🔚 تشابه تاریخی مظلومیت ِآقایان خامنهای و احمدینژاد و کجفهمیِ عمارنماها
🔹 قسمت اول
▪️ مخاطب اصلی این نوشته،
#خودعمارپنداران و حامیان آنها میباشد. باشد که پیرامون حوداثِ سالهای اخیر کمی درست بيانديشند.
🔸 موضوع برمیگردد به دهه ۶۰. در سال ۱۳۶۰ آقای خامنهای کاندیدای ریاست جمهوری شدند و با رای بالا نیز به این مقام دست یافتند. اولین و مهمترین حقِ شخصی که رئیس جمهور شده اینست که کسی را به عنوان نخست وزیر معرفی کند که دیدگاههای همسو با او داشته باشد. دیدگاههایی که مردم به جهت شناختِ کاندیدای منتخب، به او رای دادند. در آن سالها آقای خامنهای عضو حزب جمهوری اسلامی بودند. در سال ۶۰، با رفع تقریبی خطرِ گروههای مجاهدین، جبههٔ ملی، بنیصدر و... ؛ دیگر حزب، رقیب جدی برای کسب قدرت نداشت. در آن مقطع، حزب به دو گروه تقسیم شد.
🔹 ۱- گروهی که بعدها به چپ معروف شدند با محوریت میرحسین موسوی( شما بخوانید مرحوم
#هاشمی_رفسنجانی)
🔹 ۲- گروهی که بعدها به راست معروف شدند با محوریت آقای خامنهای
🔸 شروع اختلافاتِ جدّی، در معرفی نخست وزیر خود را نشان داد. آقای خامنهای در سال ۶۰، دو نفر را برای این پست مدنظر داشت. اما مجلس که ریاست آن با مرحوم
رفسنجانی بود، آنها را نپذیرفت و با اصراری فراوان آقای موسوی را برای این پست مناسب میدانستند. نهایت امر با وساطت بزرگانی که اکثرشان، موافق موسوی بودند! و قبولِ شرایطی از دو طرف، آقای خامنهای علیرغم میل باطنی خود موافقت کردند که نخست وزیر آقای موسوی باشد.
🔸 از همان سال در مسائل مختلف اختلاف دیدگاها به شکل جدی وجود داشت و آقای خامنهای برای اصلاح سیاستهای نخست وزیر و وزرا، پیشنهادات و تذکراتی را ميداد. همین امر برای برنامههای نخست وزیر( شما بخوانید اعتدالیون آن موقع) ایجاد مزاحمت میکرد که این مسئله سبب شده بود که موسوی برای پیشبرد برنامه های خود چند بار
#استعفا دهد یا تهدید به استعفا کند. دوره اول با سختی های فراوان برای آقای خامنهای گذشت. سال ۶۴ تنهاترین شخصی که پتانسیل پیروزی در انتخابات را داشت آقای خامنهای بود. اينبار ایشان برای حضور مجدد خود جهت کاندیدا شدن، شرطی مهم داشت؛ اینکه نخست وزیرش آقای موسوی
#نباشد!
🔸 امام (ره)با توجه به اینکه انتخاب نخست وزیر از ابتداییترین و بدیهیترین موارد است، با این شرط موافقت کردند. مشاوران و تیم آقای موسوی(شما بخوانید اعتدالیون آن زمان و حال) در آن زمان، صلاح دیدند تا زمانی که آقای خامنهای برای حضور در انتخابات رضایت ندادهاند، سکوت کنند. آقای خامنهای تقریباً ۲ ماه قبل از انتخابات موافقت خود را اعلام کرد. با این خبر، همان اشخاصی که در سال ۶۰ آقای خامنهای را وادار به قبول و پذیرش موسوی کردند به علاوه افراد جدیدی که بعدها به آن جمع پيوستند، چنان فضا و شرایطی را به وجود آوردند که امام (ره) که در ۲ ماه قبل از انتخابات به آقای خامنهای قول داده بودند که انتخاب نخست وزیری با خودتان، در دو ماه بعد گفتند انتخاب شخصی دیگر، غیر از آقای موسوی برای پست نخست وزیری یعنی
#خیانت_به_اسلام! انتخابی که قانوناً، شرعاً، اخلاقاً و عرفاً حق طبیعی رئیس جمهور بود.
🔸 امام(ره) تنها در دو ماه بعد از قولی که به آقای خامنهای دادند با فضایی که امثال آقای
هاشمی، آقای محسن رضایی فرماندهٔ سپاه وقت، نمایندگان مجلس وقت، وزرای دولت، سیاسیون و خواص همسو با آقای موسوی از جنگ و فضای داخلی ترسیم کرده و به وجود آورده بودند، با بیان جملهای که از آن حکم حکومتی استشمام می شد، عدم انتخاب آقای موسوی را
#خیانت_به_اسلام دانستند. آقای موسوی را به حق باید نخست وزیر آقای
هاشمی دانست نه امام(ره). شخصی که با چراغ سبز و درخواست آقای
هاشمی در سال ۸۸ دوباره برای اهدافی مهم، سربرآورد.
🔸 برای مظلومیت آقای خامنهای همین بس، که ایشان مجبور بودند به خاطر شرایط جنگ، آرامش فضای روانی جامعه و عدم شکل گیری معضلی جدید در ساختار حکومت، به نخست وزیریِ شخصی تن در دهد که هم او و هم امام(ره) می دانستد با این انتخاب، قرار است اتفاقات مهمی در سالهای پیشرو رقم بخورد و شرایطی به نظام، مردم و امام (ره) تحمیل شود. اتفاقاتی که از آن گریزی نبود. مثل بحث مک فارلین، بحث قائم مقامی و رهبری آینده نظام، بحث سرنوشت جنگ و...
▪️ عمارنماهایی که ید طولایی در مشابهت سازی تاریخی دارند، بفرمایند که:
🔹 ۱- چرا آقای خامنهای شرایط را طوری پیش بردند که امام(ره) مجبور شدند، شبه حکم حکومتی داده و تخلف از آن را خیانت به اسلام بدانند؟
🔹 ۲- بفرمایند که امام (ره) چطور حاضر شدند برخلاف قولی که به آقای خامنهای دادند، نخست وزیری موسوی را به آقای خامنهای تحمیل کنند؟
🔻@Citizenshiprights57