⭕️ راه رشد انسان، در مکتب صفائیسم
✍️ سید حسن سعادت نیا
🔹 خدا رحمت کند آقای «صفایی حائری (ع.ص)» را! همین چند روز پیش سالگرد فوتش بود. اگر بگویم ریشهی فکر من در هوای باصفای «صفایی» شکل گرفته، گزاف نگفتهام. آن قلم وزین شریعتیگونه و آن فکر مطهرینما و آن درک حکیمانه و تحلیل عالمانه، بیشترین تاثیر را بر
ساختمان اندیشهی من و امثال من گذاشته. بسیاری را دیدهام که با «
حرکت » صفایی حرکت کردهاند و با «
مسئولیت و سازندگی » او، سازنده شدهاند و در سطح مسئولیت، زندگی کردهاند. مرحوم، تمام بحثها را از هرکجا که شروع میکرد، آخرش میرسید به چند واژهی بنیادین. انگار که یک جدول مندلیف گذاشتهباشد کنار دستش و بگوید: «خب، راه حل تمام مسائل فکری همینها هستند.»
انسان و استعدادهایش، رشد، پروردگار، فطرت؛ اینها کلیدواژههایی هستند که «صفائیستها» نسبت به آنها شرطی شدهاند.
🔹 یک مثال بینظیر دارد -مثل تمام مثالهای بینقصش- که میگوید: «
انسان مثل سنگ نیست که حرکتش وابسته به نیرویی خارجی باشد. سنگ را اگر یکی پرتاب کند، حرکت میکند و بالا می.رود؛ اما همینکه این انرژی به پایان رسید، متوقف میشود و سقوط میکند. گیاه، بر خلاف سنگ است؛ بالارفتن، حرکت طبیعی گیاه است و
انسان، اشرف مخلوقات، مجموعهی استعدادها، جمع جبرها، ورای تمام اینهاست.
انسان را نمیشود با پرتابکردن بالا برد. نمیشود توقع داشت که گیاهگونه رشد کند و بالا برود. بلکه
انسان،
انسان است؛
مختار است و تربیتی که بدون اختیار و خواست او انجام شود، می شود «
داغکردن » و «
بغلی » بارآوردن. آدمی که داغ شده، در طوفان حوادث، زود سرد میشود. کودکی که بغلی شده، همین که زمین بگذاریدش، شروع میکند به نقنق کردن و غر زدن. اینها هیچکدام «راه» نیست.
🔹 راه رشد
انسان، آن است که تو «راه» را نشان او بدهی. او خودش استعدادهایی دارد و فطرتی، که برای حرکت او کافیست. تو فقط باید به او یادآوری کنی تا استفاده از این فطرت را فراموش نکند. بند تعصب و جهل را از دور فکرش باز کنی و آزادش بگذاری. تو آهنها و آهنرباهای کاذب را فقط بردار؛
قطبنمای دل او، راه درست را نشان خواهد داد.»
🔹 باید این
انسان را شناخت؛ باید دانست که این کوه استعداد و توانایی، برای لمیدن و رکود نیست. این بمب اتمی برای روشنکردن شمع نیست. اینجاست که میفهمی رکود، مرگ است و حرکت، زندگیست. اما حرکت به کدام سو؟ اگر
انسان را، خودت را، با آن همه عظمت دیده باشی، مقصد و مقصود حرکتت را بینهایت قرار میدهی. استعداد تو انتها ندارد، پس راه با انتها به دردت نمیخورد.
🔹 اینجاست که جهان را مسیر رشد میبینی و نگاهت یک «راه» را و یک «جهان» را و یک «خدا» را میبیند و جهانبینیات اصلاح میشود. حالا موحد شدهای و پا در مسیر گذاشتهای.
شک ندارم که با این فرمول، قلهها را فتح و خرمشهرها را آزاد میکنی.
#عین_صاد#انسان#آیین_و_اندیشه🆔 @basijaut