⛔️آناتومی فرهنگ
⛔️اقوام پرسنل و دانشجو!
تا حالا شده بخواین برای گرفتن شرح حال یا رسیدگی به وضع یک بیمار بری بالا سر تخت بیماری و پرسنل بهت بگن «شما که دانشجو هستی سمت تخت فلانی نری! دختر دایی عمه فلانی هستن!»؟
شاید شما هم با همچنین موردی روبه رو شده باشید. آیا براتون سوال نشده که «خب مگه بیمار با بیمار فرق داره؟(با غریبه و آشنا بودن کاری ندارم)
مگه وظیفه شناسی متصدی خدمات درمانی نسبت به غریبه و آشنا قراره تغییر بکنه؟
اگر وظیفه منِ متصدیِ خدماتِ درمانی اینه که به کسی که مراجعه کرده کمک کنم، مگر نه اینکه نباید هیچ سوگرایی داشته باشم و تک تک مراجعین رو مثل اقوام خودم بدونم؟! مگر نه اینکه باید طبق سوگندی که یاد کردم مبنی بر اینکه «همواره در پی آن باشم که در خدمت به همنوعان خود با کمال بی طرفی و بدون تعصب رفتار کنم.»
منی که به عنوان دانشجو برای یادگیری به بیمارستانی میروم که اول عنوان
#آموزشی بودن بر سر در آن نصب شده، یک روزی یک بیماری مراجعه میکنه که حس میکنم به قول خودمون (Case) خوبی برای یادگیری و یا اینکه مورد نادری هستن و وقتی میرم تا از وضع ایشون باخبر و با بیماریشون آشنا بشم، یکهو از پرسنل تشریف آورده و عرض میکنن که« ایشون آشنای فلانی هستن دانشجو اجازه رسیدگی به کارهای مربوط به بیمار موردنظر رو نداره».
چرا؟؟؟
لب کلام:
بر سر در بیمارستانی که عنوان درمان به دنبال آموزش نصب شده، همه مراجعه کنندگان یکسان اند. چه از نظر رسیدگی از جانب ارائه دهندگان خدمات چه از نظر دانشجویان.
لطفا تبعیض قائل نشیم.
#فرهنگ_خدمت_رسانینویسنده :
#سوشیانت@ArmaneQalam