#سلسله_درسهای_داستان_کوتاه #داستان_کوتاه_رئالیستی #قسمت_۲عناصر داستان کوتاه رئالیستی و ویژگیهای آن
۱- مکان:
در داستان رئالیستی جزئیات عینی یک مکان به طور دقیق و به مانند کاری که یک دوربین عکاسی میکند، ثبت میشود. گویی که نویسنده، رویدادها و مکانی که این رویدادها در آن رخ میدهد، با حرکت دادن کُند دوربینی، با دقت و با نمایی درشت (کلوزآپ) فیلمبرداری میکند. توصیف دقیقی که راوی داستان کوتاه رئالیستی «الید الکبیرة» از مجموعهی داستانی «حادثة شرف» اثر یوسف ادریس از روستای خود و در بخشی دیگر از حیاط منزلشان میدهد به گونهای است که خواننده احساس میکند عکسی واضح از یک مکان واقعی را میبیند:
«وقریتنا دائما هادئة، لا صوت .. لا زعيق .. لا شجار .. لا شيء، هواء يداعب ما على الأسطح من حطب، وقوافل الأوز ساكنة لا تكاكي، وكل شيء من الطين، والأرض فوقها تراب، وفي السماء دخان المواقد، والناس يتحركون في صمت ووجوم وبلا حماس ...»«والفناء هو الفناء "الطلمبة" موجودة وحوضها من الحجرة والماء يتسرب من الحوض و يصنع قنوات، والأشجار متفرقة كعادتها، والنخلة قد نمت وقتلت ما حولها من نخيل صغير وأصبحت أطول من الحائط، وشجرة العنب ماتت لا ريب من كثرة الماء، وبرج الحمام في آخر الفناء أبيض وفيه خرابيش، وأوضة الفرن بابها مهبب أسود والظلام يشع من داخلها، والأرض عليها عفش ومهملة والفناء كبير ..»
«روستایمان همیشه ساکت است، نه صدایی ... نه فریادی ... نه دعوایی ... هیچچیز، بادی با هیزمهای روی پشتبامها بازی میکند، دستهغازها آرامند، قات قات نمیکنند، همهچیز از گِل ساخته شده، روی زمین خاک است و دود اجاقها در آسمان، مردم خاموش و بیصدا، و بیهیچ شور و هیجانی در حرکتند ...»«و حیاط همان حیاط است، "تلمبهی آب" همچنان هست، حوضش سنگی است و آب از آن سرریز میشود و آبراههایی درست میکند، درختان مثل همیشه پراکنده از هماند، درخت خرما رشد کرده و باعث مرگ درختچههای خرمای اطرافش شده و طولش از دیوار هم بالا زده است، درخت انگور بیشک از زیادی آب خفه شده، كبوترخانهی انتهای حیاط سفید است و خراشهایی روی آن نقش بسته، دهانهی اتاقک تنور ترکخورده و سیاه است و از درونش تاریکی بیرون میزند، روی زمین پر از اسبابواثاثیه و بههمریخته است، و حیاط بزرگ است ...»
#فاطمه_جعفری 🆔 @CTAFJ