اندیشیدن تنها راه نجات

#فلسفه_علم
Канал
Логотип телеграм канала اندیشیدن تنها راه نجات
@AndisheKonimПродвигать
5,31 тыс.
подписчиков
22,7 тыс.
фото
21,1 тыс.
видео
8,79 тыс.
ссылок
کانال اندیشه(گسترش علم و مبارزه با خرافات، ادیان، شبه علم) آیدی ادمین @Printrun @Salim_Evolution گروه تلگرامی عقاید محترم نیستند https://t.me/+afAiwBquqnIyZTli اینستاگرام https://www.instagram.com/p/Cpxu3rcjtzV/?igshid=YmMyMTA2M2Y= کتابخانه کانا
داشتن گنجینه ای از انبوه معلومات که بتواند از نسلی به نسل ديگر منتقل شود چیز جالبی است. اما يک آفت بزرگ دارد :

امکانش هست که ايده هایی که منتقل می شوند زياد برای نسل بعدی مفید نباشند. هر نسلی ايده هايی دارد، اما اين ايده ها لزوماً مفید و سودمند نیستند.

زمانی میرسد که ايده هايی که به آرامی روی هم تل انبار شده اند، فقط چیزهای عملی و مفید نباشند بلکه ممکن است انبوهی از تعصبات و باورهای عجیب و غريب هم در آنها وجود داشته باشند.

بعد از آن، راهی برای دوری از اين آفت کشف شد و آن راه، ترديد در مورد چیزی است که از نسل گذشته به ما منتقل شده است. جريان از اين قرار است که هر کس به جای اطمینان به تجربیات گذشته، تلاش کند تا موضوع را خودش تجربه کند و اين است آنچه "علم" نامیده میشود:

نتیجه ی اکتشافی که ارزش امتحان کردنه دوباره با تجربه ی مستقیم را دارد، و نه اطمینان به تجربه نسل گذشته.

من علم را اين گونه می بینم و اين بهترين تعريفی است که می دانم.

قشنگی ها و شگفتی های اين دنیا با توجه به تجربه های جديد کشف میشوند.

#ریچارد_فاینمن #فلسفه_علم

@AndisheKonim
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
▪️آیا #فلسفه ، علم است؟
زبان کلیپ انگلیسی با زیرنویس پارسی


نظر دکتر تیموتی ویلیامسون فیلسوف
بریتانیایی و استاد دانشگاه آکسفورد



@AndisheKonim
#فلسفه_علم چیست؟

🔶️ فلسفه‌ی علم شاخه‌ای از فلسفه است که به مطالعه‌ی علم (ساختار نظریه‌های علمی، رابطه‌ی شواهد علمی و نظریه‌ها، تبیین علمی، ...) می‌پردازد.

گاهی این مباحث در شکلی کلی، یعنی بدون توجه به علمی خاص انجام می‌شود؛ چه علوم تجربی (فیزیک، شیمی، زیست‌شناسی،... ) و چه علوم اجتماعی (جامعه‌شناسی، اقتصاد،...). در اینصورت به آن «فلسفه علم عمومی» (general philosophy of science) گوییم.
از جمله پرسش‌های مطرح در فلسفه‌ی علم عمومی این پرسش‌ها هستند:
چه ویژگی‌هایی علم را از غیرعلم و شبه‌علم جدا می‌کند؟
آیا علم پیشرفت می‌کند؟ اگر می‌کند به چه معنا؟
آیا نظریه‌های خوب جاافتاده‌ی علمی گزارشی واقع‌نمایانه از جهان عرضه می‌کنند؟
قوانین طبیعت چه هستند؟

گاهی فلسفه‌ی علم به پرسش‌های جزئی‌تر مطرح شده در مرزهای علوم می‌پردازد که در اینصورت به آن «فلسفه‌ی علوم خاص» (philosophy of the particular sciences) گوییم؛ از جمله: فلسفه‌ی زیست‌شناسی، فلسفه‌ی فیزیک، فلسفه‌ی شیمی، و غیره

مثلاً در فلسفه‌ی زیست‌شناسی از چیستی گونه‌های زیستی، وجود تعادل در طبیعت، نقش شانس در فرایند تکامل، چیستی ژن‌ها و غیره بحث می‌شود.
یا در فلسفه‌ی فیزیک از چیستی زمان، تفاسیر مختلف مکانیک کوانتومی، تفاسیر متفاوت احتمال در آن و غیره سخن می‌رود.

فلسفه‌ی علوم اجتماعی شاخه‌ای از فلسفه‌ی علم است که به پرسش‌های کلی پیرامون چیستی علوم اجتماعی و تفاوت آن با علوم طبیعی می‌پردازد. مثلاً به این پرسش‌ها:

آیا علوم اجتماعی روش خاص خود را دارند یا از روشهای رایج در علومی مانند فیزیک و زیست‌شناسی بهره می‌برند؟
آیا در علوم اجتماعی نیز قوانینی کلی مانند قانون عمومی گازها وجود دارد؟
نهادهای اجتماعی به چه معنا وجود دارند؟

در مواردی در فلسفه‌ی علوم اجتماعی وارد پرسشهای جزئی‌تر می‌شویم. مثلاً در فلسفه‌ی اقتصاد این بحث مطرح می‌شود که وقتی کنش‌گران اقتصادی در جهت بیشینه کردن سود خود وارد معاملات اقتصادی می‌شوند آیا مطابق قواعد عقلانیت عمل می‌کنند یا کنش آنها عمدتا تابعی از هیجانات حاکم بر بازار است؟

در پاسخ به تمامی پرسش‌های یادشده در بالا گاهی از منظری کاملا پیشینی (غیرتجربی) وارد بحث می‌شویم. اما گاهی در پاسخ به این پرسش‌ها از یافته‌های خود علوم نیز بهره می‌گیریم. در اینصورت وارد شاخه‌ای از فلسفه شده‌ایم موسوم به طبیعت ‌گرایی. به چنین فلسفه‌ی علمی «فلسفه‌ی علم طبیعت گرایانه» گویند (naturalistic or naturalized philosophy of science).

هادی صمدی

@AndisheKonim
برای قرن‌ها فیزیک به وسیله آزمایش، مشاهده و اندازه‌گیری پیشرفت کرد.

نتایج آزمایش‌ها، فرمول‌بندی تئوری را هدایت می‌کند که دانشمندان از آن ها، پیش‌بینی‌های جدیدی را استخراج می‌کنند و این پیش بینی ها به تجربیات جدیدی منجر می‌شود که نتیجه آن کاربرد موفق نظریه در واقعیت است.

اما امروزه حتی با وجود موفقیت بسیار عظیم نظریه های نسبیت عام و میدان کوانتومی شواهد تجربی یا مشاهده‌ ای کمی وجود دارد تا ما را در مورد اینکه قدم بعدی در فیزیک چیست، راهنمایی کند.

در حقیقت چیزی که تبدیل به یک رویکرد کاملا ریاضی برای فیزیک شده ‌است پیش‌بینی‌های نادرست زیادی نسبت به دنیای فیزیکی انجام داده ‌است.

در طی 50 سال گذشته این روش های به شدت ریاضی ایده ‌های شگفت انگیزی از جمله، ابر تقارن، ابر گرانش، ابعاد اضافی، وحدت بزرگ و نظریه ریسمان را برای ما به ارمغان آورده اند اما هیچ کشف فیزیکی جدیدی در کار نبوده است و در عوض، ما شکست‌های خیره ‌کننده ای متحمل شده ایم.

#فلسفه_علم


@AndisheKonim
در اینجا در کشوری که ما به خودمون میگیم یک کشور آزاد داریم، که معنیش این میشه که همه باید آزادی اندیشه داشته باشن، برای من اهمیتی نداره که تو چی فکر میکنی هیچ اهمیتی نداره، هر جور که دوس داری فکر کن، آزادی، فکر کن یدونه خدا وجود داره، دو تا خدا وجود داره، ده تا خدا وجود داره یا اصلا خدا وجود نداره، باید اینجوری باشه وقتی تو یه کشور آزاد زندگی میکنی.

مشکل اون موقعی شروع میشه که تو یک فلسفه مذهبی داری که بر پایه و اساس واقعیت های عینی هم نیست، بعد میخوای این چیزها رو وارد کلاس های علمی کنی، بعد من اونجا وایمیسدم و میگم نه، من به تو اجازه نمی دهم وارد کلاس های علوم بشی. من بهت نمیگم چجوری فک کنی، من میگم تو کار علمی نمیکنی، این علم نیست، پس کارهات رو بیرون از کلاس های علم نگه دار

#فلسفه_علم
#نیل_دگرس_تایسون

@AndisheKonim
هیچ مدرک یا شاهدی از او نیست به همین خاطر هست که مذاهب به طور جمعی "ایمان" نامیده می شوند.

بخاطر اینکه شما به چیزی ایمان دارید در غیاب مدرک یا شاهدی برای آن و به همین دلیل مذهب را ایمان می نامیم و گرنه آن را مدرک و گواه نام گذاری می کردیم اما ما این کار را نمی کنیم دقیقا به همین دلیل.

نیل دگراس تایسون در مصاحبه با CBS

#نیل_دگرس_تایسون #نیل_دگراس_تایسون #فلسفه_علم


@AndisheKonim
داشتن گنجینه ای از انبوه معلومات که بتواند از نسلی به نسل ديگر منتقل شود چیز جالبی است. اما يک آفت بزرگ دارد :

امکانش هست که ايده هایی که منتقل می شوند زياد برای نسل بعدی مفید نباشند. هر نسلی ايده هايی دارد، اما اين ايده ها لزوماً مفید و سودمند نیستند.

زمانی میرسد که ايده هايی که به آرامی روی هم تل انبار شده اند، فقط چیزهای عملی و مفید نباشند بلکه ممکن است انبوهی از تعصبات و باورهای عجیب و غريب هم در آنها وجود داشته باشند.

بعد از آن، راهی برای دوری از اين آفت کشف شد و آن راه، ترديد در مورد چیزی است که از نسل گذشته به ما منتقل شده است. جريان از اين قرار است که هر کس به جای اطمینان به تجربیات گذشته، تلاش کند تا موضوع را خودش تجربه کند و اين است آنچه "علم" نامیده میشود:

نتیجه ی اکتشافی که ارزش امتحان کردنه دوباره با تجربه ی مستقیم را دارد، و نه اطمینان به تجربه نسل گذشته.

من علم را اين گونه می بینم و اين بهترين تعريفی است که می دانم.

قشنگی ها و شگفتی های اين دنیا با توجه به تجربه های جديد کشف میشوند.

#ریچارد_فاینمن #فلسفه_علم

@AndisheKonim
#علم_مدرن
#فلسفه_علم

💫تا آغاز قرن بیستم میلادی دیدگاه های نیوتن، تفکر غالب جامعه علمی بود. دیدگاه ماشینی او در کتاب اصول ریاضیات (۱۶۸۷) در قبال جهان هستی نشان می داد که حرکات بیضی شکل که کپلر می گوید ، نتیجه ی طبیعی قانون جهانی گرانش است. دنیایی ایده آل از قوانین عمومی حرکت که بر اساس آن ، جهان مانند یک ماشین غول پیکر عمل می کرد. این ماشین ، حرکات منظمی را از خود نشان می داد که از دید نیوتن از یک خالق الهی انتظار می رفت. این دیدگاه ماشینی به تدریج با ظهور اولین تکنولوژی ها به صورت جدی تر مطرح شد. هم زمان با انقلاب صنعتی ، عمده ترین دغدغه دانشمندان ، نظریات مربوط به موتور و گرما بود. در این بین اما یک مشکل بزرگ بر سر راه مدل ماشینی از جهان قرار گرفت. قوانین ترمودینامیک نشان می داد که هیچ موتوری نمی تواند بی عیب کار کند. قانون دوم ترمودینامیک از مرگ حرارتی سخن می گفت و پدیده ای که بر اساس آن، جهان هستی مانند توپی پر از باد است که به تدریج خالی می شود و به سوی بی نظمی می رود.
در این بین، مشکل دیگری نیز بر سر راه دیدگاه ماشینی از جهان شکل گرفت. این مشکل جدید که از سوی هاینریش ویهلم البرز Heinrich Wilhelm Olbers در سال ۱۸۲۶ مطرح شد پارادوکس البرز Olbers’s paradox نام دارد و نشان می داد که موتور جهانی با دیدگاه نیوتن، با چه چالش های فکری روبروست. البته این پارادوکس به نوعی پیش از او توسط کپلر نیز طرح شده بود اما به هر حال امروزه به نام اُلبرز شناخته می شود. اُلبرز یک پرسش ساده مطرح می کند.او می گوید: چرا آسمان شب تاریک است؟ در جهانی که نامحدود و بدون تغییر است هر خط دیدی از ما نهایتا به یک ستاره ختم خواهد شد. درست مانند خط دید فردی که در جنگلی نامحدود که بالاخره هر چه باشد به یک درخت می رسد. بنابراین می توان این طور نتیجه گرفت که پس اگر جهان بی انتها و نامحدود و جاودان باشد، آسمان شب هم باید مانند یک ستاره درخشان باشد. بنابراین اینکه آسمان شب تاریک است بر اساس پارادوکس اُلبرز دلیلی بر این بود که جهان ما نمی تواند جاودان و نامحدود باشد.
ابعاد جهان هستی چقدر است؟
ارسطو در دوران یونان باستان معتقد بود که مدار ماه (یعنی ۴۰۰ هزار کیلومتر دورتر از زمین)، مانعی اساسی بر سر راه ماست و ذهن انسان نمی تواند از آن فراتر برود. حتی کپلر و کپرنیک هم خط مرزی درک ما از جهان هستی را لبه انتهایی منظومه شمسی (یعنی چند میلیارد کیلومتر دورتر از خورشید) می دانستند. تا پیش از قرون ۱۸ و ۱۹ بشر تصور می کرد که کهکشان راه شیری دست کم یک میلیارد برابر منظومه شمسی است و کل جهان را تشکیل می دهد. بعدها بحث سحابی ها مطرح شد و اینکه این سحابی های مارپیچی که در سراسر آسمان پراکنده اند چه هستند و در کجا قرار گرفته اند. این ادوین هابل بود که به این بحث ها خاتمه داد و به این نتیجه رسید که کهکشان راه شیری تنها یکی از صدها میلیارد کهکشان در جهان هستی است.
عصر جدید کیهان شناسی
دوران جدید درک انسان از کیهان شناسی در قرن بیستم شروع شد. آن هم با بازنویسی قوانین طبیعت و البته توسط یکی از برجسته ترین فیزیکدانان معاصر، البرت اینشتین. او در سال ۱۹۰۵ با طرح نظریه نسبیت، دیدگاه نیوتنی به مساله زمان و مکان را رد نموده و قانون نسبیت را جایگزین قانون جهانی گرانش نیوتن کرد. نخستین کارهای عظیم در زمینه کیهان شناسی نسبیتی در این سالها باز می گردد به فریدمان Friedmann و لومیتر Lemaître و دوسیته De Sitter که به تدریج باعث شدند دانشمندان در توصیف کیهان، از زبان و فرمالیسم جدید ریاضی استفاده کنند. اینشتین از این دید، پایه گذار کیهان شناسی جدید است و همچنین کارهای ادوین هابل که در سال ۱۹۲۹ نشان داد جهان در حال انبساط است.بعدها در سال ۱۹۶۵ ویلسون و پنزیاس زمینه ریزموج کیهانی CMB را آشکارسازی کردند و به تدریج همه چیز در راستای اثبات این مدل پیش رفت که جهان هستی در ابتدا با یک انفجار بزرگ Big Bang آغاز شده است

نویسنده : عرفان کسرایی

https://goo.gl/5bnk5Q