همواره رابطه ی بین "شعار" و "عمل" را شکرآب، یافته ام! اگر اولی بوده، دومی نبوده و بالعکس نیز صادق یافته ام... مصداق بارز این ادعا را در شعارهای "مرگ بر آمریکا"و حضور سبز ده ها محصولِ "ژن خوب" شعارتراشان در مراکز علمی وفرهنگی و اقتصادی آن کشور می بینیم تاجایی که این روزها،بزرگ ترین تهدید پساتحریم ترامپ،"اخراج فرزندان مسئولان کشوری و لشکری از جغرافیای به زعم شعارسازان،مرگ، رابر بال رسانه شاهدیم"! اما، شعار"سه شنبه های بدون خودرو" چیز دیگر بود!
این یک، تابوی "فاصله شعار و عمل" را شکست و در قرابتی رؤيايي، شانه به شانه پیش تاختند تا جایی که امروز، محمد درویش،خبر از پویش سه شنبه ای داد که در آن جمع بزرگان پایتخت، #مهدی_جمالی_نژاد، #علی_سرزعیم، #سلیمان_پاک_سرشت، #آرش_میلانی،#حسین_آخانی و از همه مهم تر #شهردار_پیروز ومعاونان وزرا تا همکاران شهردار، پابه پای #محمد_درویش عزیز، پا به رکاب شده بودند! چندسال قبل که پویش راه افتاد،کسی فکر نمی کرد، چنین توفیقی یابد اما ایده #محمد_بختیاری، جان گرفت و پیش تاخت و می رود که پایتخت را با دو چرخش، تصاحب کند!
2⃣ انتخاب چنین مرد فرزانه و متعهدی از دیار #پیرانشهر را نباید به او، بلکه باید به مافوقش تبریک گفت که آشکارا نشان داد دایره انتخاب مدیران در جمهوری اسلامی ایران می تواند خیلی هم تنگ و محدود و در انحصار #ژنهای_خوب نباشد!
1⃣ اصولاً چرا یک فیلسوف باید به محیط زیست بپردازد؟ شاید به این دلیل ساده که فیلسوف است و در کند و کاوِ یافتنِ پاسخهایی برای چرایی زندگی آدم زمینی ها! نه؟
3⃣ احسان شریعتی در یک کنفرانس که «مؤسسه رخداد تازه» متولی برگزاری اش بود، در پاسخ به این پرسش که «مسألهٔ اصلی ما چیست؟» به شکلی مشروح اثبات کرد: چرا محیط زیست در شمارِ اصلی ترین مسایل و چالشهای امروزِ ایران است؛ پاسخی که همان زمان، یعنی حدود ۴ سال پیش در «روزنامه بهار» منتشر شد.
4⃣ احسان شریعتی می گوید: مساله اصلی بر سر آن است که بدانیم در چه بوم- زیستی به سر میبریم؟ چگونه در این محیطزیست میزییم و نسبت به یکدیگر چگونه رفتار میکنیم؟ آنچه عیان است این است که ما در حال گذر از گذشته به نو و لذا در یک وضعیت ناپایدار به سر میبریم. این شرایط گذار در صد و اندی سال گذشته به طول انجامیده است. مدرنیته وارد ایران شده، سنت نیز از میان رفته و ما در یک حالت معلق گذران زندگی میکنیم. شما این مساله را در کلانشهرهایی مانند تهران به وضوح میبینید؛ کلانشهرهایی که با عرصه عمومی مانند سطل زباله برخورد میشود. آنچه تعجبآور است آن است که حرمت محیطزیست اصلاً وجود ندارد. انگار آشغالها چیده شدهاند در خیابان. همینطور در تمام محیطزیستمان. این مقدار از حجم تولید ضایعات در کشوری درحال توسعه واقعا شگفتانگیز است. بحث را از همین تولید و توزیع و جاذبه و دافعهٔ ضایعات میتوان شروع کرد تا به سیاستهای کلان عمران و شهرسازی رسید: همهچیز به شکل دیوانهواری باید خراب و دوباره ساخته شود. تهرانی که نماد ایران است مبتنی است بر #تخلففروشی و #تراکمسازی بیرویه و خلاف قاعده آن هم به روی گسلها! که همگی آنها خلاف الگوی علمی و محیطزیستی هستند. در این محیط است که حقوق بشر-و-شهروند رعایت نمیشود. در ترافیک آن، رعایت حق عابر پیاده توسط سوارهها «محلی از اعراب» ندارد! تقدم حق عابر پیاده برخلاف بسیاری از نقاط دنیا بی معنا است. همین عدم رعایت حقوق دیگری در سطح خرد ما را به نتایج کلان دیگر میرساند. اینکه در بوم- زیستی زندگی میکنیم که فرد انسانی کرامتی ندارد. پس طبیعی است که در سطح اقتصادی و سیاسی هم همین مشکل را داشته باشیم! نه؟
5⃣ البته ما مساله فراوان داریم، اما ساعت ۹:۵۵ دقیقه صبح فردا - ۲۲ مهر - احسان شریعتی برایمان شرح خواهد داد که از بین این همه مسایلِ جورواجور و همه یه جورایی ناجور، مساله اصلی ما چیست و چه نسبتی با محیط زیست دارد؟