🔆 نه! کلام را برای وصف این حالات نیافریدهاند!
🔻 مروری بر مستند "دو سال قبل - با شیرمردان هوانیروز" چهارمین قسمت از مجموعه اول
#روایت_فتح📝 در این قسمت گزارشی میبینیم از تلاش شبانهروزی برادران
#جهادسازندگی، دو سال قبل از عملیات والفجر ۸ و رشادتهای هوانیروز در جریان این عملیات
🎥 اگر چه این قسمت هم با تصاویری از رزمندگان عملیات والفجر۸ (بهمن ۱۳۶۴) که در نخلستانهای حاشیهی اروند مشغول آمادهسازی خود هستند، شروع میشود ولی از همان ابتدا به روزهای پایانی پاییز در آذرماه سال ۱۳۶۲ میرود تا روایتی از مجاهدت مخفیانهی رزمندگان
#جهاد_سازندگی برای جادهسازی در ساحل شرقی اروند را به تصویر بکشد.
🌷 به همین بهانه
شهید آوینی این قسمت از روایت فتح را تقدیم کرده است به
#سه_جهادگر_شهید: حاج خلیل پرویزی، سیدصادق دشتی و حاج احمد پورمیدانی.
مقایسهی نماهایی از همین جادهی در حال ساخت با جادهی درحال بهرهبرداری و پر از کامیونهای مملو از رزمندگان از جمله ابتکارات این قسمت از روایت فتح است.
🔰 در گفتگو با
#جهادگران استان فارس و تصاویر حرکت و تکاپوی ماشینآلات راهسازی در زمینهای باتلاقی بخشی از دشواریهای مربوط به تهیهی مقدمات عملیاتها را میبینیم.
❇️ تضاد بین کار خشن و سنگین بچههای جهاد با روح لطیف و پر از آرامش آنها یکی از سوژههای
شهید آوینی در چهارمین قسمت روایت فتح است. در ادامه تصاویری از
#شهید_حسین_عبداللهی را میبینیم که شبانه یک دستگاه بولدوزر از کار افتاده را تعمیر میکند و به کار با بولدوزر ادامه میدهد.
💠 در نیمه دوم این مستند، به میانهی عملیات والفجر ۸ میرویم و زمانی که شیرمردان
#هوانیروز خودروهای حامل توپ ۱۰۶ را از ساحل شرقی اروند با هدف مقابله با پاتک دشمن به خط مقدم منتقل میکنند. همین جاست که راوی یادی هم میکند از خلبان باشهامت هوانیروز،
#شهید_شیرودی و همراهی شجاعانه او با
شهید چمران.
📻 دوربین روایت فتح سوار بر همین هلیکوپترها به فراز شهر
#فاو میرود و خود را به خط مقدم میرساند. یک رزمندهی اصفهانی با لهجهی دوستداشتنی خود آنچه در خط گذشته است را برای دوربین توضیح میدهد و راوی هم این توضیحات را تکمیل میکند.
📢 پایانبخش این قسمت روایت فتح، نوحهخوانی حاج اکبر شریعت و سینهزنی رزمندگان است: "کی رسد این پیام از قرارگاه کربلا / کی حرم حسین(ع) شود زچنگ بعثیون رها / کی رسد این خبر به ما ز فتح رزمندگان / کی به نجف میرسد این حماسهی عاشقان"
1️⃣ باران و آفتاب همچون گریه و شادیِ بچهها درهمآمیخته بود. چگونه میتوان در عین گریستن خندید و در عین خندیدن گریست؟ اگر جواب این سؤال را میدانی، این بچهها همانگونه هستند: در عین گریستن می خندند و در عین خندیدن می گریند. دل دریاییشان مطمئن و آرام است، اما در عین حال، امواج بیقراری بیتابانه خود را به ساحل بلند سینههای ستبرشان میکوبد.
2️⃣ و تو می دانی زمان بر ما اسیرانِ زمان است که می گذرد، اگرنه، در پیشگاه لازَمان و لامَکان، دیروز و امروز و فردا به یکپارچه حاضرند و این عرصهی زمان را هم، او برای تکامل من و تو گسترده است.
اکنون این نخلستانها خالی است، اما اگر درست دقت کنی، در این سکوتی که سنگین بر روح نخلستان نشسته است، صدای ملکوتی و پر از خلوص آن مرد خدا را می شنوی که عشاق حرم را به سوی کربلا فرا میخواند و حتی از این بیشتر، صدای خنده و گریه طلیعهداران نور را هم که دو سال و چند ماه دیگر در اینجا گرد خواهند آمد خواهی شنید. گوش کن... میشنوی؟
3️⃣ هزاران سال از آغاز حیات بشر به این کره خاکی می گذرد و همهی آنها تا به امروز مردهاند و ما نیز خواهیم مرد و بر مرگ ما نیز قرنها خواهد گذشت. خوشا آنان که مردانه مردهاند و تو ای عزیز! میدانی تنها کسانی مردانه میمیرند که مردانه زندگی کرده باشند.
4️⃣ شب است و چشم اسیران دنیا خفته است و چشم بیداردلان، بیدار. چه جای خواب که فرزندان آخرین پیامبر خدا هنوز خسته و مجروح در بیابان کربلا این سوی و آن سوی میدَوَند و پیکر مطهر بهترین بندگان خدا هنوز غلتیده در خون مظلومیت حق باقی است.
5️⃣ خندانِ گریان، گریانِ خندان، مطمئن وآرام، اما بی قرار. نه! کلام را برای وصف این حالات نیافریدهاند! کلام در بند ماهیات، اسیر است و این جوانان به عین وجود رسیده اند.
http://l1l.ir/2rac🔸دوران دفاع مقدس به روایت رهبر انقلاب
👇🏻https://t.me/joinchat/AAAAAEGkyfCfGGHESBmf3w