#حمایت از شاعران همشهری
#برای_شهرمشهریست که نام از خودِ سلطان دارد
در عهد قجر پایه و بنیان دارد
.
شهریست پر از حرف، پر از دلتنگی
نقطه؛ نه! ولی شِکوِه فراوان دارد
.
تعریف شده شغلِ وفا در این شهر
ایفای به عهد، صنف و ارگان دارد
.
تالاب؛ نمک؛ هوبَره؛ درنا؛ هرکس...
یک خاطره از کویرِ میقان دارد
.
یک پارک پر از "دویست و شش" های سفید
از دودِ ذغال و عطرِ قلیان دارد
.
من که بخدا نرفته ام؛ میگویند:
یک پارک پر از فضانوردان دارد!
.
هم شاعر و عاشقانِ گریان دارد
هم پسته فروش های خندان دارد
.
چندیست که گیوه اش گم و گور شده
یک لنگه ولی نبشِ سنجان دارد
.
از دودِ سیاه، حالِ شهرم خوش نیست
طفلک کمی انگار سرطان دارد
.
مسموم نمیکند مرا، می دانم
با اینکه اَزُت، فت و فراوان دارد
.
یک عالمه چاله های نوساز شده
یک عالمه پل، بی کس و ویلان دارد
.
راننده ی تاکسی همیشه گِله ای
از عابر و گشت و راهبندان دارد
.
در خوابِ خوشش دیده که شخصی، فکری
در موردِ تعریضِ خیابان دارد!
.
از جُردن و میلاد خبر نیست ولی
خوب است که دروازه ی تهران دارد
.
این حجم ز نیسان و موتور جایی نیست
آنقدر که میدانِ فراهان دارد
.
دو پاره خطِ ساده و بی آلایش
بازارِ مسقّفی بدین سان دارد
.
برعکس که در مجتمعِ فردوسی
گوگیجه و گم گشتگی امکان دارد!
.
ما گرچه همه سانتافه و بنز سواریم
این شهر هنوز " عشقِ پیکان" دارد
.
جمعاً همه از رِنگِ اراکی شادیم
در کالبدش حامدِ پهلان دارد
.
گفتند که اندرز ندارد شعرم
گفتند فقط ناله و افغان دارد
.
"بی مایه فطیر میشود" این هم پند
شرمنده کجا فتیرِ ارزان دارد؟
.
شرمنده اراک! معذرت میخواهم
این شعر اگر عروضِ داغان دارد
.
ای شهرِ کلانِ من! دلت قرص، ببین
قلبِ تو هنوز می تپد، جان دارد
.
تو مرکزِ صنعتی عزیزم، خوش باش
در خونِ تو چرخ دنده جریان دارد
.
یک کَل کَلِ کهنه از قدیم الایام
ساروقِ تو با قالیِ کرمان دارد
.
بدنیست مسیرِ رشدمان؛ شکر؛ فقط
یک ذِقّله شیب رو به بحران دارد!
.
سهل است طریقِ فیض، زیرا شهرم
تا حضرتِ معصومه اتوبان دارد....
📝 سیدمهدی موسوی(م.محصّل)
https://telegram.me/joinchat/BhG_3zwc6l9GVEZnbZhGLw