🍃🌹🍃🌹🍃🌹#محمد به حلال و حرام و دِین خیلی مقید بود
☝️🏻یه روز دست بابا رو گرفت
و گفت: (میای باهم تا جایی بریم؟
من یه کاری دارم.)
😊بابا علت رو پرسید
گفت: (من وقتی دبستان بودم از مدرسه که برمیگشتم سر راهم خونه یه عراقی بود
🏠 که چند بار به خونش سنگ زدم
😁اون موقع به اقتضای سنم نفهمیدم حالا میخوام حلالیت بطلبم.)
😃که به اتفاق رفتند و بعد کلی پرس و جو پیدا کردند و حلالیت گرفتند
🌸ارسالی از: ابواحد
#خاطرات_خانواده_شهید #شهید_محمد_غفاری #کپی_با_ذکر_منبع✅ @behtarin_farmandeh#اَبُوْاَحد
💠كانال بهترين فرمانده و يادگاه شهداي صابرين
💠