اندیشیدن تنها راه نجات

#کاذب
Канал
Логотип телеграм канала اندیشیدن تنها راه نجات
@AndisheKonimПродвигать
5,31 тыс.
подписчиков
22,7 тыс.
фото
21,1 тыс.
видео
8,79 тыс.
ссылок
کانال اندیشه(گسترش علم و مبارزه با خرافات، ادیان، شبه علم) آیدی ادمین @Printrun @Salim_Evolution گروه تلگرامی عقاید محترم نیستند https://t.me/+afAiwBquqnIyZTli اینستاگرام https://www.instagram.com/p/Cpxu3rcjtzV/?igshid=YmMyMTA2M2Y= کتابخانه کانا
📎 اختراع تجربیات و #خاطرات #کاذب


توانایی افسانه‌سازی ممکن است به چیزی منجر شود که آن را خاطرات کاذب می‌نامیم. الن باس و لورا دیویس در سال ۱۹۸۸ در کتابی به نام شجاعت درمان، با طرح مفهوم سندروم خاطرات سرکوب‌شده مدعی شدند افراد زیادی، به‌ویژه زنان، در دوران کودکی مورد خشونت قرار گرفته‌اند. از نظر آن‌ها خاطرات این تجربه‌های تکان‌دهنده، سرکوب شده و بعدها در بزرگسالی به صورت اضطراب، افسردگی، اختلال‌های تغذیه و مشکلات دیگر بروز می‌کند.
باس و دیویس، بیماری همه‌گیری را به وجود آوردند که امروزه با نام سندروم خاطرات کاذب (False memory syndrome) شناخته می‌شود. درمانگرانی که از توصیه‌های آن‌ها پیروی می‌کردند بیماران خود را تشویق کردند جزئیات این خشونت‌ها را به یاد بیاورند و این باعث شد هزاران نفر خاطراتی از خشونت در دوران کودکی جعل کنند و در عین حال به واقعی‌بودن آن‌ها باور داشته باشند. در واقع، در برخی موارد حتی افرادی به جرم این خشونت‌ها به زندان محکوم شدند در حالی که تنها شواهد موجود بر ضد آن‌ها همین خاطرات کاذب بود.
در واقع ایجاد خاطرات کاذب بسیار ساده است. مثلاً می‌توانید فهرست ساده‌ای از کلمات به افراد بدهید و از آن‌ها بخواهید آن را حفظ کنند. می‌توانید کلمات را به‌نحوی نامحسوس با مضمون خاصی انتخاب کنید. بعد فهرست دیگری به آن‌ها نشان بدهید که کلمات آن در فهرست اول وجود ندارند ولی بسیار شبیه مضمون فهرست اول یا با همان مضمون باشند. افراد، پس از خواندن هر دو فهرست، چون مضمون فهرست دوم شبیه فهرست اول است خاطره‌ی کاذبی از دیدن كلمات فهرست اول در فهرست دوم در ذهن خود می‌سازند.
در بسیاری از موارد، تقاضاهای اجتماعی یا دیگر عوامل انگیزشی ممکن است ما را وادار کند خاطرات خودمان را با آنچه به ما ارائه می‌شود تطبیق دهیم. در این زمینه کودکان در برابر تلقین‌پذیری و ایجاد خاطره‌ی کاذب آسیب‌پذیری بیشتری دارند.
علاوه‌بر خاطرات کاذب، ایجاد تجربیات کاذب هم بسیار ساده است. مثلاً در تحقیقی، پژوهشگران به سوژه‌ها تصاویری از دیگران در حال خوردن یک برند غیرواقعی از پاپ‌کورن را نشان دادند و مزه‌ی پاپ‌کورن مورد نظر را به‌صورتی ملموس برای آن‌ها توصیف کردند. یک هفته بعد، از آن‌ها پرسیدند آیا واقعاً این پاپ‌کورن را خورده‌اند یا فقط طعم آن را برایشان توصیف کرده‌اند. تعدادی از کسانی که هرگز پاپ‌کورن مزبور را نخورده بودند، خوردن آن را به یاد می‌آوردند. به عبارت دیگر، آن‌ها خودشان را وارد خاطره‌ی اتفاقی کرده بودند که فقط درباره‌ی آن خوانده بودند.
بنابراین افرادی همچون افسران پلیس، پزشکان و درمانگران که برای به‌دست‌آوردن تاریخچه و گذشته‌ی افراد یا رویدادها به اطلاعات و خاطرات دیگران رجوع می‌کنند باید محتاط باشند و در نظر داشته باشند که افراد استعداد زیادی در تلقین‌پذیری و ایجاد خاطرات کاذب دارند.
علاوه‌بر این، ما نه‌تنها باید از تشویق افراد به اختراع خاطرات اجتناب کنیم بلکه باید مطمئن باشیم که به شواهد عینی و بیرونی نیز دسترسی داریم. در واقع بیش‌تر از همه‌ی دادگاه‌ها باید با شهادت شاهدان عینی به صورتی محتاطانه روبه‌رو شوند و توجه داشته باشند که هر نوع شهادتی باید با مدارک و شواهد عینی ثابت شود.
در مجموع می‌توان گفت که خاطرات تا حد زیادی برساخته هستند. با هر بار بازیابی یک خاطره، در واقع آن را بازآفرینی و به‌روزرسانی می‌کنیم و جزئیات آن را تغییر می‌دهیم. خاطره‌ها به مرور زمان تغییر می‌کنند، محو می‌شوند، جزئیات مهم و درستی یا نادرستی این جزئیات گم می‌شوند. همچنین خاطره‌ها با هم ترکیب می‌شوند و جزئیات یک خاطره با خاطره‌ای دیگر تلفیق می‌شود تا بیش‌تر با روایت درونی ما از واقعیت سازگار شود. از طرفی نمی‌توانیم خاطره‌های واقعی را از خاطره‌های کاذب یا آلوده‌شده تشخیص بدهیم و اعتماد ما به یک خاطره ملاک خوبی برای دقت آن نیست. بنابراین اعتماد بی‌چون و چرا به خاطرات، عقلانی نیست؛ واقعیتی که شاید باعث آشفتگی ما شود ولی پذیرفتن آن گام مهمی در تشخیص محدودیت‌ها و نقایص حافظه، و در نهایت گام مهمی در دستیابی به مهارت‌های تفکر نقاد است.

#استیون #نوولا



@AndisheKonim