"مرثیه ای برای ماندگان ؛ نه رفتگان"
✅✅✅✅✅✅✅ هر روز که برگی بر تقویم عمر ما افزوده می شود؛ در اطرافمان برگی از درخت می افتد. و صدای شیونی که از هر خانه برمی خیزد در حقیقت نه بر رفتگان که ایشان به معبود و معشوق پیوسته اند بلکه بر ماندگان است که هر روز خود را تنهاتر از همیشه می بینند. این نسل بازمانده اما درمانده و پریشان احساس طفلی را دارد که از همه امیدش و دامان و چشمانی پر از زندگی جدا افتاده. چقدر دلم می سوزد برای نسلی که هر روز باید تکه تکه و ذره ذره وجود و همه تکیه گاهای زندگیش را به خاک سرد بسپارد. و چرا روی نخراشد و موی پریشان نکند و مویه سر ندهد که روز به روز خود را چونان حبابی بر دریای طوفانی می بیند و چرا اشکبار نباشد که ریشه ها رفته اند و شاخسار و برگهای بی ریشه به چکار می اید؟ " هیراتاو" این زادگاه اساطیر چه گنجها که در دل خویش نهفته است. کجایند بزرگ مردان با همت و خداوندان سخاوت که بسیار ناتوانان در کنارشان احساس آرامش داشتند و در زیر پرو بالشان زندگی می کردند؟ کجایند زنان " مرد پرور" که نجابتشان پهلو به پهلوی گرین " سنگین سِتار" می زد؟ کجایند مردان و زنانی که همه با هم " برادر و خواهر" بودند و نگاهشان پیامبر عصمت بود ؟ کجا رفت آن سقف هایی که چند خانوار را در کنار هم جای میداد؟ از کدامین گوهر نایاب نام ببرم که نام هر کدامشان داغی را تازه می کند و دلی را می سوزاند " فلک دمادم آوِرد خزونم/ نیشون اَر دلم داخ عزیزونم/اجل هر روژ عزیزی اَژینم سَنی/ هَت و بوسونم ریشیم اُر کنی". چقدر دلم میسوزد برای همه غصه ها و درد دلهایی که" قاو سوزه" این همنشین دیرینِ هیراتاو در دلش فرو خورده است. آه " قاو سوزه" ای کهن یادگار مردان و زنان سترگ ؛ کجاست چکاچاک داس دروگران خستگی ناپذیرت؟ چگونه این همه سال تاب آوردی وقتی دیگر از آن مردان عقاب آسا که در دره ها و پهنه هایت به دنبال شکار همچون پلنگان و غزالان در تو جولان میدادند خبری نیست؟ این همه درد را چگونه طاقت آوردی وقتی از آن بالا هر روز جنازه ای را بر سر دست می بینی از نسلی که با تو بزرگ شد و در تو به عشق نگاه کرد و همبازی تو بود؟ با این همه خاطره چه میکنی؟ به گمانم " سراب کیوار و آب دوغ" اشکهاییست که تو در دل خویش گریستی و بغض هایی ست که در دلت فرو خوردی. تو را که می بینم مانند هم نسلان خسته ات پیر و چشمانت کم سو شده است. کمتر مویه سر کن و همچنان سایه ات را بر سر هیراتاو و جوانانش بگستران . این نسل که از پدران و مادران و همه وجودش جامانده باید به تو تکیه کند تا سر پا بایستد . تو باید به فرزندان هیراتاو دلداری بدهی تا " امید " نمیرد. تا غصه یاران و عزیزان رفته ما را از پا نیندازد. لااقل تو برای ما بمان. با منِ بیکسِ تنها شده ، یارا تو بمان. همه رفتند ازین خانه، خدا را تو بمان. هر دم از حلقه عشاق ، پریشانی رفت. به سر زلف بتان، سلسله دارا تو بمان .
والسلام
#سید جلال حسینی 🔖اولین وبزرگترین کانال خبری دلفان
👇👉 https://t.me/joinchat/AAAAAENNFPJJMTNsDsHpPw