(فراق یار)
به دل دارم غم عشقی که آن دلدار میداند
میان آتشم هرشب فقط آن یار میداند
دلم از درد میسوزدشده چشمان من گریان
زهجران سوزها دارم که در گفتار میداند
نمی ترسم که درعالم بپیچد دام رسوائی
کنون من بیقرار او که بی پندار میداند
دلم از درد میگرید ندارم طاقت حرمان
نمی پرسدکسی حالم که آن هشیارمیداند
خرامان میرود هرشب نگارم از سر کویم
نیاسودم شبی آسان دل بیدار میداند
شاعر:
#سیما مظفری دیز
🌺 ✅join
👉@salamtat