❌ #قصهای_پرغصه از #شهری_فراموششده
❌امروز درحالی که برای اخذ نوبت از
پزشک متخصص (داخلی) به بیمارستان ابنسینا رفته بودم، متوجه شدم که بیمارستان،
#پاتوق_پزشکهای_عمومی_تازهکار است!
مرا برای رفتن به کلینیک به اصطلاح! تخصصی که همسایهی دیوار به دیوار بیمارستان است، راهنمایی کردند. آنجا پس از عبور از بینِ جماعتی از بیماران ناخوشاحوال و غمگین، در باجهی پذیرش درخواست نوبت نمودم، که با یک جملهی سرد و دردناک استقبال شدم:
#کلا_متخصص_داخلی_نداریم!
بدینترتیب،
تازه فهمیدم که زیستن در شهری که برخی مسئولینش مسئولیت نمیدانند و
کارِ خود را پروپاگانداهای واهی برپایهی آمارهای دروغین تعریف کردهاند، چه حس و حالی دارد!
مسئولینی که در بدو ورودشان به جرگهی صاحبمنصبان، بنرهای خودشایستهپنداریشان کوچهها و خیابانها را میپوشانند تا شایستگی تخیلی خود را به رخ مردم بکشند، اما همینکه مزهی بالادستبودن را میچشند، در عمل، ناکارآمدی و نالایقی خود را به نمایش میگذارند تا شهری بسازند که از هر نظر نظیر نداشته باشد.
من یک شهروند نورآبادی هستم. در شهرستانی زندگی میکنم با بیش از یکصدوپنجاههزار نفر جمعیت، در عصری که نه مدرن، بلکه حتی آن را پسامدرن میخوانند. حال در چنین عصری، که دیگر حتی در مناطق روستایی آن داعیهی توسعه
های انسانی و پایدار مطرح است، چقدر قابل تصور و باور است که یک کلینیک تخصصی، خصوصاً تنها کلینیک تخصصی در این شهرستانِ صدوپنجاههزار نفره،
#متخصص_داخلی_نداشته_باشد؟
آیا چنین تصوری بیشتر شبیهِ طنز نیست؟ طنزی که آدمها را به تمسخر گرفته است؟
باری، آدم
های این شهرِ فراموششده، اگر به مرضی دچار شوند، ظاهراً دو راه بیشتر پیش روی ندارند، یا بمیرند، یا برای معالجه به شهر دیگر سفر کنند، شهری که برخلاف شهر ما در حقش جفا روا نشده باشد.
◾️#دلفان_نیوز_اولین_بزرگترین_کانال_خبری_دلفان 📡https://t.me/joinchat/AAAAAENNFPIAm0jQvg8M7g