دختری خوابیده در مهتاب
چون گل نیلوفری بر آب
خواب میبیند
خواب میبنید که بیمار است دلدارش
وین سیه رویا شکیب از
چشم بیمارش
باز میچیند
مینشیند خسته دل در دامن مهتاب
چون شکسته بادبان زورقی بر آب
میکند اندیشه با خود
از چه کوشیدم به آزارش ؟
وز پشیمانی سرکشی گرم
میدرخشد در نگاه چشم بیدارش
روز دیگر
باز چون دلداده میماند به راه او
روی میتابد ز دیدارش
میگریزد از نگاه او
باز میکوشد به آزارش...
#هوشنگ_ابتهاج #هوشنگ_ابتهاج دکلمه:
#ایرینا_آبرامنکو از روسیه