✅عباس نافذ البصیره بود
✅❗️ ۵ قصه پر غصه
❗️قصه
1⃣:
[پس از جنگ
#جمل] سلیمان بن صرد امام علی(ع) را در منطقه نجران در نزدیکی کوفه ملاقات کرد. علی(ع) صورت خود را از او برگرداند تا آنکه داخل کوفه شد و از آنجا که سلیمان از حضور در جنگ جمل
#سرباز زده بود، امام او را سرزنش کرد و فرمود: تو دچار تردید شدی و گوش خواباندی و نیرنگ به کار بستی در حالی که تو از مورد اعتمادترین افراد نزد من بودی [منظور امام این است که از مثل تو چنین تخلفی بعید است]. سلیمان از امام معذرت خواست و عرض کرد: دوستی مرا نگهدار و در
#آینده، خیرخواهی من خالصتر خواهد بود
قصه
2⃣:
سلیمان نسبت به
#صلح امام حسن با معاویه دیدگاه انتقادی داشته و از جمله کسانی است که امام را بعد از صلح با معاویه «مذّل المومنین»(خوار کننده مومنان)خطاب کرده است.
قصه
3⃣:
هنگام قیام مسلم در کوفه نیز بزرگان شیعه او را تنها گذاشتند شاید به این بهانه که آنها با
#حسین بیعت کردهاند و به او وعده یاری و حمایت نظامی دادهاند نه به
#مسلم!
قصه
4⃣:
سلیمان و یارانش که
#خواص شیعه کوفه به شمار میآمدند، در یاری رساندن به امام کوتاهی کردند
قصه
5⃣:
توابین به اشتباه خود پی بردند و قیام کردند
شهدای کربلا همه در یک روز کشته شدند؛ توّابین نیز همه در یک روز کشته شدند. اما اثری که توّابین در تاریخ گذاشتند، یک هزارم اثری که شهدای کربلا گذاشتند، نیست! بهخاطر اینکه در
#وقت خود نیامدند. کار را در لحظهی خود انجام ندادند.
#دیر تصمیم گرفتند و دیر تشخیص دادند
#بصیرت❗️نظر تاریخ نسبت به افراد بیشتر بر اساس مواضع سیاسی آن هاست وگرنه خوارج و شمر و... از متشرع ترین ها بودند
🔹🔸 تاسوعا،روز
بصیرت است
🔸🔹@med_bsbmu