نقد
#دین #چیست؟ و چرا پیششرط رهـایی است؟! (بخش سوم)
هیوم از این ملاحظات نتیجه میگرفت: دینی که حاصل جهل و خرافه و ناآشنایی انسان با علل طبیعی پدیدهها باشد لزوماً مظهر نادانی و در نتیجه عقلستیزانه است.
هیوم در کتاب تاریخ طبیعی دین صریحاً میگفت: که تلقی انسان از دین نتیجۀ ضعف و عقب ماندگی ادارک او است. بر همین اساس هیوم خشونت و عدم تساهل تقریباً کلیه ادیان تک خدایی را مورد سرزنش قرار میداد و همانند فروید میگفت: اصول دینی تحمیل شده در جهان چیزی جز رؤیاهای یک انسان بیمار نیست.
ایوون کینییو تصریح میکند که نقد صریح هیوم بر دین با ارجاع به دین طبیعی، یعنی دین مبتنی بر عقل صورت میپذیرد. او میافزاید که اثر ماندگار امانوئل کانت تحت عنوان دین در محدودههای عقل ناب یادآور و ادامه دهندۀ همین تلقی از دین طبیعی است. زیرا کانت که خود فیلسوفی مؤمن بود تأمل فلسفی دربارۀ دین را خارج از ایمان وحیّانی و بر پایۀ عقل نقاد انجام میداد.
کانت در دیباچۀ نقد عقل ناب بیش از هر کس خود را مدیون آرای راهگشای دیوید هیوم میدانست که چرت جزم اندیشانۀ او را برهم زده بود و مسیرهای تازهای را پیش روی وی گشوده بود. با این حال، کینییو یادآور میشود که سهم فلسفی هیوم شاید بیش از همه در اثر مهم کانت، دین در محدودههای عقل ناب، نمودار باشد که برای اولین بار در سال ١٧٩٣ یعنی در آخرین دورۀ زندگی کانت منتشر شد. در این اثر، کانت دین را از نگاهی فلسفی یعنی بر پایۀ عقل و فارغ از هر گونه اعتقاد وحیّانی مورد سنجش و داوری قرار میدهد، هر چند اعتقادات مسیحی کانت و تاثیر پروتستانتیسم بر افکار او از سنین کودکی قابل انکار نیستند.
در این اثر کانت دین را بر پایۀ همان اصولی بررسی میکند که راهنمای وی در مقالۀ معروفش تحت عنوان "روشنگری
چیست؟" بود. در این اثر فشرده کانت از جسارت اندیشیدن و پرسیدن بیحد و حصر تنها عیّار روشنگری را ساخته بود. با اتکا به همین معیار کانت دین وحیّانی و مشخصاً مسیحیت را مورد سنجش قرار میدهد تا به هستۀ عقلانی آن راه یابد.
کینییو میگوید که منظور کانت از دین عقلانی اساساً دین اخلاقی است و دین اخلاقی از نگاه کانت به کارگیری فضیلتی است که به فرمان عقل ساخته شده باشد. کانت تأکید میکند که فضیلت اخلاقی همان اخلاق عقلانی است که شناختاش نیازمند اعتقادات مذهبی نیست.
کینییو در ادامه میافزاید : از آنجا که فضیلت اخلاقی همان اخلاق عقلانی است، در نتیجه فقط عقل معیار سنجش خصوصیات الهی یا غیرالهی وحّی است. به بیان دیگر، وحّی به تنهایی معیار اثبات و صحت خود نیست و همانطور که الهیّات باید تابع فلسفه باشد، ایمان وحیّانی نیز چارهای جز تبعیت از عقل ندارد. کانت به پیروی از دیگر اندیشمندان روشنگری از جمله جان لاک در کتاب معروفش تحت عنوان نامهای دربارۀ مدارا میان دین و ایمان تمایز قائل میشد و میگفت: اگر تنها یک دین عقلانی وجود داشته باشد، در مقابل، اعتقادات مذهبی که در تلقی کانت همگی اعتقادات تاریخی هستند متنوع و بیشمار و دربرگیرندۀ انبوه خرافهها، جزمیّات و توهمّات هستند.
کینییو چنین نقدی را در خصوص دین در زمان خود بیسابقه میخواند و میافزاید: درست است که کانت دین را در افقی مذهبی مورد انتقاد قرار میدهد. اما، این نقد تماماً با عیار عقل صورت میپذیرد که از جمله نتایجاش موضع فلسفی لودویک فویرباخ است که میگفت: باید انسان را به واسطۀ دین، بلکه بالعکس دین را باید به واسطۀ انسان شناخت.
شکی نیست که در بطن این موضع میراث عقلگرایی کانت و هگل نهفته است. اما کینییو میگوید: که در قیاس با کانت، موضع فویرباخ در قبال دین بر نوعی ماتریالیسم، نوعی "ناتورالیسم معنوی" استوار است و همین تبیین دین توسط فویرباخ را به توضیحی انسانشناسانه "آنتروپولوژیک" مبدل میسازد. ادامه دارد...
⚛ @AndisheKonim