72_ تبسم گتسبی یکی از آن تبسم های نادری بود که کیفیت اطمینان ابدی داشت و آدم در زندگی ممکن است فقط چهار یا پنج بار به نظایرش بربخورد. تبسمی بود که یک لمحه مقابل تمامی جهان خارج می ایستاد، یا چنین به نظر میرسید که می ایستد. و بعد با تعصبی مقاومت ناپذیر به نفع تو، روی تو متمرکز میشد. ✍#اسکات_فیتزجرالد
در معرفی صد رمان برتر قرن بیستم، بلندترین جایگاه به گتسبی بزرگ رسیده است. اثر نویسنده معاصر امریکایی که رمان های دیگرش هم زبانزد ادبیات دوستان هست. اما گستبی به قول معروف چیز دیگریست. گتسبی بزرگ ماجرای صفا یکرنگی و جوانمردی است و پاسخی که آدمیان به این خصایل انسانی می دهند. افسری جوان و بی پول به نام گتسبی به دختری متمول دل می بندد غافل از این که این علاقه یک طرفه است. گتسبی اما راضی به این واقعیت نمی شود و تمام تلاشش را صرف ثروت اندوزی و کسب شهرت می کند تا شاید بتواند به آرزویش برسد. اگرچه در انتها چنین می شود ولی روزگار و آدم هایش درس تلخی به او می دهند. درسی که به قیمت جانش تمام می شود. کسانی که زندگی فیتزجرالد را از نزدیک مطالعه کرده اند رمان گتسبی را کپی دیگری از زندگی او و همسرس زلدا می دانند و در نهایت منتقدان معتقدند رمان گتسبی بزرگ از آن دسته داستان هایی است که هرکسی باید پیش از مرگ بخواند.