🔴 تازهترین یادداشت استفن والت پس از ترور سردار
#سلیمانی♦️ سیاست خارجی
#ترامپ در قبال
#ایران، احمقانه و غیرهوشمندانه است
✍🏻 پروفسور
#استفن_والت، استاد
#روابط بینالملل
#دانشگاه_هاروارداستفن والت، استاد روابط بینالملل دانشگاه هاروارد در تحلیلی که در نشریه فارنپالیسی منتشر شد، ترور سردار
#قاسم_سلیمانی را خطای راهبردی دولت آمریکا خواند و افزود: گویی
#دونالد_ترامپ،
#مایک_پمپئو، وزیر خارجه و
#مارک_اسپر، وزیر دفاع او بازیکنان شطرنجی هستند که تنها به نخستین حرکت فکر میکنند و بهدلیل نگاه کوتهبینانه نمیتوانند این حقیقت مسلم در عرصه سیاست بینالملل را دریابند که نوبت حرکت طرف مقابل هم فرا میرسد. وی چهار پیامد را برای این تصمیم
ترامپ مطرح ساخت: نخست، حکومت ایران در زمان و شرایط دلخواه خود به نحوی پاسخ این ترور را خواهد داد تا عذاب و پیامدهای سیاسی را برای آمریکا به حداکثر برساند. دوم، این ترور شعلههای ناسیونالیسم ایرانی را گسترش میدهد و هرگونه تغییر در رویکرد تهران را نامحتمل میسازد. سوم اینکه این ترور در خاک عراق، نادیده انگاشتن تمامیت ارضی این کشور است و دولت شکننده آن را در زمینی لغزنده قرار میدهد؛ همانطور که نخستوزیر عراق نیز این اقدام واشنگتن را محکوم کرد. پیامد چهارم انگیزه مضاعفی است که
ترامپ به ایران میدهد تا به سوی ساخت تسلیحات هستهای حرکت کند؛ اقدامی که واشنگتن در آن صورت یا باید وارد جنگ همه جانبه با ایران شود یا عقب بنشیند و آن را بپذیرد.
او در گزارشی با انتقاد از خطای استراتژیک دولت
ترامپ در ترور سردار قاسم سلیمانی و پیامدهای آن برای آمریکا در فارن پالیسی نوشت: گویی
دونالد ترامپ، مایک پمپئو وزیرخارجه و مارک اسپر وزیر دفاع او بازیکنان شطرنجی هستند که تنها به نخستین حرکت فکر میکنند و بهدلیل نگاهی کوتهبینانه نمیتوانند به جوانب حرکتهای آتی بیندیشند و از این رو نمیتوانند یک حقیقت مسلم در عرصه سیاست بینالملل را درک کنند: نوبت حرکت مهرهها توسط بازیگران دیگر نیز فرامیرسد. حکومت ایران نیز تلاش خواهد کرد تا در بهترین زمان و شرایط، پاسخ ترور سردار سلیمانی را به نحوی بدهد که عذاب و پیامدهای سیاسی آن برای آمریکا به حداکثر ممکن برسد.
یک هفته از آغاز سال ۲۰۲۰ گذشته است و
دونالد ترامپ توانست تا به داخل یک بحران بیهدف و خطرناک با ایران بلغزد. این بحران تقریبا اجتنابناپذیر، محصول رویکرد کوتهبینانه او در برابر خاورمیانه و بهویژه ایران است که در نوع خود نمونهای دیگر از ناتوانی واشنگتن درشکل دادن به سیاستی منسجم و موثر نسبت به هر مساله جهانی است. اما از چه زمانی این کشور (ایالاتمتحده) در به قاعده درآوردن استراتژیها تا این حد ناتوان شده است؟ این موضوع اگرچه به پیش از روی کار آمدن
ترامپ باز میگردد، با اینحال تحریکپذیری، بیتفاوتی به توصیهها و استعداد عجیب او برای جمعآوری مشاوران درجه سه، به عمق این چالش افزوده است. نتیجه نهایی این سردرگمی میتواند از دست رفتن جان بیشتری از آمریکاییها و تضعیف جایگاه جهانی ایالاتمتحده باشد.
والت در ادامه مینویسد: همه این اتفاقات در مورد کشوری رخ میدهد که اگرچه دارای اختلافاتی با متحدان منطقهای واشنگتن است اما امنیت یا رفاه ایالاتمتحده را به هیچ شیوهای تهدید نمیکند. در نهایت رویهای است که ایالاتمتحده در حال بنا نهادن آن است. همانطور که وارد توماس، اندیشمند سیاسی در مقالهای در سال ۲۰۰۰ تاکید کرد که رسمی بینالمللی از دیرباز علیه ترورهای دولتی وجود داشته است چراکه دولتها میدانند به سود همه طرفها است که دست به کشتن یکدیگر نزنند. البته توماس هم اشاره میکند که طی دهههای گذشته این رسم جهانی درحال کمرنگ شدن است. اما آیا ما واقعا خواستار زندگی در جهانی هستیم که ترور در آن بهعنوان امری عادی در ارتباط کشورها با یکدیگر جلوه کند؟ تردیدی نیست که سیاستمردان جنگطلب آمریکایی که ترور سلیمانی را توجیه میکنند تمایلی ندارند تا خود در فهرست ترور دیگری قرار بگیرند. در این صورت اگر ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه دستور ترور زلنسکی، نخستوزیر اوکراین را صادر کند یا کیمجونگاون، رهبر کرهشمالی فاز ترور سیاستمداران کرهجنوبی را کلید بزند، آمریکا نمیتواند اعتراضی بکند. ترورهایی که در گذشته نیز توسط ایالاتمتحده انجام شده است نتوانسته مشکلات آمریکا در سیاستخارجی را حلوفصل کند. در واقع شواهدی وجود دارند که این اقدام میتواند موجب ترویج بیشتر خشونت شود.
🔗 https://foreignpolicy.com/2020/01/03/qassem-suleimani-trump-iran-policy-lacks-coherent-objectives-strategy/