🥀💢🥀💢🥀💢🥀🥀💢🥀
⭕️ #خاطره_شنیدنی_از_شهید_مهدی_باکری_وسیل🔺در حالی که این روزها سیل در مازندران و گلستان رخ داده،
خاطرهای
از #شهید_مهدی_باکری در زمان شهرداریش و نحوه برخورد با سیل
شنیدنی است تا مسوولان آن را الگوی خود قرار دهند.
🔸کمتر کسی است که نام
#شهید_مهدی_باکری فرمانده رشید عملیاتهای والفجر مقدماتی و والفجر یک، دو، سه و چهار را نشنیده باشد اما شاید همه ندانند که روز 25 بهمن را به خاطر او روز «شهردار» نامیدهاند.
🔸شهید «
#مهدی_باکری » به مدت 9 ماه شهردار شهر ارومیه بود،
از خاطراتی که
از همین چند ماه کوتاه ثبت شده، میشود فهمید چه خدمات خالصانهای را در این مدت ارائه داده است.
🔸در یکی
از جالبترین خاطراتی که
از شهید باکری در دوران شهردار بودنش به جا مانده آمده است این است که باران شدیدی در شهر باریده بود و جویها را لبریز
از آب کرده بود. وقتی
#شهید_باکری این وضعیت را میبیند، تلفن را برمیدارد و گروههای امدادی را خبر میکند. گروههای امداد به سرپرستی
مهدی باکری به سمت محلات مستضعفنشین که گرفتار سیل شده بودند، راه میافتند.
🔸حجم آب لحظه به لحظه بیشتر میشد و مردم سراسیمه
از خانههایشان بیرون میآمدند. بعضی
از خانهها ویران شده بود و تیرکهایشان بیرون زده بود.
🔸گروههای امدادی به خاطر حجم زیاد آب و گل و لای به سختی کارشان را پیش میبردند.
شهید باکری متوجه خانهای شد که آب آن را فراگرفته بود. در حیاط خانه پیرزنی فریاد میکشید و کمک میخواست.
#مهدی_باکری در را هل داد و باز کرد. آب تا بالای زانو رسیده بود.
از پیرزن پرسید که آیا کسی زیر آوار مانده یا نه؟
🔸پیرزن بر سر و صورتزنان گفت که وسایل خانه و کل زندگیاش زیر آوار مانده و آب به زیرزمین رفته است. گویا جهیزیه دخترش که با سختی آن را جمع کرده بود در زیرزمین جامانده و خیس شده بود.
آقا
مهدی به کمک دوستانش جلوی در، سد خاکی درست کردند تا آب بیشتری داخل خانه نیاید.
#شهید_باکری به کوچه دوید و وانت آتشنشانی را پیدا کرد و به خانه پیرزن آورد. چند لحظه بعد شیلنگ پمپ در زیرزمین فرو رفت و آب مکیده شد. پمپ کار میکرد و آب زیرزمین لحظه به لحظه کم میشد.
مهدی غرق گل و لای شده بود. پس
از دقایقی پمپ همه آب زیرزمین را خالی کرد.
🔸پیرزن که حالش بهتر شده بود، شروع کرد به دعا کردن
#مهدی_باکری. گفت: خدا خیرت بدهد پسرم. آن شهردار فلان فلان شده کجاست تا کمی
از غیرت تو یاد بگیرد. تا لحظه ای که
#شهید_باکری وسایل را جمع کند و
از خانه بیرون برود، پیرزن مشغول دعا کردن
مهدی و نفرین شهردار ارومیه بود!
🆔@baladeh_e_noor