فقط مرغهای دريايیاند كه از طوفان نمیهراسند، حتی وقتی در ميان درياها جهت خود را گم میكنند و جايی برای نشستن پيدا نمی كنند، آن قدر بال میزنند كه طوفان فرو نشيند و زمينی برای نشستن بيابند يا در همان اوج جان میدهند، آن كه در ميان امواج میافتد مرغ دريايی نيست... مرغ دريايی در اوج میميرد... آخرين توان خود را صرف اوج گرفتن میكند تا سقوط را نبيند...
۵۳_ عمو والتر گفت: عاشقان کامیاب عشق را نقطهی مقابل مرگ میدانند. من آنرا تجربه نکردهام، ولی میدانم که بعضی از آثار هنری در برابر سرگیجهی زاییده از تماشای مردگان و آسمان پرستاره و تاریخ مقاومت میکنند. .... ۵۴_ بزرگترین راز این نیست که ما، به تصادف، در میان انبوه ماده و انبوه ستارهها پرتاب شدهایم؛ بزرگترین راز این است که، در این زندان، چنان تصاویر نیرومندی از خود میسازیم که نیستی را نفی میکند.
توجه داشته باشید که از سه رمان بزرگی که هدفشان تسخیر مجدد جهان است، اولی را یک برده (میگل سروانتس)، دومی را یک محکوم به اعمال شاقه (فئودور داستایوفسکی) و سومی را یک محکوم به چرخ شکنجه (دانیل دوفو) نوشته اند!