تاریخچۀ تکاملی #وابستگی #انسان به #آبوابستگی نیاکان ما به شکار باعث شد انسان به شکلی تکامل یابد که
آب به یکی از اصلیترین نیازهای دائمی او تبدیل شود. این نیاز در میان اقوام و گروههای مختلف بازنماییهای متفاوتی داشته است. آنها بسته به
آبوهوا، سنتها و ابزاری که در اختیار داشتهاند شیوههای متفاوتی را برای تامین و ذخیرهسازی این منبع حیاتی برگزیدند. بررسی این شیوههای متفاوت نشانگر آن است که نیاز ما به
آب و شیوههای تامین آن بخشی از هویتمان به عنوان انسان را شکل داده است.
انسانها، در طول تاریخ، همواره محیط پیرامون خود را بهطرز چشمگیری مهندسی کردهاند تا خیالشان از دسترسی به
آب آسوده باشد. شهر قیصریه در روم باستان را که امروزه در اسرائیل واقع شده در نظر بگیرید. زمانی که این شهر ساخته شد، یعنی حدود دوهزار سال پیش، منابع طبیعیِ
آب شیرین در آن منطقه به قدری نبود که برای تداوم حیات شهر کافی باشد. رومیها، بهدلیل اهمیت جغرافیایی این شهر برای حکومت استعماری خود، بردگان را به حفاری واداشتند و مجموعه قناتهایی حفر کردند که
آب را از چشمهها تا ۱۶ کیلومتر آنسوتر انتقال میدادند. با این سازوکار، روزانه برای هر نفر ۱۴۵ لیتر
آب در این شهر پنجاههزار نفری تأمین میشد.
در نبود
آب کافی، عملکرد بدنی و شناختیمان افت میکند و اگر هیچ آبی نباشد، ظرف چند روز خواهیم مرد. از این جهت، انسانها، در مقایسه با بسیاری دیگر از پستانداران، به
آب وابستهترند. پژوهشهای اخیر منشأ نیازهای آبی ما را یافته و توضیح دادهاند که ما چگونه تکامل یافتهایم تا تشنگیمان را رفع کنیم. از قرار معلوم،
آب هم به اندازۀ غذا در شکلدادن به تکامل بشر مؤثر بوده است.
برای آنکه بدانیم
آب چگونه بر سیر تکامل بشر اثر گذاشته است، لازم است کمی به عقب برگردیم و به فصلی مهم از پیشینۀ ماقبل تاریخی خود نگاهی بیندازیم. چیزی در حدود دو تا سهمیلیون سال پیش، اقلیم آفریقا، جایی که هومینینها (انسانتباران) برای نخستین بار تکامل یافتند، خشکتر شد. طی این بازه، سردۀ هومینینهای اولیه، یعنی جنوبیکَپیها، جای خود را به سردۀ کنونی ما، یعنی هوموها، دادند. در جریان این گذار، نسبت اندازۀ اندامها تغییر کرد: جنوبیکپیها قامتی کوتاه و اندامی عریض داشتند، درحالیکه هوموها اندام بلندتر و باریکتر و مساحت بدنی بیشتری داشتند. این تغییرات مواجهۀ نیاکان ما با اشعۀ خورشید را کاهش دادند، اما از سوی دیگر، او را بیشتر در معرض باد قرار دادند؛ این امر باعث شد بهتر بتوانند از گرما اجتناب کنند و مقدار کمتری
آب مصرف کنند.
این تغییرات ساختاریِ بدن با سازگاریهای مهم دیگری نیز همراه بود. پژوهش نینا یابلونسکی از دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا و پیتر ویلر از دانشگاه جان مورِز انگلستان نشان داده است که وقتی جنگلها بر اثر تغییرات اقلیمی به مرتع تبدیل شدند، هومینینهای اولیه که حالا در راهرفتن روی دو پا در فضای باز تبحر بیشتری یافته بودند موهای بدنشان را از دست دادند و، درعوض، صاحب غدد تعریق بیشتری شدند. این سازگاریها باعث شد اجداد ما بهتر بتوانند گرمای اضافی را دفع کنند و، درنتیجه، بهخوبی بتوانند دمای ایمن بدن را در حین حرکت حفظ کنند.
غدد عرق نقش اصلی داستان ما را ایفا میکنند. پستانداران سه نوع غدۀ عرق دارند: غدد آپوکرین، غدد اِکرین و غدد سباسه. غدد اکرین
آب و الکترولیتهای درون سلول را بهمنظور تولید عرق فراهم میکند. انسانها در مقایسه با سایر نخستیان از تعداد بیشتری غدۀ اکرین برخوردارند. دنیل آلدئا و همکارانش از دانشگاه پنسیلوانیا در پژوهش تازۀ خود دریافتهاند که ممکن است جهشهای مکرر ژنی به نام انگریلد۱ منجر به فراوانیِ این غدد اکرینی شده باشد. در مناطق نسبتاً خشک، نظیر محیطی که هومینینهای اولیه در آن تکامل یافتند، تبخیرِ عرق باعث خنکشدن پوست و عروق خونی میشود و درنتیجه عضلات مرکزی بدن را نیز خنک میکند.
انسانهای اولیه، با مجهزشدن به این سامانۀ خنککنندۀ قوی، توانسته بودند فعالتر از سایر نخستیان باشند. درحقیقت، برخی پژوهشگران بر این باورند که شکار استقامتی (یکی از شیوههای شکار که در آن آنقدر به دنبال حیوان میدوند تا حیوان بر اثر گرما از پا دربیاید) احتمالاً راهبرد آذوقهیابی مهمی برای نیاکان ما بوده است، روشی که اگر ابزار دفع گرمای اضافی را نداشتند، نمیتوانستند از آن بهره بگیرند..
..
ادامهی نوشتار : 👉خاستگاه : 👉
⚛ @AndisheKonim