خاطرات سیمره ای
#علی_اکبر_هاشمی يادم هست كه در سال ۱۳۴۵ دره شهر نه دبيرستان داشت و نه مسجد، و ما اولين محصل هايي بوديم كه كلاس ششم را در دره شهر گذرانده بوديم، و مجبور بوديم كه براي ادامه ي تحصيل به پل دختر برويم.
افرادي مثل پرويز شاه كرمي، مرحوم حسين دانياري، علي محمد عموزاده، حميد هاشمي، احسان هاشمي، حيدر هاشمي و چند نفري ديگر، كه ما مجبور بوديم اكثرا، فاصله ي دره شهر تا پل دختر را، با وجود ناامني، پياده برويم.
در اين شرايط، پدرم دست به كار شد و قبض هاي پنج و ده توماني درست كرد. و اين قبض ها را بين مردم، توزيع نمود. هنوز در خانه ي ما، تعدادي از اين قبض ها، موجود مي باشد؛ و ليست افرادي كه هم پول پرداخت كرده اند هم اکنون موجود است ...
سپس مرحوم پدرم، با اين پول ها و مبلغي كه خود نيز اضافه كرد، كار ساختن مسجد و دبيرستان را، با زمين هايي كه مرحوم نبي هاشمي اهداء كرده بود، شروع كرد.
يادم هست، در شروع كار نماز، پدرم، سفارش كرد و مرحوم شيخ اسدالله غضنفري كه با حضرت امام (ره) در عراق نيز ارتباطات نزديكي داشت، نماز شروع كار مسجد را ادا نمودند.
اولاد همين روحاني بزرگوار، هم اكنون در آبدانان مي باشند و اتفاقا اقاي عادل اذر نيز داماد همين خانواده ميباشند.
حتي يادم هست كه مرحوم پدرم، آهن آلات ساخت مسجد را، از پيمانكار جاده ي پل دختر به دره شهر، به رايگان گرفتند...
تاریخ و فرهنگ دره شهر
https://telegram.me/ceymarian