•┈••✾❀
🕊﷽
🕊❀✾••┈•
🌱#برمدارمناسبتهای دبنی_اسلامی
بیست و هشتم محرم
شهادت حضرت خوله بنت الحسین (سلاماللهعلیها)
هنگامی که کاروان
#اسرای اهل بیت (علیهم السلام) به شهر
#بعلبک لبنان رسیدند، اهالی شهر استقبال کردند و شهر را آذین بسته و شادی کردند و
#امام_سجاد (علیهالسلام) آنان را
#نفرین فرمودند،
اما
#مصیبتی بزرگ در این شهر واقع شد و آن
#شهادت یکی دیگر از
#دخترهای امام حسین (علیهالسلام) به نام
#حضرت_خوله (سلاماللهعلیها) بوده است،
#حضرت_خوله بنت الحسین (سلاماللهعلیها) بنابر مشهور در این شهر بر
#اثر شدت رنج و مصائب و
#شکنجهها و بر اثر
#تشنگی و
#گرسنگی بسیار به
#شهادت رسیدند،
#امام_سجاد (علیهالسلام) بر پیکر خواهرشان
#نماز خوانده و آن حضرت را
#دفن فرمودند،
سپس
#امام_سجاد (علیهالسلام) برای مشخص بودن این
#قبر شریف، در
#کنار آن
#درختی کاشتند که تا به امروز در این محل باقی مانده است،
#حرم حضرت خوله بنت الحسین (سلاماللهعلیها) در
#بعلبک لبنان مورد احترام زیاد و
#زیارت گسترده شیعیان و حتی غیر شیعیان این کشور بوده و
#معجزات و
#کرامات بسیاری دیده و نقل شده است،
مهمترین آنها
#جاری شدن
#خون از
#ضریح و
#دیوارهای اطراف
#حرم این بانو بوده است که بوی مشک و عنبر از آن خون در حرم پخش میشد و تمامی رسانهها آن را بازتاب کردند،
همچنین نقل شده است که کاروان
#اسراء بعد از دیر راهب به قصری رسیدند که از برای عجوزهای ملعونه بود که او را ام الحجامش (لعنتاللهعلیه) میخواندند،
وقتی
#سر امام حسین (علیهالسلام) را از جلوی قصر او گذر دادند آن خبیثه از بالای بام چنان
#سنگی را به
#سر امام حسین (علیهالسلام)
#پرتاب کرد که
#خون تازه از
#چهره منور حضرت جاری شد،
#حضرت_ام_کلثوم (سلاماللهعلیها)
#دیدند که
#خون تازه بر
#صورت برادر آمده است، با
#ناخن به سر وصورت خود
#لطمه زدند و دو دست بلند نموده و
#نفرین کردند، فرمودند بار خدایا این قصر را با
#آتش دنیا بسوزان قبل از آنکه به نار
#جهنم دچار شود،
هنوز کلام حضرت تمام نشده بود که
#آتشی از قصر شعلهور شد چنان
#سوخت که همه فاصله گرفتند، ساعتی بعد
#بادی وزید و اثری از قصر نمانده بود،
#گویا هرگز در آنجا چنین عمارتی نبوده است،
همچنین بحرالمصائب مینویسد در نزدیکی عسقلان طفلی از
#اولاد امام حسین (علیهالسلام)
#گم شد که بنا به مشهور
#حضرت_رقیه (سلاماللهعلیها) است، کاروان
#معطل گشت و
#حضرت_زینب (سلاماللهعلیها) در این بیابانها دوان دوان میگشتند،
زجر خبیث نیز دنبال او رفته بود ناگهان دید
#دخترکی بر روی
#ریگهای گرم زمین افتاده و فریاد میزند
#یاعماه #یاعمتاه،
نانجیب با
#تازیانه به او نهیبی زد،
#دختر بیاختیار فرار کرد و صدا میزد اگر میخواهی مرا
#بکشی پس مهلت بده یکبار دیگر
#عمههایم را ببینم.
منابع:
ناسخ التواریخ حضرت زینب (سلاماللهعلیها) طراز المذهب ج ۱ ص ۳۵۲
🌱#اللہمعجللولیڪالفرج 🌱 ••●❥
🦋✧
🦋❥●••