🔸 امروز در آستانهٔ ۳۰ سالگی به عنوان یک #بسیجی؛ کمکم حال #نوذر را پیدا کردهام. نوذر، جانباز شیمیاییست که #سیلی میزند. #سیلی به صورت کسی میزند که از جنس خودش است. سیلی #نوذر را تا این روزها به خوبی درنیافته بودم! #سیلی_نوذر، ابداً و اصلاً #سیلی به سعید(علی دهکردی) نبود؛ بلکه #سیلی به ملتِ ایران بود. این #سیلی به ملتیست که #بسیجیان خود را به راحتی در چم و خمِ زد و بندهای سیاسی خود فراموش کرده است!
🔸 امروز میخواهم روایتگر #بسیجیان مظلومی باشم که در سالهای ۸۸ تا ۹۰ از کیان انقلاب دفاع کردند، اگر امثال شهید خرازی دشمن را میدیدند ما نمیتوانستیم دشمن را به خوبی ببینیم، چون حتی در لباس خودی هم ضربه خوردیم. دیدیم که #همه فرار کردند؛ اما #بسیجیها ماندند و البته #فراموش شدند... نمیگویم از درس و زندگی خودشان چگونه زدند؛ چراکه هدف من و دوستان من چیز دیگری بود. اما سالها بود که میخواستم هشدار دهم که از میان ما، که در تمام شهرهای ایران کم هم نیستند؛ مانند #نوذر شدهاند! و این یک زنگ خطر بزرگ برای انقلاب است!
🔸#نوذر یک #بسیجیِ شیمیاییست که به دنبال پناهدگیست! او به کشوری می خواهد پناهده شود که همان کشور این بلاها را به سر او آورده و ریهٔ اورا از گازهای شیمیایی پر کرده است! اما به دلیل مشکلاتی میخواهد به همهٔ داشتههایش آتش بزند!
🔜 به عنوان یک #بسیجی زخم چشیده به #نوذر حق میدهم!