اندیشیدن تنها راه نجات

#فمینیسم
Канал
Логотип телеграм канала اندیشیدن تنها راه نجات
@AndisheKonimПродвигать
5,31 тыс.
подписчиков
22,7 тыс.
фото
21,1 тыс.
видео
8,79 тыс.
ссылок
کانال اندیشه(گسترش علم و مبارزه با خرافات، ادیان، شبه علم) آیدی ادمین @Printrun @Salim_Evolution گروه تلگرامی عقاید محترم نیستند https://t.me/+afAiwBquqnIyZTli اینستاگرام https://www.instagram.com/p/Cpxu3rcjtzV/?igshid=YmMyMTA2M2Y= کتابخانه کانا
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
گفتگوی جردن پیترسون و هلن لوئیس در رابطه با مفهوم #مردسالاری ، #فمینیسم و #جایگاه #زنان و #مردان در #جامعه
زبان کلیپ انگلیسی با زیرنویس پارسی



@AndisheKonim
#فمینیسم و #اگزیستانسیالیسم


بحثی که سارتر راجع به تعارض میان دو بعد انسانی یعنی بعد در خود و بعد برای خود مطرح کرده بود، به وسیله نویسنده جنس دوم به گونه‌ای به کار گرفته شد که مطابق آن مرد همان بعد اول یا برای خود و زن همان بعد دوم یعنی در خود است؛ یکی حرکت می‌کند و مستقل است، دیگری صرفا وجود دارد.

در تحلیل این وضعیت، دوبووار بر بدن زن و فیزیولوژی آن تأكيد می‌کند. از نظر او استعداد بچه‌دار شدن زن بزرگ‌ترین عامل در تبدیل او از سوژه به ابژه بوده است. در این مورد به سخنان مردم شناسانی اشاره می‌کند که معتقدند زنان در جوامع اولیه در شرایط عادی هم‌پای مردان فعال بوده‌اند، اما همین که حامله می‌شدند و خصوصا به ماه‌های انتهایی آن یا اوایل تولد بچه می‌رسیدند از همراهی مردان باز می‌ماندند، و از همین جا فرآیند تبدیل آنها از سوژه به ابژه و از موجود اصلی به موجودی ثانوی شروع شد.

دوبووار در اینجا تا حدودی به نحله ذات‌گراها می‌پیوندد، چون معتقد است بدن زن به طور ذاتی، انرژی فعالیت‌های سازنده برای شخص خود او را می‌گیرد؛ چون آبستنی، زایمان و شیردادن بچه همگی توان زن را می‌فرساید و هویت از خودبیگانه و برای دیگری او را تعیین می‌کند. مرد چنین وضعیتی ندارد، چون برای خود و آزاد است؛ انرژی او مصروف رشد خود او می‌شود. او از عادت ماهانه به عنوان "لعنت ماهانه" تعبیر می‌کند و اشاره می‌کند که این تحول متناوب کاملا نشان می‌دهد که گویی از نظر طبیعت زن برای خود نیست. با وجود این، از نگاه او، واقعیات بدن زن اگر چه وضعیت اجتماعی او را تاحدودی تبیین می‌کند، اما توجیه نمی‌تواند بکند. چون اگرچه واقعیات زیست شناختی دارای اهمیت بسیار است و در تاریخ زن نقش درجه اول را دارد و یکی از عوامل اصلی موقعیت زن و از کلیدهایی است که به ما اجازه درک و فهم زن را می‌دهد، اما آنچه ما نمی‌پذیریم این فکر است که اینها سرنوشت کاملا تعیین شده‌ای برای ما بسازند. این واقعیات زیستی کافی نیستند تا بتوانند ثانوی بودن جنس ما را تعیین کنند. این‌ها تعیین نمی‌کنند که چرا زن موجودی دیگر است. این موارد زن را محکوم نمی‌کنند که برای ابد این نقش وابستگی را حفظ کند!

به وسیله این نویسنده، برای اولین بار در تاریخ مطالعات فمینیستی بر مسئله بازآوری زن تأکید می‌شود. بر اساس این دیدگاه، این خصوصیت از ابتدای تاریخ زمینه‌ساز یک تقسیم کار اجتماعی بوده که بر مبنای آن زنان به دلیل ناتوانایی‌ها و مشکلات ناشی از حاملگی، زایمان و شیردادن مجبور شده‌اند خانه‌نشین شوند و همین خانه‌نشینی علیرغم این که سهم بیشتری از کار و تلاش را به آنها اختصاص می‌داده، ریاست مرد بر خانواده و محوریت و اصالت او را باعث شده است. بر اثر این بود که در ذهن‌ها جا افتاد که مرد کسی است که به شکار می‌رود، می‌جنگد و پول و امنیت و افتخار می‌آورد، در حالی که زنان به امور کم اهمیت خانگی مشغول هستند. حوزه عمومی در انحصار مرد است و خانواده که بیرون از جامعه مدنی قرار دارد، متعلق به زن است؛ و بر این مبنا این نامساوات کاملا هم طبیعی جلوه می‌کند. و همین مبنای آن شد که مرد موجودی برای خود و رو به رشد و محور باشد و زن موجودی در خود یعنی دیگری و ساکن و وابسته.

سارتر در کتاب اصلی خود "هستی و نیستی" بودن را به معنای ماندن و نیستی را معنای حرکت و نفی این موجودیت ایستا می‌داند. دوبووار بر اساس این عقیده، زن را نماد بودن و مرد را نماد نیستی می‌شمارد. نمادها و سمبل‌هایی که نشانه مرد و زن هستند نیز به همین اشاره دارند. مثلا تشبیه دائم زن به الهه زمین، اشاره به وجه تکراری مشخص و اثرپذیر زمین دارد. برعکس، تشبیه مرد به آسمان و اشاره به تقابل پدر آسمانی و مادر زمینی، حکایت از حرکت و تعالی برای مرد دارد. یکی از نکات بغرنج مسئله اینجا است که زنان این موقعیت را می‌پذیرند و آن را درونی می‌کنند. از نظر آنان چنین چیزی طبیعی است و باید در مقابل آن تسلیم بود؛ حتی خوب است و دلیلی برای انکار آن وجود ندارد. نویسنده جنس دوم در اینجا هم بنابر اصول اگزیستانسیالیسم این پدیده را به عنوان «فرار از آزادی» توصیف می‌کند.

محبوبه پاک‌نیا و مرتضی مردیها



@AndisheKonim