با یکی از دوستهام سوار تاکسی شدیم. موقع پیاده شدن دوستم به راننده تاکسی گفت: ممنون آقا، واقعا که رانندگی شما عالیه!
راننده با تعجب گفت: جدی میگی یا اینکه داری منو دست میندازی؟!
دوستم گفت: نه جدی گفتم. خونسردی شما موقع رانندگی در این خیابونهای شلوغ قابل تحسینه. شما خیلی خوب رانندگی میکنین و قوانین را  هم رعایت میکنین!
راننده لبخند رضایت بخشی زد و دور شد.
از دوستم پرسیدم : موضوع چی بود؟!
گفت سعی دارم " عشق " را به مردم شهر هدیه کنم! با صحبتهای من اون راننده تاکسی، روز خوشی را پیش رو خواهد داشت. رفتارش با مسافرهاش خوبتر از قبل خواهد بود، مسافرها هم از رفتار خوب راننده انرژی میگیرن و رفتارشون با زیر دستها، فروشندگان، همکاران و اعضای خونواده خوب خواهد بود. به همین ترتیب خوش نیتی و خوش خلقی میون حداقل هزارنفر پخش میشه. من هر روز با افراد زیادی روبرو میشم. اگه بتونم فقط سه نفر رو خوشحال کنم، روی رفتار سه هزار نفر تاثیر گذاشته ام .
گفتن اون جمله ها به راننده تاکسی هیچ زحمتی نداشت. اگه با راننده دیگه ای هم برخورد کنم اون رو هم خوشحال خواهم کرد. خوشحال کردن مردم یک شهر کار ساده ای نیست اما اگه بتونیم چند نفر را خوشحال کنیم کار بزرگی انجام دادیم.  روح زندگی ما همين عشقه. در صورتیکه بعضی از ما با يک ادبيات ناپسند در پی فرصتيم كه همديگه را تحقیر كنيم:
واااي چقدرر چاق شدي!
موهاي سفيدتم كه كم كم در اومد!
اينهمه كار ميكني براي اينقدرر در آمد؟!
تو واقعاً فكر ميكني در اين امتحان قبول ميشي؟!
و....
اين جمله ها و امثال اون كاملاً مخرب نيروي عشقند و عشق را از رابطه ها گريزان ميكنن. اگه بتونيم زيبايي رو تو نگاه خودمون جاي بديم اصولاً عشقه كه از وجود ما ساطع ميشه.
بياييم جريان عشق را تو زندگيمون جاري كنيم.

@Dnshjo1
📚 #یک_دقیقه_مطالعه

خاطره جالبی از استاد دکتر "محمدابراهیم باستانی پاریزی" توسط یکی از شاگردانش:

زمانی که در دانشگاه تهران تحصیل می کردم روزی امتحان تاریخ داشتیم، استاد آمد و فقط یک سوال داد و از کلاس بیرون رفت:
"مادر یعقوب لیث صفاری از چه نظر در تاریخ معروف است؟"
از هر کدام از همکلاسی هایم پرسیدم نمی دانستند. تقلب هم آزاد بود چون مراقب و مُمتِحنی حضور نداشت اما براستی هیچکس چیزی نمی دانست. همگی دو ساعت نوشتیم از صفات برجسته این بانوی بزرگ ایرانی. از شجاعت، مهارت در شمشیر زنی، تیراندازی و اسب سواری، تقوا، اخلاق و رفتار شایسته او.
خلاصه هر چه که در شأن و شخصیتِ مادر سرداری چون "یعقوب لیث صفاری" به ذهنمان آمد نوشتیم. استاد بعد از دو ساعت آمد و ورقه ها را جمع کرد و رفت. چند روز بعد موقع اعلام نتایج امتحان تاریخ، در تابلو مقابل اسامی همه نوشته شده بود: مردود.
برای اعتراض به دفتر استاد رفتیم. استاد گفت: کسی اعتراض دارد؟ همه گفتیم: آری. گفت: خوب پاسخ صحیح را چرا ننوشتید؟ پرسیدیم: پاسخ صحیح چه بود استاد؟ گفت: در هیچ کتاب و منبع و سند تاریخی نامی از "مادر یعقوب لیث صفار" برده نشده، پاسخ صحیح نمی دانم بود.
همه چند صفحه نوشته بودید اما کسی شهامت نداشت بنویسد:
«نمی دانم»
ملتی که فکر می کند همه چیز می داند
ناآگاه است.
بروید با کلمه زیبای نمی دانم آشنا شوید زیرا فردا گرفتار نادانی خود خواهید شد.
▫️اندیشه ورزی

@Dnshjo1
📚 #یک_دقیقه_مطالعه

مادربزرگ برایم از سفر هدیه آورده بود ...
جعبه ی کادو را که باز کردم ، از خوشحالی بالا و پائین می پریدم و فریاد می زدم ...
آخ جون آتاری

آن روزها هر کسی آتاری نداشت ، تحفه ای بود برای خودش ...
کارم شده بود صبح تا شب در دست گرفتن دسته ی خلبانی آتاری و هواپیما بازی کردن ...

مدتی گذشت و من هر روزم را با آتاری بازی کردن شب کردم و هر چه می گذشت بیشتر از قبل دوستش داشتم ...

خوشحال ترین کودک دنیا بودم تا اینکه یک روز خانه ی یکی از اقوام دعوت شدیم.
وارد خانه که شدم چشمم خورد به یک دستگاه جدید که پسر آن خانواده داشت.

بهش می گفتند میکرو.
آنقدر سرگرم بازی  شدیم که زمان فراموش شد ... خیلی بهتر از آتاری بود ...  خیلی ... بازی های بیشتری داشت ، دسته ی بازی دکمه های بیشتری داشت ... بازی هایش بر عکس آتاری یکنواخت نبود و داستان داشت ...

تا آخر شب قارچ خور بازی کردم و هواپیمای آتاری را فراموش کرده بودم ...
به خانه که برگشتیم دیگر نمی توانستم آتاری بازی کنم
دلم را زده بود
دیگر برایم جذاب نبود ...
مدام آتاری را با میکرو مقایسه می کردم ...
همش به این فکر می کردم که چرا من نباید میکرو داشته باشم ولی یک بار نشد بگویم چرا من آتاری دارم و دیگران ندارند

امروز که در انباری لای تمام خرت و پرت های قدیمی آتاری م را دیدم فقط به یک چیز فکر کردم ...

ما قدر داشته هایمان را نمی دانیم ...

آنقدر درگیر مقایسه کردنشان با دیگران می شویم تا لذتشان از بین برود و دل زده مان کند ...

داشته های دیگران را چوب می کنیم و می زنیم بر سر خودمان و عزیزانمان
به این فکر نمی کنیم داشته های ما شاید رویای خیلی ها باشد ...

زندگی به من یاد داد مقایسه کردن همه چیز را خراب می کنند.

@Dnshjo1
📚 #یک_دقیقه_مطالعه

اگه شما غذا در یخچال خونتون دارید لباس هم به تن دارین و یک سقف هم بالا سرتون هست و جایی برای خوابیدن دارین پس شما از ۷۵ درصد از کل مردم جهان ثروتمند ترین.

اگه شما الان پول در کیفتان هست و کمی هم پول خرد دارید تا هرکجا بخواهید بروید پس شما جزو ۱۸ درصد مردم پولدار دنیا هستین.

اگه شما زنده هستین با سلامتی بیشتر از مریضی پس شما نسبت به میلیونها آدمی که طی این هفته خواهند مرد لطف بیشتری از خداوند نصیبتان شده.

اگه شما می توانید این پیام را براحتی بخوانید و بفهمید شما از ۳ میلیارد انسانی که در جهان هستند و نمی توانند ببینند و بخوانند یا از مشکل عقب ماندگی ذهنی رنج می برند خوشبخت تر هستید.

زندگی همش شکایت و حسرت خوردن نیست، زندگی یعنی هزاران دلیل برای شکرگذاری به درگاه خداوند مهربان و لطیف ...

👤باربارا دی انجلیس

@Dnshjo1
📚 #یک_دقیقه_مطالعه

رفتار های سمی که نباید عادی به نظر بیاد:

1- شوخی کردن با ترس ها وحساسیت های افراد
2- نظر دادن راجع به چاقی یا لاغری و ظاهر دیگران تا وقتی از شما نظری نخواستن
3- پرسیدن سوالات شخصی چقد حقوق میگیری؟کی ازدواج میکنی؟معدلت چنده؟
4- سرزنش کردن افراد بابت چیزی که دست خودشون نبوده
5- انتظار همیشه در دسترس بود و سریع جواب دادن پیام ها و تماس ها
6- گفتن جملاتی مثل"ناراحت نباش"یا"بهش فکر نکن" وقتی فرد دچار مشکل شده
7- جوری وانمود کردن که انگار حساس بودن و خط قرمز های فرد، زیادی و اضافیه
8- بی جنبه دونستن بقیه وقتی از اینکه حد و حدود رفتار واحترام باهاشون رعایت نشده و‌ هر شوخی انجام شده، ناراحت میشن.

@Dnshjo1
📚 #یک_دقیقه_مطالعه

🔹فرض کنید الان سال هزار و چهارصد و سی شده...ما احتمالا پیرمرد یا پیرزنی ناتوان هستم که داروهایمان به سه دسته بعد از صبحانه و نهار و شام تقسیم شده و فرزندانمان دیگر در خانه نیستند و سر زندگیشان هستند. از تمام آرزوهای جوانی فقط چند "ای کاش" مانده و زندگی، خلاصه می شود در عکس هایی که گه گاهی نگاهشان می کنیم و خاطراتشان از جلوی چشمانمان که دیدشان تار شده می گذرند.

🔸دیگر پدر و مادری نیست که انتهای هفته مهمانشان باشیم. خانه پدری، مدت هاست فروخته شده. عمه ای که می خواستیم یکبار در سال به او سر بزنیم مدت هاست فوت شده. دوچرخه کودکیِ بچه که قرار بود یکبار برای دوچرخه سواری ببرمیش پارک، گوشه دیوار حیاط کِز کرده. غم انگیز است اگر در سن پیری، ما بمانیم و انبوهی از کارهایی که دلمان می خواهد انجام بدهیم ولی دیگر نمی توانیم.

⚠️پس از امروز:
- هیچوقت از محبت به همسرمان خجالت نکشیم. روزی خواهد رسید که یا ما نیستم یا او.
- هیچ گاه روی هیچ ذوق و خواسته فرزندمان پا نگذاریم. او بزرگ خواهد شد و دیگر برای جبران فرصتی نیست.
- اگر دوستمان برای تولدش ما را دعوت کرد حتما برویم. شاید هیچ وقت دوباره جشن نگرفت.
- ابدا به خاطر بگو مگوهای بی ارزش خانوادگی رابطه مان را با فرزند یا پدر و مادرمان قطع نکنیم. خیلی وقت ها بوده که زنگ تلفن بدموقع به صدا درآمده و داغی بر دل گذاشته.
- درِ خانه را همیشه باز بگذاریم. سفره را پهن نگه داریم. روزی خواهد رسید که خانه خلوت باشد. که ناتوان شویم و اصلا سفره ای در کار نباشد
.- اگر مسافرتی را دوست داریم، برویم.
مهمانی بگیریم. مهمان شویم. گریه کنیم. بخندیم. بخریم. بفروشیم. محبت کنیم. ورزش کنیم. نقاشی بکشیم. کتاب بخوانیم. تحصیل کنیم. و هر کاری را در موقعی که باید انجام بدهیم، انجام دهیم.

🔻دنیا هیچ ارزشی ندارد. هیچ قیدی هم ندارد.
کم‌کم سوی چشمانت، توان پاهایت، شیرینی زبانت و زیبایی چهره ات گرفته می‌شود
هیچ کس مراقبِ ما نخواهد بود مگر خودِ ما.
بخندیم و از زندگی در هر شرایطی لذت ببریم.
هوایِ هم را داشته باشیم.
شاد باشیم و بیاموزیم که رایگان آن را هدیه کنیم.

💗عاقبت بخیر باشید🙏

@Dnshjo1
📚 #یک_دقیقه_مطالعه

‏این عکسهایی که تو اینستا طرف گذاشته که بعد از دو هفته دوستی ایفون گرفته رو میبینین؟بیاین راجع به پدیده «بمباران عاشقانه» حرف بزنیم.
بمباران عاشقانه وقتی اتفاق میفته که طرف شما تو رابطه شما رو توی هدیه،حرفهای عاشقانه،سورپریزهای پشت سر هم و تعریف و تمجیدهای افراطی غرق میکنه و با ‏این کارها،قصد کنترل شما رو داره.

بزارین یه مثال بزنم.فرض کنین یه ماهه با یه نفر اشنا شدین و همه چی خوبه،فقط اون همش میخواد که شما با تلفن یا حضوری باهاش وقت بگذرونین و شما امتحان یا یه پروژه کاری دارین.اون ازتون میخواد که جمعه با هم برین کوه ولی شما نمیخواین و مودبانه میگین نه ‏چند ساعت بعد،توی محل کارتون و جلوی چشم همه یه سبد گل رز سفید میارن با یه کارت که روش نوشته «هر گل رز برای هر روزی که تورو شناختم عشق زندگی من». خیلی قشنگه نه؟حالا وقتی که زنگ میزنین برای تشکر و اون ازتون میخواد جمعه برین بیرون گفتن «نه» خیلی خیلی سخت میشه.

همه هدف بمباران عاشقانه ‏که معمولا از طرف خودشیفته‌ها انجام میشه اینه که شما حس کنین یه چیزی بهشون بدهکارین و نتیجه‌اش به دست آوردن شما و کنترل نهاییتونه.

یکی دیگه از نشونه های بمباران عاشقانه،ابراز علاقه سریعه.کسی که تو یه هفته یا حتی یه ماه میگه دوست دارم،تو تنها عشق زندگی منی،نباشی من میمیرم و… ‏اگر طرف شما همه توجه شما رو از همون ابتدا میخواد و توقع داره که کار، درس، خانواده و دوستهاتون رو به خاطرش بزارین کنار این بزرگترین علامت خطره. آدمی که مرتب زنگ میزنه و پیام میده،با کادو و حرفهای عاشقانه توی رو در بایستی مجبورتون میکنه برنامه‌های دیگه‌تون رو کنسل کنین و فقط با اون ‏باشین احتمالا خودشیفته است و در مقابل با ادم خودشیفته،یه کار باید کرد: فرار

حالا شاید فکر کنین خوب ایرادش چیه؟اینکه یکی این همه بهت توجه کنه،حرفهای قشنگ بزنه و بهت کادو بده مشکلش چیه؟مشکل اینه که موقتیه تا وقتی شما رو به دست بیاره،در حقیقت مثل مواد مخدره و شما حالا معتاد شدین ‏و بعد اعتیاد رفتارش عوض میشه و میشه خود واقعیش. ممکنه ادم خشنی باشه،ممکنه کنترل گر یا حتی اهل خیانت باشه و چون شما معتاد به اون عاشقانه‌های اول هستین و امیدوارین برگرده به اون روزها،همه چی رو تحمل میکنین.فکر میکنین تقصیر شماست وگرنه اون همون ادم عاشقه ولی در حقیقت چیزی که الان ‏هست خود واقعیشه و نه چیزی که اولش بوده.

به قول یه خانوم نویسنده‌ای که اسمش رو نمیدونم،عشق واقعی هالیوودی نیست،تو هالیوود همه چی سریع،بزرگ،گرون و پر سر و صداست ولی تو دنیای واقعی عشق با شناخت تدریجی به وجود میاد و نیازی به کارهای عجیب و پز دادن نداره.

✍️ حانیه میرزایی
@Dnshjo1
📚 #یک_دقیقه_مطالعه

‍ قلب ها را از کینه پاک کنیم

روزی لقمان به فرزندش گفت :
« از فردا یک کیسه با خودت بیاور و در آن به تعداد آدم‌هایی که دوست نداری و از آنان بدت می‌آید پیاز قرار بده »
روز بعد فرزند همین کار را انجام داد و
لقمان گفت :
« هرجا که می‌روی این کیسه را با خود حمل کن »
فرزنش بعد از چند روز خسته شد و به او شکایت برد که پیازها گندیده و بوی تعفن گرفته است و این بوی تعفن مرا را اذیت می‌کند.
لقمان پاسخ داد :
« این شبیه وضعیتی است که تو کینه دیگران را در دل نگه داری . این کینه ، قلب و دلت را فاسد می‌کند و بیشتر از همه خودت را اذیت خواهد کرد ...

@Dnshjo1
#یک_دقیقه_مطالعه

*«دوچرخه سواری»، یعنی مرگ آرام اقتصاد جهانی!!!*

🚴مدیر کل بانک Exim که در اغلب کشورهای دنیا شعبه دارد، اقتصاددانان را به فکر فرو برد !! او در یک سخنرانی گفت:
*«دوچرخه سواری»، یعنی مرگ آرام اقتصاد جهانی!!!*

🚴🏽‍♂️یک دوچرخه سوار برای اقتصاد کشور فاجعه بار است، زیرا او ماشین نمی خرد و برای خرید ماشین وام هم نمی گیرد! پولی برای بیمه پرداخت نمی کند! سوخت هم نمی خرد. برای نگهداری و تعمیرات دوچرخه، هزینۀ قابلی هم پرداخت نمی کند! پولی صرف پارکینگ نمی کند و منجر به تصادفات شدید هم نمی شود!
🚴🏽‍♂️ او به بزرگ راه های چند لاینه نیازی ندارد! به باشگاه ورزشی و داروهای لاغری هم نیاز ندارد زیرا چاق نمی شود!
این افراد سالم، برای اقتصاد فایده ای ندارند و وجودشان لازم هم نیست، زیرا آنها پولی برای خرید انواع دارو نخواهند پرداخت! همچنین به دکتر بیمارستان و نیاز ندارند!
🚴🏽‍♂️دوچرخه سواران هیچ چیز به تولید خالص ملی نخواهند افزود!
🍔در نقطه مقابل، هر رستوران مک دونالد علاوه بر افرادی که به طور مستقیم در آن کار می کنند، حداقل 30 شغل ایجاد می کند:
10 متخصص قلب
10 دندانپزشک و
10 متخصص تغذیه
و این مساله ای است که ارزش درنظر گرفته شدن دارد!

🚶به علاوه پیاده روی از آن هم بدتر است زیرا افراد پیاده، حتی همان دوچرخه را هم نمی خرند !!!!!

@Dnshjo1
📚 #یک_دقیقه_مطالعه

🔻بسته فرهنگی شب یلدا

🍉اگر پدر و مادرمان زنده هستند گرامیشان بداریم و بر دستانشان بوسه بزنیم و اگر در قید حیات نیستند با فاتحه ای روحشان را شاد کنیم .

🍉به همسرمان یادآوری کنیم که عاشقش هستیم و اگر می توانیم هدیه ای کوچک و ارزان مثل یک شاخه گل تقدیم او کنیم!


🍉 اگر کدورتی بین افراد خانواده هست، دورهم جمع شویم و آن را بر طرف کنیم.

🍉 برای تدارک شب یلدا نیازی نیست همه میوه های بازار را بخریم؛ و خیلی ساده با چای و شکلات و تخمه می شود دورهم بود.

🍉خرید کنیم اما نه از مغازه های بزرگ. سوپری های کوچکی هم هستند که دلشان را به همین دورهمی و شب ها خوش کرده اند.

🍉حافظ فراموش نشود! سعی کنیم تا فارسی و اشعار کهنش را بیشتر بخوانیم تا به فرهنگ غنی ادب فارسی پی ببریم.

🍉پیام یلدا این است که تمام سال به بهانه های مختلف می توانیم دور هم جمع شویم.

🍉به بهانه یلدا مهربانی، لبخند و بخشش را تمرین کنیم.


🍉 نیازمندان را خوشحال کنیم. شاید خوشحال کردن یک نیازمند واقعی سال بعد ما را بیمه کند.

🍉 شب یلدا حال دل هم را بپرسیم.

🔻در آخر "یـلدا" از 4حرف زيبــــا تشکيل شده.
ی: یاد هم بودن.
ل: لبریز ازمحبت بودن.
د: دوست داشتن همدیگر.
ا: آخرین روز پاییز.
پیشاپیش یلداتون پرعشق و محبت❤️

@Dnshjo1
📚 #یک_دقیقه_مطالعه

شبی مار بزرگی برای پیدا کردن غذا وارد کارگاه نجاری شد.
همینطورکه مار گشتی میزد بدنش به اره گیر کرد و کمی زخم شد. مار خیلی ناراحت شد و برای دفاع از خود اره را گاز گرفت که سبب خونریزی دور دهانش شد.

او نمی فهمید که چه اتفاقی افتاده و از اینکه میدید اره دارد به او حمله میکند و مرگش حتمی است، تصمیم میگیرد برای آخرین بار از خود دفاع کرده و هر چه شدیدتر حمله کند و بدنش را دور اره پیچاند و هی فشار داد.

نجار صبح که آمد روی میز بجای اره لاشه ی مار بزرگ و زخم آلودی را دید.
مار بخاطر خشم زیاد و تفکر نادرستش موجب مرگ خود شد؛ مواظب افکار نادرستمان باشیم.

اگر عصبانی هستید کمی صبر کنید!

✍️لوییز ال هی

@Dnshjo1
📚 #یک_دقیقه_مطالعه

موقع رانندگی یه راننده به شما فرصت می‌دهد که دور بزنید و شما عمیقاً خوشحال و قدردان او می‌شوید، کمی جلوتر شما به راننده دیگری همین فرصت را می‌دهید و او هم تحت تأثیر شما به راننده بعدی و... آن روز تحت تأثیر یک گذشت ساده، افراد زیادی خوشحال و راضی شده و این چرخه را به دیگران
منتقل می‌کنند.
به شما موقع رانندگی هیچکس فرصت دور زدن نمی‌دهد و شما با فشار روحی و به زور دور می‌زنید؛ کمی جلوتر شما هم تحت تأثیر عدم همکاری بقیه، اجازه و فرصت به راننده بعدی را نمی‌دهید و او هم همینطور و... آن روز به خاطر عدم گذشت افراد، تعداد زیادی با ناراحتی و نوعی عقده به خانه خواهند رسید
این مثال درباره تمام تعاملات اجتماعی و انتقال امنیت روانی یا عدم امنیت روانی افراد به همدیگر صدق می‌کند.
احساسات و حالات روانی انسان به شدت مسری هستند و لذا حس افسردگی و غم‌انگیزی که در سراسر جامعه مشاهده می‌شود، ناشی از همین مسری بودن احساسات افراد است.

@Dnshjo1
📚 #یک_دقیقه_مطالعه

عروسکی که در پنج سالگی خراب شد
و کلی غصه اش را خوردیم، در ده سالگی دیگر اصلا مهم نیست..
نمره امتحانی که در دبیرستان کم شدیم و آنقدر به خاطرش اشک ریختیم
و روزگارمان را تلخ کرد در دوران دانشگاه هیچ اهمیتی ندارد و کلا فراموش شده است...
آدمی که در اولین سال دانشگاه آنقدر به خاطرش غصه خوردیم و اشک ریختیم
و بعد فهمیدیم ارزشش را نداشته و دنیایمان ویران شد،
در سی سالگی تبدیل به غباری از یک خاطره دور دور دور شده که حتی ناراحتمان هم نمیکند....
و چکی که برای پاس کردنش در سی سالگی آنقدر استرس و بی خوابی کشیدیم،
در چهل سالگی یک کاغذ پاره بی ارزش و فراموش شده است...
پس یقین داشته باش که مشکل امروزت،اینقدرها هم که فکر میکنی بزرگ نیست...
این یکی هم حل می شود ...میگذرد و تمام میشود...
غصه خوردن برای این یکی هم همان قدر احمقانه است که درسی سالگی برای خراب شدن عروسک پنج سالگی ات غصه بخوری!!!!!
همه مشکلات،همان عروسک پنج سالگی است...شک نکن!!

@Dnshjo1
📚 #یک_دقیقه_مطالعه

عجیب‌ترین معلم دنیا بود ، امتحاناتش عجیب‌تر...امتحاناتی که هر هفته می‌گرفت و هر کسی باید برگه‌ی خودش را تصحیح می کرد...آن هم نه در کلاس،در خانه...دور از چشم همه
اولین باری که برگه‌ی امتحان خودم را تصحیح کردم سه غلط داشتم...نمی‌دانم ترس بود یا عذاب وجدان، هر چه بود نگذاشت اشتباهاتم را نادیده بگیرم و به خودم بیست بدهم...
فردای آن روز در کلاس وقتی همه ی بچه ها برگه هایشان را تحویل دادند فهمیدم همه بیست شده اند به جز من...به جز من که از خودم غلط گرفته بودم...
من نمی خواستم اشتباهاتم را نادیده بگیرم و خودم را فریب بدهم...بعد از هر امتحان آنقدر تمرین می کردم تا در امتحان بعدی نمره ی بهتری بگیرم...
مدت ها گذشت و نوبت امتحان اصلی رسید،امتحان که تمام شد ، معلم برگه ها را جمع کرد و برخلاف همیشه در کیفش گذاشت... چهره ی هم کلاسی هایم دیدنی بود... آن ها فکر می کردند این امتحان را هم مثل همه ی امتحانات دیگر خودشان تصحیح می کنند... اما این بار فرق داشت...این بار قرار بود حقیقت مشخص شود...
فردای آن روز وقتی معلم نمره ها را خواند فقط من بیست شدم... چون بر خلاف دیگران از خودم غلط می گرفتم ؛ از اشتباهاتم چشم پوشی نمی کردم و خودم را فریب نمی دادم...
زندگی پر از امتحان است... خیلی از ما انسان ها آنقدر اشتباهاتمان را نادیده می گیریم تا خودمان را فریب بدهیم ... تا خودمان را بالاتر از چیزی که هستیم نشان دهیم... اما یک روز برگه ی امتحانمان دست معلم می افتد... آن روز چهره مان دیدنی ست...
آن روز حقیقت مشخص می شود و نمره واقعی را می گیریم...
راستی در امتحان زندگی از بیست چند شدیم؟

✍️ حسين حائريان

@Dnshjo1
📚 #یک_دقیقه_مطالعه

در دنیای قضاوت ها، تنها به این نکته توجه می شود که «دیگران بر اساس نظر ما چگونه اند؟

▪️فردی درترافیک جلوی ما بپیچد «احمق»
▫️ما که جلوی دیگران می پیچیم «زرنگ»
▪️کسی جواب تلفن ما راندهد «بی معرفت»
▫️ما که جواب ندهیم «گرفتار»
▪️فرد بلندتر از ما «دراز»
▫️کوتاهتر از ما «کوتوله»
▪️همسری که زیاد محبت بخواهد «وابسته»
▫️ما بیشتر بخواهیم «بی احساس»
▪️همکار جزئی نگر «ایرادگیر و وسواسی»
▫️ما جزنگرتر باشیم «شلخته و بی نظم»
▪️ فردی لیوان آب ما را چپه کرد «کور»
▫️ پای ما به لیوان دیگری خورد «شعور» ندارند لیوان را سر راه قرار داده است و...

دنیای قضاوت ها یعنی تحلیل رفتار و گفتار دیگران بر اساس نیازها و ارزش های خودمان❗️

✍🏻 مارشال روزنبرگ

@Dnshjo1
📚 #یک_دقیقه_مطالعه

اگر به خودتان آمدید و دیدید در زندگی برای چیزی تلاش نمی‌کنید یا هدفی ندارید، پس تعجبی هم ندارد که حس کنید این زندگی شماست که بر شما تسلط دارد، نه برعکس!
اصلا برای من مهم نیست که مدیرعامل پانصد شرکت باشید یا مادر خانه دار؛ باید هدف داشته باشید! این هدف ممکن است شخصی باشد، مثل این که تصمیم گرفته‌اید به تناسب اندام خود توجه کنید یا پس انداز کنید یاصاحب خانه شوید یا کسب و کاری راه بیندازید یا زندگی مشترک تان را از پرتگاه نجات دهید. هرچه! فقط این را بدانید که باید هدفی داشته باشید و اگر تا به حال موفق نشده‌اید روی هدفی تمرکز کنید، می‌توانید این عادت را کسب کنید. می‌توانید تبدیل به شخصی شوید که تمام آن چیزهایی است که خودش می‌خواسته!

👤 ریچل هالیس

@Dnshjo1
📚 #یک_دقیقه_مطالعه

آنها که موهای صاف دارند فر می‌زنند و آنها كه موی فر دارند موی‌شان را صاف می‌كنند ...

عده‌ای آرزو دارند خارج بروند و آنها كه خارج هستند برای وطن دلشان لك زده و ترانه‌ها می‌سُرايند...

مجردها می‌خواهند ازدواج کنند
متأهل‌ها می‌خواهند مجرد باشند!

عده‌ای با قرص و دارو از بارداری جلوگيری می‌كنند و عده‌ای ديگر با قرص و دارو میخواهند باردار شوند!

لاغرها آرزو ﺩﺍﺭﻧﺪ چاق بشوند
و چاق‌ها همواره حسرت لاغری را می‌كشند

شاغلان از شغلشان می‌نالند
بیکارها دنبال همان شغلند

فقرا حسرت ثروتمندان را می‌خورند
ثروتمندان دغدغه‌ی نداشتن صفا و خون‌گرمیِ فقرا دارند؛ افراد مشهور از چشم مردم قایم می‌شوند مردم عادی می‌خواهند مشهور شده و دیده شوند!

سیاه‌پوستان دوست دارند سفیدپوست شوند و سفیدپوستان خود را برنزه می‌کنند ...


و هیچ‌کس نمی‌داند تنها فرمول خوشحالی این است: "قدر داشته‌هایت را بدان و از آنها لذت ببر" قانونهای ذهنی می‌گویند خوشبختی یعنی "رضایت"، شکرگزاری؛

مهم نیست چه داشته باشی یا چقدر، مهم این است که از همانی که داری راضی و شکرگزار باشى، برای زندگی بهتر تلاش کنی و دست نکشی از حرکت به سوی اهدافت...

آنوقت ”خوشبختی ...!

@Dnshjo1
📚 #یک_دقیقه_مطالعه

ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﭘﻠﯽ ﻋﺒﻮﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺧﺮﻭﺷﺎﻥ ﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺪ …
ﻫﻤﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻧﺪ ﺗﺎ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺘﻮﺍﻧﻨﺪ به آنها ﮐﻤﮏ ﺭﺳﺎﻧﻨﺪ …
ﻭﻟﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﺷﺪﺕ ﺁﺏ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺯﻳﺎﺩ ﺍﺳﺖ، ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺷود ﺑﺮﺍیشاﻥ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﺮﺩ …
ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﻧﺠﺎﺗﺘاﻥ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭد ! ﻭ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺯﻭﺩﯼ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﻣﺮﺩ !
ﺩﺭ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺁﻥ ﺩﻭ ﻣﺮﺩ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﺎﺩﯾﺪﻩ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﮐﻮﺷﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﻴﺎﻳﻨﺪ
ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﺩﺍﺋﻤﺎ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺗﻼﺵ ﺗﻮﻥ ﺑﯽ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﻫﺴﺖ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﻣﺮﺩ !
ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺗﻼﺵ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺁﺏ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺩ .
ﺍﻣﺎ ﺷﺨﺺ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺑﺎ ﺣﺪﺍﮐﺜﺮ ﺗﻮﺍﻧﺶ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪﻥ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺗﻼﺵ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ .…
ﺑﻴﺮﻭﻧﯽ ﻫﺎ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﺯﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺗﻼﺷﺖ ﺑﯽ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﻫﺴﺖ …
ﺍﻣﺎ ﺍﻭ ﺑﺎ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺗﻼﺵ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎﻻ ﺧﺮﻩ ﺍﺯ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺧﺮﻭﺷﺎﻥ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ . ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪ، ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﻧﺎ ﺷﻨﻮﺍﺳﺖ .

ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺍﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﻣﺪﺕ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﺸﻮﯾﻖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ!

ﻧﺎﺷﻨﻮﺍ ﺑﺎﺵ ﻭﻗﺘﻰ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﻣﺤﺎﻝ ﺑﻮﺩﻥ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﻳﺖ ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ ‏...

@Dnshjo1
📚 #یک_دقیقه_مطالعه

‍ یکی از خوانین بختیاری هر روز که فرزندانش را به مدرسه میفرستاد، خدمتکار خانه به نام ابوالقاسم را با فرزندانش میفرستاد تا مراقب آنها باشد. ابوالقاسم هر روز فرزندان خان را به مدرسه میبرد و همان جا میماند تا مدرسه تعطیل میشد و دوباره آنها را به منزل میبرد. دبیرستانی که فرزندان خان در آن تحصیل میکردند یک کالج آمریکایی (دبیرستان البرز) بود که مدیریت آن برعهده دکتر جردن بود. دکتر جردن قوانین خاصی وضع کرده بود. مثلا برای دروغ ده شاهی کفاره تعیین کرده بود. اگر در جیب کسی سیگار پیدا میشد یک تومان جریمه داشت! میگفت " سیگار لوله بی مصرفی است که یک سر آن آتش و سر دیگر آن احمقی است!
القصه "دکتر جردن از پنجره دفتر کارش میدید که هر روز جوانی قوی هیکل، چند دانش آموز را به مدرسه می آورد. یک روز که ابوالقاسم در شکستن و انبار کردن چوب به خدمتگذار مدرسه کمک کرد، دکتر جردن از کار ابوالقاسم خوشش آمد و او را به دفتر فرا خواند و از او پرسید که چرا ادامه تحصیل نمیدهد؟ابوالقاسم گفت چون سنم بالا رفته و پول کافی برای تحصیل ندارم و با داشتن سه فرزند قادر به انجام دادن این کار نیستم.
دکتر جردن با شنیدن این حرفها، پذیرفت که خودش شخصا، آموزش او را در زمانی که باید منتظر بچه های خان باشد بر عهده بگیرد! او بعلت استعداد بالا ظرف چند سال موفق به اخذ دیپلم شد و با کمک دکتر جردن برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و سرانجام در سن ۵۵ سالگی مدرک دکترای پزشکی خود را از دانشگاه نیویورک گرفت. دکتر ابوالقاسم بختیار، اولین پزشک ایرانی است که تا سن ٣٩سالگی تحصیلات ابتدایی داشت!! جالب اینکه هر چهار فرزند او نیز پزشک شدند! دکتر ساموئل مارتین جردن معلم آمریکایی از سال ١٨٩٩تا ١٩۴٠ ریاست کالج آمریکایی را در تهران بر عهده داشت او به دانش آموزانش میگفت من میلیونر هستم زیرا هزارها فرزند دارم که هر کدام برای من، برای ایران و برای دنیا میلیونها ارزش دارند. به پاس خدمات بی حد این مرد بزرگ خیابانی در تهران بنام خیابان جردن برای بزرگداشت و زنده نگاه داشتن نام او، نامگذاری شد.

گاهی یک خدمت ما میتواند سرنوشت فرد و حتی اجتماعی را تغییر دهد! خوبی خوبیست با هر مذهب و هر ملیتی.

@Dnshjo1
📚 #یک_دقیقه_مطالعه

ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﺳﺎﺗﯿﺪ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺷﺮﯾﻒ میگفت :

ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﺮﮔﻪ ﻫﺎﺭﻭ ﺗﺼﺤﯿﺢ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ، ﺑﻪ ﺑﺮﮔﻪ ﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﻭ ﻧﺎﻡ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﮔﯽ ﻧﺪﺍﺷﺖ؛ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﯾﺮﺍﺩﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ .. ﺑﻌﯿﺪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺑﺮﮔﻪ ﻧﺎﻡ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. ﺍﺯ ﺗﻄﺎﺑﻖ ﺑﺮﮔﻪ ﻫﺎ ﺑﺎ ﻟﯿﺴﺖ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯾﺎﻥ ﺻﺎﺣﺒﺶ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯿﮑﻨﻢ. ﺗﺼﺤﯿﺢ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ 17/5 ﮔﺮﻓﺖ ...

ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﺮﺩﻡ ﺯﯾﺎﺩ ﺍﺳﺖ؛ ﮐﻤﺘﺮ ﭘﯿﺶ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﮐﺴﯽ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﻧﻤﺮﻩ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﺩ. ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺗﺼﺤﯿﺢ ﮐﺮﺩﻡ 15 ﮔﺮﻓﺖ.

ﺑﺮﮔﻪ ﻫﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ؛ ﺑﺎ ﻟﯿﺴﺖ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯾﺎﻥ ﺗﻄﺎﺑﻖ ﺩﺍﺩﻡ ﺍﻣﺎ ﻫﯿﭻ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯾﯽ ﻧﻤﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﺗﺎﺯﻩ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ " ﮐﻠﯿﺪ" ﺁﺯﻣﻮﻥ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺗﺼﺤﯿﺢ ﮐﺮﺩﻡ.

ﺁﺭﯼ ! ﺍﻏﻠﺐ ﻣﺎ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺳﺨﺖ ﮔﯿﺮ ﺗﺮﯾﻢ ﺗﺎ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻭ ﺑﻌﻀﻰ ﻭﻗﺘﻬﺎ ﺍﮔﻪ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﺭﻭ ﺗﺼﺤﻴﺢ ﻛﻨﻴﻢ ﻣﻴﺒﻴﻨﻴﻢ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ خوبی ﻛﻪ ﻓﻜﺮ ﻣﻴﻜﻨﻴﻢ ﻧﻴﺴﺘﻴﻢ.
@Dnshjo1
Ещё