رقص گُل بر سر دیوار کمی مشکوک است
اینکه دشمن بشود یار کمی مشکوک است
ظاهرن ما همه خوشبختترینیم ولی
هقهق ِ ملت بیکار کمی مشکوک است
جنگل سبز و تبر باز تبانی کردند
وصل سر با گره ِ دار! کمی مشکوک است
بار دیگر تو بخوان که « همه چی آرومه ...»
خلوت کوچه و بازار کمی مشکوک است
شیخ فرموده:حرام است شراب و شادی
حالت مستی ِ هشیار کمی مشکوک است
عشق آوردهام از بطن غزلوارهی سرخ
شعر یک شاعر بیمار کمی مشکوک است
اینکه مشتاق به دیدار منی شکی نیست
استرس موقع دیدار کمی مشکوک است
زندهام بی تو نفس میکشم امّا ...امّا
گریه و خیسی ِ سیگار کمی مشکوک است
غزلم رو به سقوط است خودم میدانم
چون شود قافیه تکرار کمی مشکوک است
شک و تردید سرآغاز شعور است و یقین!
مصرع قبل من انگار "حقیقت دارد "
#هخا_هاشمی🍀🌺🍂🍂🍀🍂🍃🍂🌺🍃🍂✨🍃🍂🍀🍃🍂🌺🍃