منم و دفتر شعری که پر از اسرار است
شرح دلتنگی و دیوانگی ام بسیار است
شهر را ناله ی دلتنگی من پر کرده
ناله هایم همه از حسرت یک دیدار است
بند بند بدنم چشم شده ، اما حیف
بین چشمان من و دیده ی او دیوار است
عشق از دست دلم خون جگر خواهد خورد
دیده چون دیده ی نادیده من خونبار است
خبر از حال دل تنگ نداری شاید
روز هر عاشق دلتنگ چو شامی تار است
قصه از غصه ی بسیار نوشتم امروز
درک کن حال دلی را که چنین غمدار است
#اسماعیل_حاج_علیان☘
#میم