شهید احمد مَشلَب

#کربلای
Канал
Логотип телеграм канала شهید احمد مَشلَب
@AhmadMashlab1995Продвигать
1,31 тыс.
подписчиков
16,8 тыс.
фото
3,21 тыс.
видео
942
ссылки
🌐کانال رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 زیر نظر خانواده شهید هم زیبا بۅد😎 هم پولداࢪ💸 نفࢪ7 دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ تمۅم مادیات پشت پازد❌ ۅ فقط بہ یک نفࢪبلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعۅتت کࢪده بمون🙃 ‌ارتباط @mahsa_zm_1995 شـرایط: @AhmADMASHLAB1375 #ڪپے‌بیو🚫
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آقا جان من میدونم بد کردم اما تو کریمی جان مادرت امسال منم بیام کربلا دیگه؟💔🥀
#کربلای_حسین
کانال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🔗
🕊 @AHMADMASHLAB1995
آقا جان امسال اربعین منم بیام ؟🙂💔
#کربلای_حسین
کانال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🔗
🕊 @AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_بیست_و_دوم در حیاط بیمارستان چند تخت گذاشته و #رزمندگان غرق خون را همانجا مداوا می‌کردند. پارگی پهلوی رزمنده‌ای را بدون بیهوشی بخیه می‌زدند، می‌گفتند داروی بیهوشی تمام شده و او از شدت #درد و خونریزی خودش از هوش رفت. دختربچه‌ای…
✍️ #تنها_میان_داعش

#قسمت_بیست_و_سوم

هول انفجاری که دوباره خانه را زیر و رو کرده بود، گریه را در گلویم خفه کرد و تنها آرزو می‌کردم این #خمپاره‌ها فرشته مرگم باشند، اما نه!

من به حیدر قول داده بودم هر اتفاقی افتاد مقاوم باشم و نمی‌دانستم این #مقاومت به عذاب حیدر ختم می‌شود که حالا مرگ تنها رؤیایم شده بود.

زن‌عمو با صدای بلند اسمم را تکرار می‌کرد و مرا در تاریکی نمی‌دید، عمو با نور موبایلش وارد اتاق شد، خیال می‌کردند دوباره کابووس دیده‌ام و نمی‌دانستند اینبار در بیداری شاهد #شهادت عشقم هستم.

زن‌عمو شانه‌هایم را در آغوشش گرفته بود تا آرامم کند، عمو دوباره می‌خواست ما را کنج آشپزخانه جمع کند و جنازه من از روی بستر تکان نمی‌خورد.

#وحشت همین حمله و تاریکی محض خانه، فرصت خوبی به دلم داده بود تا مقابل چشم همه از داغ حیدرم ذره ذره بسوزم و دم نزنم.

چطور می‌توانستم دم بزنم وقتی می‌دیدم در همین مدت عمو و زن‌عمو چقدر شکسته شده و امشب دیگر قلب عمو نمی‌کشید که دستش را روی سینه گرفته و با همان حال می‌خواست مراقب ما باشد.

حلیه یوسف را در آغوشش محکم گرفته بود تا کمتر بی‌تابی کند و زهرا وحشتزده پرسید :«برق چرا رفته؟» عمو نور موبایلش را در حیاط انداخت و پس از چند لحظه پاسخ داد :«موتور برق رو زدن.»

شاید #داعشی‌ها خمپاره‌باران کور می‌کردند، اما ما حقیقتاً کور شدیم که دیگر نه خبری از برق بود، نه پنکه نه شارژ موبایل.

گرمای هوا به‌حدی بود که همین چند دقیقه از کار افتادن پنکه، نفس یوسف را بند آورده و در نور موبایل می‌دیدم موهایش خیس از عرق به سرش چسبیده و صورت کوچکش گل انداخته است.

البته این گرما، خنکای نیمه شب بود، می‌دانستم تن لطیفش طاقت گرمای روز تابستان آمرلی را ندارد و می‌ترسیدم از اینکه علی‌اصغر #کربلای آمرلی، یوسف باشد.

تنها راه پیش پای حلیه، بردن یوسف به خانه همسایه‌ها بود، اما سوخت موتور برق خانه‌ها هم یکی پس از دیگری تمام شد.

تنها چند روز طول کشید تا خانه‌های #آمرلی تبدیل به کوره‌هایی شوند که بی‌رحمانه تن‌مان را کباب می‌کرد و اگر می‌خواستیم از خانه خارج شویم، آفتاب داغ تابستان آتش‌مان می‌زد.

ماه #رمضان تمام شده و ما همچنان روزه بودیم که غذای چندانی در خانه نبود و هر یک برای دیگری #ایثار می‌کرد.

اگر عدنان تهدید به زجرکش کردن حیدر کرده بود، داعش هم مردم آمرلی را با تیغ #تشنگی و گرسنگی سر می‌برید.

دیگر زنده ماندن مردم تنها وابسته به آذوقه و دارویی بود که هرازگاهی هلی‌کوپترها در آتش شدید داعش برای شهر می‌آوردند.

گرمای هوا و شوره‌آب چاه کار خودش را کرده و یوسف مرتب حالش به هم می‌خورد، در درمانگاه دارویی پیدا نمی‌شد و حلیه پا به پای طفلش جان می‌داد.

موبایل‌ها همه خاموش شده، برقی برای شارژ کردن نبود و من آخرین خبری که از حیدر داشتم همان پیکر #مظلومی بود که روی زمین در خون دست و پا می‌زد.

همه با آرزوی رسیدن نیروهای مردمی و شکست #محاصره مقاومت می‌کردند و من از رازی خبر داشتم که آرزویم مرگ در محاصره بود.

چطور می‌توانستم #آزادی شهر را ببینم وقتی ناله حیدر را شنیده بودم، چند لحظه زجرکشیدنش را دیده بودم و دیگر از این زندگی سیر بودم.

روزها زخم دلم را پشت پرده #صبر و سکوت پنهان می‌کردم و فقط منتظر شب بودم تا در تنهایی بستر، بی‌خبر از حال حیدر خون گریه کنم، اما امشب حتی قسمت نبود با خاطره #عشقم باشم که داعش دوباره با خمپاره بر سرمان خراب شد.

در تاریکی و گرمایی که خانه را به دلگیری قبر کرده بود، گوش‌مان به غرّش خمپاره‌ها بود و چشم‌مان هر لحظه منتظر نور انفجار که #اذان صبح در آسمان شهر پیچید.

دیگر داعشی‌ها مطمئن شد‌ه بودند امشب هم خواب را حرام‌مان کرده‌اند که دست سر از شهر برداشته و با خیال راحت در لانه‌هایشان خزیدند.

با فروکش کردن حملات، حلیه بلاخره توانست یوسف را بخواباند و گریه یوسف که ساکت شد، بقیه هم خواب‌شان برد، اما چشمان من خمار خیال حیدر بود و خوابشان نمی‌برد.

پشت پنجره‌های بدون شیشه، به حیاط و درختانی که از بی‌آبی مرده بودند، نگاه می‌کردم و #حسرت حضور حیدر در همین خانه را می‌خوردم که عباس از در حیاط وارد شد با لباس خاکی و خونی که از سرِ انگشتانش می‌چکید.

دستش را با چفیه‌ای بسته بود، اما خونش می‌رفت و رنگ صورتش به سپیدی ماه می‌زد که کاسه صبر از دست دلم افتاد و پابرهنه از اتاق بیرون دویدم.

دلش نمی‌خواست کسی او را با این وضعیت ببیند که همانجا پای ایوان روی زمین نشسته بود، از ضعف خونریزی و خستگی سرش را از پشت به دیوار تکیه داده و چشمانش را بسته بود...


#ادامه_دارد


✍️نویسنده: فاطمه ولی نژاد



@AhmadMashlab1995
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بشنوید از لحظات ثبت عکس معروف لحظه شهادت #شهیدامیر_حاج_امینی

به روایت عکاس احسان رجبی

#کربلای_پنج
#امیر_حاج_امینی


🍃🌸🍃
@AhmadMashlab1995
#سحر ها چه حالی دارد پیشت #یا_حسین(ع)

بیچاره آن دلی که به آهی خمار نیست
وقتی اسیر لشکر زلف نگار نیست

#کربلای_معلی
#لایک
@AhmadMashlab1995
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ختم صلوات📿 به نیت شادی ارواح طیبه ی شهدا #کربلای ۴ ❤️غواصانی که دل به اروند زدند و پیکرهایشان بعد از ۳۰سال پیدا شد❤️ و به مناسبت سالگرد شهادت شهید سید حمیدرضا سیاهـپوش برای شرکت در این امر معنوی یکی از گزینه های زیر را انتخاب کنید

📿۱۰صلوات📿 – 99
👍👍👍👍👍👍👍 55%

📿۱۰۰صلوات📿 – 47
👍👍👍 26%

📿۲۰۰صلوات📿 – 19
👍 11%

📿۵۰صلوات📿 – 14
👍 8%

👥 179 people voted so far.
Forwarded from عکس نگار
#مسئولیتهای_سردار_شهید_حاج_حسین_همدانی

💠 فرماندهی لشکر 32 انصارالحسین استان همدان، فرماندهی لشکر 16 قدس استان گیلان و معاونت عملیات قرارگاه قدس از جمله مسئولیت‌های سردار همدانی در دوران دفاع مقدس بود.💠


↙️با پایان جنگ تحمیلی سردار همدانی در پست های مختلفی همچون #فرمانده قرارگاه نجف اشرف و فرمانده لشکر 4 ،#رئیس ستاد نیروی زمینی سپاه پاسداران،جانشینی فرمانده نیروی مقاومت بسیج سپاه (دو دوره)، #مشاور عالی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و #جانشین سازمان بسیج مستضعفان به خدمت پرداخت .↘️


🔖سردار #سرتیپ پاسدار حسین همدانی، در عنفوان جوانی با تفکرات حضرت #امام (ره) آشنا شد و از محضر درس مکارم اخلاق و احکام شهید محراب آیت‌الله #مدنی که در همدان تبعید بودند، بهره‌ برد.🔖


پس از پیروزی انقلاب اسلامی با پایه‌گذاری و تأسیس #سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی استان همدان، خود نیز به عنوان یکی از ارکان اصلی شورای عالی فرماندهی سپاه استان همدان، فعالیتش را آغاز کرد و با کمک همرزمان و پاسداران آن خطه، به پاکسازی عناصر طاغوت و عوامل فساد و نفاق پرداخت و از آنجا که چندین بار به دست #ساواک دستگیر شد و مورد تعقیب بود، عوامل طاغوت را به خوبی می‌شناخت.


با آغاز #جنگ تحمیلی، لحظه‌‌ای درنگ نکرد و راه کردستان را در پیش گرفت و از آنجا که پیش از جنگ نیز به کمک مردم محروم کردستان شتافت و با دیگر دوستان و همرزمان در آنجا نیز گروهک‌های ضدانقلاب را می‌شناخت، دیری نپایید که به صف دشمن‌ستیزان پیوست و فرماندهی عملیات‌های مطلع‌الفجر را با پیروزی کامل بر عهده گرفت.


#فرماندهی جبهه میانی سرپل ذهاب هم از دیگر گام‌‌هایی بود که در راستای مبارزه با دشمن بعثی برداشت و پس از مدتی کوتاه به همراه حاج احمد #متوسلیان و شهید #همت و شهید #شهبازی در تشکیل و سازماندهی #لشکر 27 محمد رسول الله (ص) نقش بسزایی داشت.


مسئولیت عملیات #فتح‌المبین ، نقش آفرینی در تشکیل #یگان‌های رزم سپاه و نخستین #فرماندهی لشکر 32 #انصارالحسین (ع) استان همدان، از دیگر خدمات این سردار خدوم سپاه اسلام بود.


هدایت و فرماندهی لشکر 16 #قدس گیلان و نقش آفرینی در عملیات‌‌های مهم و حیاتی همچون #کربلای 4 و #کربلای 5 و #معاونت اطلاعات و عملیات قرارگاه عملیاتی #قدس که چندین لشکر و تیپ مستقل را تحت امر داشت، از وی فرماندهی #زبده همچون دیگر فرماندهان سپاه اسلام ساخت که تا آخرین عملیات موفق سپاه اسلام با منافقان کوردل که با نام #مرصاد به نتیجه رساند، لحظه‌ای آرام نگرفت و پس از دفاع مقدس به دانشگاه فرماندهی و ستاد رفت و تحصیل نظری و دانشگاهی هدایت یگان‌ها را هم به تجربیات ارزنده‌اش افزود و با انتصاب به عنوان فرمانده قرارگاه #نجف اشرف و #لشکر 4 بعثت در غرب کشور، کارنامه‌ای موفق از خود بر جای گذاشت.


جانشینی سازمان بسیج مستضعفان از او فرماندهی کهنه‌کار با کوله‌باری از تجربه و شناخت ساخت که سبب شد مسئولیت حساس‌ترین و مهم‌ترین سپاه کشور که دارای ویژگی‌های خاص است، بر عهده او گذاشته شود.


گفتنی است، سردار سرتیپ همدانی، مفتخر به دریافت دو 🎖🏅نشان فتح از دست #مقام معظم رهبری و فرمانده کل قواست که به خاطر هدایت و فرماندهی موفق لشکرهای تحت امر در دوران دفاع مقدس بوده است.


سردار حسین همدانی از فرماندهان 🎖عالی رتبه سپاه و جانشین فرمانده کل سپاه در قرارگاه امام حسین(ع) #پنجشنبه عصر پس از سال ها مجاهدت در راه خدا در مسیر #حلب به دست تروریست‌های داعشی به فیض عظمای #شهادت نایل شد.
#سردارمدافع_حرم
#شهیدحاج_حسین_همدانی
#دومین_سالگرد_شهادت
#کپی_باذکر_صلوات_به_روح_شهیدهمدانی
🌿🌸کانال رسمی شهیدمَشلَب🌿🌸
https://t.center/AHMADMASHLAB1995
🎙آخرین دعاها...
التماس دعا
#کوی_محبت
#کربلای_معلی
🌹کانال رسمی شهیداحمدمَشلَب🌹
👇👇👇
@AHMADMASHLAB1995
و بین الحـــرمین آخر دنیاست
السلام علیک یا حسین بن علی
السلام علیک یا ابالفضل العباس
به یاد شهید احمد مشلب
#شب_قدر
#کربلای_معلی
#ارسالی_کاربران
🌹کانال رسمی شهیداحمدمَشلَب🌹
👇👇👇
@AHMADMASHLAB1995